گزارشی از تغییر رفتار مردم در خرید طلا/ خیلی از مردم دنبال طلای شکسته هستند

مقاله در ساعت 2025-10-13 19:00:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
گزارشی از تغییر رفتار مردم در خرید طلا/ خیلی از مردم دنبال طلای شکسته هستند میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست

به گزارش بازتاب آنلاین و به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین،«اینها قبلا خرید نوزادی بود، الان خرید همه است.» این را یک طلافروش محلی در مورد سینی بزرگ پلاک‌های ۳۰۰ تا ۶۰۰ سوتی می‌گوید. «فقط هم اینها نیست. پیرسینگ گوش و بینی، گوشواره، زیر یک گرم خیلی چیزهای متنوعی داریم؛ حتی سنجاق طلا. البته بیشتر مردم سکه‌های سوتی می‌برند تا این چیزها را. سکه‌های سوتی قیمت مشخصی دارد، اجرت هم ندارد و تنها مالیات و رقم ناچیزی سود معامله به آنها اضافه می‌شود. برای همین بیشتر مردم ترجیح می‌دهند آنها را ببرند.» این خلاصه کوتاهی از وضعیت بازار طلای محلی است. نه اینکه مردم دیگر توان خریدن چند گرم طلا، طلای تزیینی یا سکه و نیم‌سکه را نداشته باشند، این خریدها هم هنوز ادامه دارد، بسته به آن چیزی که کاسب‌ها به آن «پاخور محله و مغازه» می‌گویند، هنوز بسیاری از طلافروش‌ها این شانس را دارند که رقم‌های بالا حتی تا چند میلیارد تومان در روز معامله کنند. برای طلافروشی‌های محلی البته داستان کمی متفاوت است. 
اعتماد در خبری نوشت: فروشنده یک طلافروشی در پاساژی در محله جیحون می‌گوید: «روزها اغلب هیچ کس خرید نمی‌کند. ما هم آن بنیه مالی را نداریم که از کسی بخریم. بیشتر خرید و فروش‌ها غروب‌ها انجام می‌شود. خیلی از مردم دنبال طلای شکسته هستند. مردم دیگر حتی به خرید طلای مستعمل و دست دوم هم اعتقاد ندارند و می‌خواهند مستقیم طلای شکسته بخرند. با اینکه طلای شکسته را نمی‌شود استفاده کرد و خطرش هم بیشتر است، چون در صورتی که آن را از شما بدزدند، خیلی راحت‌تر می‌شود معامله‌اش کرد، اما باز هم در بین مردم این طور جا افتاده که خرید طلای شکسته سود بیشتر و ضرر کمتری دارد. آنجاهایی که بنیه مردم کم است و مردم طلا را بیشتر برای پس‌انداز می‌خرند، طلا را می‌خرند که ارزش پولشان را حفظ کنند به همین دلیل هم بیشتر دنبال طلای شکسته هستند تا طلای کارکرده، خیلی خیلی کم پیش می‌آید که طلای نو در این محله‌ها بخرند.» 
سبک‌های مختلف، نیت‌های یکسان
طلافروش‌ها می‌گویند حالا دیگر می‌توان خریداران طلا را به چند قسمت تقسیم کرد؛ آنهایی که طلای آب‌شده می‌خرند، امیدوار هستند که با همان سرمایه اندکی که دارند، کار کنند. اینها کسانی هستند که به سود بازار اعتمادی ندارند و به جای آن در بازار طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند. خیلی‌هایشان زن‌های خانه‌داری هستند که ارث یا سرمایه کوچکی به دست آورده‌اند و می‌خواهند از این طریق درآمد ثابتی داشته باشند، هرچند که درآمدشان آنچنان هم بالا نباشد. کسانی که طلای شکسته می‌خرند، سرمایه کمتری دارند، آنها هم می‌خواهند در عمل از افزایش تورم ضرر کمتر بکنند همین ‌طور ارزش سرمایه‌شان را نگه دارند. این هم یک نوعی از بازی کردن با سرمایه است که البته از آن درآمد ثابتی به دست نمی‌آید و معمولا سال‌ها طول می‌کشد تا سوددهی داشته باشد. اما نباید از یاد ببریم که به هر حال سرمایه را بند می‌کند و ارزش آن را نگه می‌دارد. کسانی که طلای دست دوم می‌خرند، معمولا این طلا را برای استفاده می‌برند، اما چون فکر می‌کنند هزینه‌های خرید طلا زیاد است، ترجیح می‌دهند با قیمت اقتصادی‌تری طلا بخرند، برای همین دنبال خرید طلای دست دوم هستند. خرید طلای دست دوم خطرهایی هم دارد. گاهی اوقات تمام وزن آن طلا واقعا طلا نیست و در آن چیزهای دیگری هم قاطی شده است که باعث می‌شود آدم‌ها ضرر کنند، اما در خیلی از مواقع چون اجرت ساخت آن بسیار کمتر از طلای نو است، مردم فکر می‌کنند که خرید این طلا به نفع آنهاست. در نهایت کسانی هم هستند که طلای نو می‌خرند. آنها کسانی هستند که آنقدری دست و بالشان تنگ نیست و مشکلی با پرداخت اجرت ساخت و باقی هزینه‌های خرید طلا ندارند. قبلا این طور بود که معمولا برای هدیه یا عروس طلای نو می‌خریدند، ولی الان حتی آنها هم اول سینی طلاهای دست دوم را نگاه می‌کنند، بعد سراغ طلاهای نو می‌روند.
یک طلافروش در بازاری محلی در خیابان انقلاب می‌گوید: «طلای نو و کهنه نداریم؛ طلا طلاست و همیشه سرمایه‌گذاری خوبی محسوب می‌شود. حالا بعضی‌ها نمی‌خواهند پول اجرت و طلاساز بدهند، این هم خیلی به توان مالی آنها مربوط نیست. بیشتر کسانی که طلا را برای سرمایه‌گذاری می‌خرند – که تقریبا الان دیگر همه مردم را شامل می‌شود – اول به این فکر می‌کنند که وقتی این طلا را بفروشند چطور پولشان برمی‌گردد و بر این اساس تصمیم می‌گیرند که چطور طلا بخرند و چه چیزی بخرند. الان که قیمت‌ها این طور به ساعت افزایش پیدا می‌کند، مردم از ترس اینکه همین که دارند را فردا نتوانند بخرند، همان ساعتی که پول به دستشان می‌رسد، می‌آیند و آن را به کالا تبدیل می‌کنند. اگر این کالا سرمایه‌ای باشد که چه بهتر. البته باید این را هم بگویم که الان دیگر همه کالاها سرمایه‌ای است، چون اگر پِهِن هم بخرید سال بعد قیمتش از آن چیزی که خریده‌اید، گران‌تر می‌شود.» 
پول داغ داخلی در بازار مذاب طلا
وضعیتی که این طلافروش به آن اشاره می‌کند، وضعیتی است که در اقتصاد به آن «پول داغ داخلی» می‌گویند. شرایطی که رشد تورم چنان سریع و تغییر قیمت‌ها چنان غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل کنترل است که مردم در آن ترجیح می‌دهند در هیچ شرایطی پول را به صورت نقد نگه ندارند و به محض اینکه پولی به دست می‌آورند، آن را به کالا تبدیل کنند.  طبق گزارش مرکز آمار ایران، تورم در دوازده ماه گذشته هرگز پایین‌تر از ۳۰ درصد نبوده است. طبق گزارش بانک مرکزی، تورم در دوازده ماه گذشته معمولا بالای ۳۵ درصد نوسان داشته است. در همین زمان، سود سپرده یکساله، حدود ۲۰ درصد و سود سپرده‌های بلندمدت‌تر، برای مثال سه ساله، ۲۲ تا ۲۵ درصد تعیین شده که حدود ۳۰ درصد کمتر از نرخ تورم است. همین مساله باعث می‌شود سپردن سرمایه‌های خرد به بانک‌ها عملا از میان گزینه‌های موجود برای سرمایه‌گذاری خط بخورد. بازارهای جایگزین دیگری که وجود دارد، بازار مسکن، خودرو، بورس، ارز و البته طلاست. مساله بازار مسکن و خودرو این است که جاذب سرمایه‌های اندک نیست. وقتی یک متر آپارتمان بیشتر از ۱۰ برابر حداقل حقوق تعیین شده برای سال جاری قیمت دارد، غیر قابل پیش‌بینی نیست که سرمایه‌های اندک به سمت این بازار حرکت نمی‌کند. بازار خودرو هم دست‌کمی از این وضعیت ندارد. پراید نو که از ابتدای تاسیس خط تولیدش به خودرو اقتصادی برای طبقات محروم مشهور شده بود، اخیرا سقف قیمت ۵۰۰ میلیون تومانی را به دست آورده است که نشان می‌دهد این گزینه هم برای سرمایه‌های خرد دور از دسترس است. بازار سهام با بالا و پایین‌های مدام و شهرتی که از باب نقره داغ کردن سرمایه‌داران خرد به دست آورده، موقعیت خود را برای جذب سرمایه‌های اندک از دست داده است. شرایطی که باعث می‌شود ارز و طلا بر سر جذب سرمایه‌های خرد با هم رقابت کنند.
آخرین سنگر سرمایه‌های خرد 
«فایزه» زن کارمند جوانی که در یک طلا فروشی محلی مشغول خرید است، می‌گوید: «من همیشه ۳۰ درصد حقوقم را برای پس‌انداز می‌گذاشتم و معمولا هم با آن طلا می‌خریدم، امیدوار بودم که با این شکل پس‌انداز کردن بالاخره بتوانم یک روزی قدمی برای زندگی‌ام بردارم و ماشینی یا آپارتمان کوچک بدون سندی یا چیزی مثل این برای خودم بخرم. تا همین دو، سه سال پیش می‌توانستم با ۳۰ درصد حقوقم انگشتر یا گوشواره بخرم، هر چند وقت یک بار هم طلاهای کوچک و چند گرم و مختصرم را به طلافروشی آشنایی می‌آوردم و به جای آن طلای بزرگ‌تری برمی‌داشتم که وسوسه‌ام برای فروش و تبدیل به پول کردن آن کمتر شد. همین اسفند سال قبل با ۳۰ درصد حقوقم هنوز می‌شد یک گرم طلای نو خرید؛ الان نهایتا بتوانم یک سکه سوتی یا یک تکه طلای شکسته بخرم. قیمت‌ها واقعا بالا رفته است و پولمان هر روز بی‌ارزش‌تر می‌شود. این استرس و اضطراب برای پولی که اول ماه می‌گیریم تا آخر ماه چطور آب می‌شود و دیگر هیچ قدرت خریدی ندارد، آنقدر من را آزار می‌دهد که نمی‌توانم صبر کنم پولم به اندازه یکی، دو گرم طلا جمع شود. برای همین بلافاصله که پولی به دستم می‌آید، شده طلای نوزادی یا حتی سنجاق می‌خرم و یک گوشه می‌اندازم. این طوری احساس می‌کنم که کمی پس‌انداز کرده‌ام و اگر خرج پیش‌بینی نشده‌ای پیش بیاید، می‌توانم روی آن حساب کنم.» 
«زهرا» زن خانه‌دار دیگری است که در طلافروشی مشغول خرید سکه سوتی است. او هم حرف‌های مشابهی می‌زند: «قبلا به خودم می‌گفتم باید همیشه مقداری پول نقد در دستم باشد تا اگر بچه‌ام  مریض شد یا یک دفعه مهمان ناخوانده‌ای از راه رسید یا خرجی پیش آمد، لنگ نمانم. الان دیگر این طور فکر نمی‌کنم و هیچ پولی در دستم نگه نمی‌دارم، همین قدر که مخارج روزمره را سامان می‌دهم بلافاصله باقی پول را به طلا تبدیل می‌کنم. فوق فوقش اگر لازم شد هزینه‌ای بکنیم یک تکه طلا می‌فروشیم. اول این تابستان طلا گرمی ۶ میلیون تومان هم شد. بعد یک‌باره از ۱۰ میلیون تومان هم رد شد و حالا که به ۱۱ میلیون تومان هم رسیده است. خب من اگر پول در دستم نگه می‌داشتم از آن وقت تا حالا اندازه ۵۰۰ سوت طلا ضرر کرده بودم. حالا هم همین است، بعضی‌ها می‌گویند نخرید چون ارزان می‌شود، من می‌گویم کی در این مملکت چیزی گران شده که بعد دوباره ارزان شده باشد؟ آدم اگر خودش پس دست را نداشته باشد، کلاهش پس معرکه است.» 
عیب و هنر به هم آمیخته
هجوم سرمایه‌های خرد به بازار طلا، مختص فروشنده‌های محلی نیست، حالا دیگر اغلب صفحات اینستاگرامی فروش طلا هم بخش ویژه‌ای برای فروش طلای زیر یک گرم دارند که نشان می‌دهد بازار طلاهای کوچک و کم‌قیمت، گردش مالی بسیار قابل ملاحظه‌ای دارد. اما تنها طلاسازها نیستند که از این وضعیت منتفع می‌شوند. 
شبکه‌های آنلاین فروش طلا – که تا همین دو، سه سال پیش محدود به تنها یکی، دو سایت نه چندان شناخته شده بودند که اغلب در شهرستان‌های کوچک فعالیت می‌کردند و جذب سرمایه اندکی داشتند – به‌خصوص در یکی، دو سال اخیر چنان از نظر تعداد و حجم سرمایه‌هایی که جذب کرده‌اند، رشد کرده‌اند که پلیس مبارزه با مفاسد اقتصادی و همین طور فتا را مجبور کرده‌اند که بارها در مورد آنها هشدارهای علنی صادر کنند. سکوهای فروش آنلاین طلا ادعا می‌کنند که مردم می‌توانند با هر مقدار سرمایه‌ای که در اختیار دارند به قیمت روز طلا بخرند. این طلا معمولا به صورت فیزیکی به خریداران تحویل داده نمی‌شود، بلکه به صورت اعتباری در نزد سکوهای فروش طلا باقی می‌ماند و گاهی با افزایش قیمت منجر به سود هم می‌شود، هر چند بیشتر مسیری برای پس‌انداز با ثبات به نظر می‌رسد. برخی از این سکوها از کاربران خود می‌خواهند که به سکو اجازه بدهند ماهانه مبلغ معینی از حساب آنها برداشت کند و آن را در بازار طلا سرمایه‌گذاری کند. مسیری که به نظر می‌رسد برای بسیاری از مردم جذابیت دارد و بازاری برای افزایش روزافزون تعداد سکوهای فروش طلا به این طریق فراهم کرده است. با وجود هشدارهای مکرر مقامات قضایی و پلیس و همسان‌سازی سکوهای فروش طلا و شرکت‌های هرمی که در نهایت به مالباختگی تعداد قابل ملاحظه‌ای از مردم منجر شد و با وجود تلاش مکرر پلیس و بانک مرکزی و نهادهای دیگر برای ساماندهی به فروش طلای آنلاین، ادامه تبلیغ و جذب سرمایه توسط این سکوها نشان می‌دهد که ترس از دست دادن قدرت خرید ریال، از ترس از دست دادن کل پولی که در معامله‌ای می‌تواند مشکوک باشد، بیشتر است و ایده پس‌انداز کردن با طلا هنوز می‌تواند بر تمام ترس‌های دیگری که اطراف معاملات خرد طلا وجود دارد، ترس‌هایی از قبیل اینکه شاید در زمان درخواست سکو نتواند طلای خریداری شده را تحویل بدهد یا اینکه شاید در طلای شکسته‌ای که خریده می‌شود ناخالصی وجود داشته باشد یا در طلای آب شده یا دست دوم مفتول وجود داشته باشد، می‌چربد. 

نگرانی مدام از باب از دست دادن قدرت خرید سرمایه‌های کوچک، نه‌تنها جلوی سر جمع شدن این سرمایه‌ها برای سرمایه‌گذاری آنها در پروژه‌های زیربنایی تضمین شده را می‌گیرد، بلکه همچنین امنیت روانی جامعه را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. «زری» زن جوان پرستاری که دو کودک خردسال دارد در این مورد می‌گوید: «آن وقت که بانک‌ها حراج سکه گذاشتند، من مقداری پول قرض کردم و سکه خریدم و سود بسیار خوبی کردم. از آن وقت به بعد دیگر مدام درگیر قیمت‌های طلا هستم. استرس اینکه اگر الان نخرم فردا هیچ چیزی نتوانم بخرم، راحتم نمی‌گذارد. اجاره خانه‌ای که ما در آن ساکن هستیم، در یک سال از ۱۰ میلیون به ۱۸ میلیون رسیده است. ما آنقدر پول در نمی‌آوریم که بتوانیم خرج زندگی در آرامش را بدهیم. فکر نکنید که چیز خیلی زیادی می‌خواهیم؛ ما از وقتی دو تا بچه‌مان به دنیا آمده‌اند یک بار هم یک مسافرت نرفته‌ایم، یک شمال هم نرفته‌ایم. اول برج را نمی‌توانیم به آخر برج برسانیم. اگر همین ۳۰۰ سوت، ۵۰۰ سوت‌ها را هم نخریم، هیچ‌ وقت نمی‌توانیم از جایمان تکان بخوریم. اینکه آدم چقدر اضطراب می‌کشد که هر روز نگاهش به قیمت‌ها باشد یک طرف، اینکه آدم چقدر از داشتن این دو زار و ده شاهی در خانه خودش عصبی می‌شود یک طرف دیگر. چند وقت پیش بچه‌ام پلاکش را که زیر یک گرم بود پاره کرد و زمین انداخت، جارو برقی پلاک را خورد و پدرم درآمد تا تمام کسیه را بگردم به امید اینکه شاید آن پلاک را بتوانم پیدا کنم و آخر هم نتوانستم گیرش بیاورم به همین راحتی چند میلیون پول از دستمان رفت. از آن طرف یک دقیقه نمی‌توانم خانه را خالی بگذارم. وقتی می‌شنوم که خانه همسایه‌هایمان را چقدر راحت خالی کرده‌اند، تمام وجودم پر از اضطراب می‌شود که اگر این اتفاق برای من بیفتد، تمام زندگی‌ام در یک لحظه از دستم می‌رود. این شده است روزگار جوانی ما که فکر می‌کردیم چه کارها در آن خواهیم کرد. آن کارها که می‌خواستیم بکنیم شده است روز را به شب دوختن و درز را با نخ گرفتن و ۳۰۰ سوت را ۴۰۰ سوت کردن که فقط از زندگی عقب نیفتیم.» 

۲۱۷

گردآوری شده از:خبرآنلاین

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما