طی 6 ساعت گذشته ، دنیای سینمای خانگی در ایران به یک نام رسیده است. “اتصال” ، که اکنون توانسته است پشتیبانی خود را در قسمت اول جامعه پیدا کند. به نظر می رسد که سینمای خانگی پس از سالها به درجه بلوغ رسیده است ، “اتصال” و “وحشی” اکنون بازیکنان خانه جدیدی هستند. البته ما باید ببینیم که آنها تا چه حد مخاطبان را در کنار خود نگه می دارند؟ در این پست ما به شروع نسبتاً خوب “اتصال” می پردازیم که هانیه توسلی او همچنین بعد از سه سال جلوی دوربین قرار گرفت. به ما بپیوندید
چه چیزی منتظر مخاطبان است؟
با توجه به مباحث ، در طبل رمز و راز “اتصال اتصال” ، داستان از کارخانه ای آغاز می شود که سرقت مواد اولیه چندین بار رخ می دهد. در ابتدا ، هیچ خبری از داستان برای حفظ افتخار فاش نمی شود ، اما وقتی سرقت پلیس را تکرار می کند ، داستان تغییر می کند. در مرکز این اتهامات ، یکی این یک کارگر کارخانه است که دستگیری آن نه تنها داستان را روشن می کند ، بلکه زنجیره ای از وقایع پیچیده و غیر منتظره را نیز نشان می دهد.
داستان سریال “اتصال” ، با تمرکز بر روابط انسانی در محیط های صنعتی و تجاری ، فضایی پر از سوء ظن ، پیکربندی و مکاشفه حقیقت را به تصویر می کشد. این مجموعه به دنبال کشف لایه های مسائل اجتماعی ، اقتصادی و حتی اخلاقی همزمان با ترویج خط داستان جنایی است. مخاطب بیشتر درگیر روابط بین شخصیت ها ، گذشته آنها و پیامدهای تصمیمات آنها است.
ما را غافلگیر می کند؟
رامتین لافی نیز مانند دو تجربه موفق خود در سینما ، “آرامیل و حداکثر هفت” و “هتریک” ، فیلمنامه ای را که کارگردانی کرده است نیز نوشته است. حتی اگر علاقه فیلمسازان به فوتبال ، که قبلاً در این کلاه دیدیم ، در گفتگو نیز مشهود است و به هر حال ، فراز و نشیب های راست را نیز فراهم کرده است. شواهد نشان می دهد که “اتصال” قرار است یک داستان سرایی رمز و راز باشد ، پر از تعجب.
یکی از آن داستانهایی که نه تنها شخصیت های اصلی به یکدیگر می دهند ، بلکه اوج فیلمنامه نویس و کارگردان در مخاطب است. در همان ابتدا و در دنباله نهایی ، لافی نیز سعی کرد اولین تعجب را ایجاد کند ، اما باید اعتراف کنیم که معرفی طولانی مدت روایت کمی تأثیر شوک نهایی است.
ساختار فیلمنامه ها از این نوع مبتنی بر تهیه قطره اطلاعات بود و این فرمول به درستی در قسمت اصلی اتصال اجرا شد. داستان اصلی در مورد سرقت از یک کارخانه است و با ورود پلیس ، شاهد بازجویی و تحقیقات در مورد شکار سارقان هستیم. شخصیت های اصلی ورود محاسبه شده به داستان را داشتند و ما از ویژگی های هر یک آگاه بودیم ، اما اکنون همه چیز به ادامه داستان بستگی دارد. آیا مردم لافی واقعاً می توانند ما را نادیده بگیرند؟
اولین بازی است!
همانطور که Filmnews نوشت ؛ مهمترین ویژگی سری “اتصال” در اوایل حضور همه ستاره های اصلی آن در مقابل دوربین بود. اگر طبق یک سنت نانوشته ، برخی از سریال های خانگی در حضور برخی از بازیگران برجسته خود به عنوان گزینه معلق از تأخیر استفاده می کنند ، اما تا حدودی تعیین می شود که وظیفه مخاطبان را با هر یک از آنها در داستان تعیین کنید ، فقط تا حدی! ابر صابر در نقش “ابی جنداژی” ، هانیا توسلی در نقش سارا صبیری ، پدرام شریف در نقش “امیر نامداری” ، مهدی پاکل در نقش “گوهاری” و ستاره پسیانی در نقش “مارال یوسفلی” در اوایل معرفی شد.
میانگین نمره نمره بازی ها قابل قبول بود ، اما شیرین Pesiani و Pedram Sharifi کارهای بیشتری انجام دادند. صابر ابر ، که این روزها در نقش خود در سریال Tasian شرکت کرده است ، اکنون در یک آشنا در “Conk” ظاهر شده است. علاوه بر کلاه های آشنا و کلاه های آشنا ، ریتم کلمات و چاشنی تلاش های او برای ایجاد خودآگاهی در موقعیت های پیچیده ، ابر آشنایی را در مقابل دوربین قرار می دهد و جای تعجب دارد که در داستان مشاهده می شود.
یکی یکی از سکانس های اصلی بخش آخر دنباله “اتصال” بود و ما باید اعتراف کنیم که از منظر بازی ها ، تلاش های پدرام شریف ، هانیهه توسلی و مهدی پاکل ، برای لبخندهای مرموز و معنادار به یکدیگر ، چندان شوکه و شوکه نشده بود. حالا این اولین بازی است!
کارگردانی قابل قبول
رامتین لافی کارگردانی است که علی رغم چند اثر در سینما ، تاکنون مسیر پرشور بوده است. او “انفرادی و حداکثر هفت” را در اواسط دهه 1980 و با سرمایه خصوصی و در مرحله دوم ، پروژه هفت منفی برلین را تجربه کرد یکی وی در اوایل دهه 1980 پروژه های دولت باشکوه و باشکوه را کارگردانی کرد. بازخورد منفی از همان تجربه او را به بخش خصوصی بازگرداند یکی یکی از موفق ترین فیلم های خود ، هتریک در سال 2 را بسازید. فیلمی که در بین فیلمسازان و منتقدین برجسته شد.
پس از گذشت تقریباً یک دهه ، لوفی اکنون تجربه جدیدی را در زمینه سریال سازی ارائه داده است. در بخش اول ، Connect کارگردانی قابل قبولی دارد و تلاش های کارگردان برای فضا و رسیدن به لحنی متناسب با داستان مرموز او مشهود است. البته استفاده اغراق آمیز از Helicashat در ابتدای این قسمت و بعداً استفاده بیشمار از نمایش پرده ای برای فضای کمی ، اما در کل Lafi تسلط کاملی در کارگردانی و به ویژه بازیگران داشت و تجربه جدید وی را می توان پذیرفت. البته ، نمی توان تأثیر یک آهنگساز جوان و با استعداد مانند بامداد افشار را در فضای اصلی “کانچل” نادیده گرفت ، و چگونه این همکاری همچنان روایت این همکاری را ادامه خواهد داد؟