کشتن پدر شوهر و چاقو زدن به زن و مادرشوهر/ عاشق خواهرشوهرم شدم!

ساعت 22 پنجشنبه گذشته تلفن همراه قاضی ویژه قتل زنگ خورد و معاون پلیس پنجتن  آن سوی خط اعلام کرد که داماد جوان دست به جنایتی هولناک زده است. پس از دریافت این پیام، قاضی دکتر صادق صفری به همراه جمعی از کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله عازم پنجتن 64 شدند و دستورات ویژه ای برای ایمن سازی صحنه جنایت و برداشتن آثار جنایت صادر کردند.
در بررسی های اولیه مشخص شد که داماد 33 ساله با چاقوی نوک کج پدرشوهرش را کشته و همسر و مادرشوهرش را به شدت مجروح کرده است.

جسد مردی 52 ساله در پیاده رو بیرون مغازه اش پیدا شد، همسر و دخترش نیز توسط نیروهای امدادی به بیمارستان شهید هاشمی نژاد منتقل شدند. با توجه به اهمیت تحقیقات میدانی در ساعات اولیه وقوع جرم، بلافاصله مقام قضایی پس از بازدید از صحنه جنایت، دستورهایی را برای حفظ و مراقبت از آثارصحنه جرم  صادر و در حالی برای تحقیق از مجروحان به طرف بیمارستان حرکت کرد که گروهی از کارآگاهان اداره جنایی و عوامل بررسی صحنه جرم نیز در کنار وی قرار داشتند.

ماجرای کشتن خانواده همسر بخاطر عاشق خواهرزن شدن!/جزئیات و عکس

در بررسی های اولیه مشخص شد که به دلیل اختلافات خانوادگی و با وجود داشتن فرزند 4 ماهه، ابتدا وی را مورد تعرض قرار داده و نزد پدرشوهرش که در یکی از خواربارفروشی های محلی (سوپرمارکت) کار می کرد، برده است. 4 ضربه مهیب به سینه او را کشت. این داماد عصبانی که دسته چاقوی نوک کج را با بند کفش به مچ دستش بسته بود تا هنگام قتل، دسته از مشتش نیفتد، پس از عبور از پله های ساختمان به طبقه سوم رسید. همسر و مادرشوهرش را با ضربات وحشتناکی می زد.

در همین حال همسر مقتول که در یکی از مراکز درمانی بستری شده بود به قاضی شعبه 208 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد درباره چگونگی وقوع این حادثه گفت: دخترم دچار بیماری شد و پس از زایمان پوستش تیره شد. شوهرش هم عذرخواهی می کرد و مدام به او می گفت که دیگر به تو علاقه ای ندارم! به طلاق توافقی هم راضی بودیم. عصر حادثه مشغول پختن شام برایش بودم و نوه ام را در آغوش می گرفتم تا از او مراقبت کنم که ناگهان صدای جیغی از خیابان شنیدم و به سمت پله ها رفتم و ناگهان دامادم را دیدم که او حمله کرد. من را با یک چاقوی خونی و سپس دخترم را با چاقو زد.

این اظهارات در حالی مطرح شد که همسر متهم قتل در حال فاش کردن راز عجیبی بود و به قاضی دکتر دکتر می گفت. صفری گفت: او عاشق خواهر مجردم شده بود و ماجرای تیره رنگ پوست من بعد از تولد را بهانه کرد تا مدعی شود دیگر من را دوست ندارد.

در این شرایط وقتی قصد داشتیم خانه پدری را ترک کنیم و به جای دیگری برویم، شوهرم بی خیال به من گفت که دلم برای خواهرت تنگ شده است. شب با هم دعوا کردیم ولی بعد تا حدودی جبران کردیم. دقایقی از شنیدن فریاد نگذشته بود، به سمت پنجره رفتم و دیدم پدرم غرق در خون روی زمین دراز کشیده است که ناگهان شوهرم از پله ها بالا آمد و با چاقو به من و مادرم زد.

با توجه به وضعیت مجروحان، قاضی ویژه قتل، تحقیقات را تا بهبودی و بازگشت به محل موکول کرد. در همین حال پسر بزرگ مقتول ابعاد دیگری از دعواهای شدید خانوادگی را فاش کرد و گفت: «ما با دامادمان مشکل خانوادگی حاد داشتیم.» پس از 7 سال زندگی مشترک و به دلیل بیماری پوستی خواهرم که بعد از آن تیره شد. او با بی شرمی ادعا کرد که تولد فرزندشان عاشق شخص دیگری شده است.

شب هنگام من به او گفتم طلاق خواهرم را می‌گیرم!  ولی او به دلیل این که هنوز درگیر پرداخت سکه‌های مهریه برای طلاق همسر سابقش بود، از دادگاه و پاسگاه می‌ترسید و موضوع طلاق را پیگیری نمی‌کرد تا به خاطر بدهکاری‌ هایش به زندان نرود! چند بار هم ما را تهدید به قتل کرده بود. امروز(زمان وقوع حادثه) هم وقتی ما از نزد وکیل به خانه بازگشتیم او به منزل ما آمد و سر و صدا به راه انداخت و باز هم تهدید به قتل کرد!

به همین خاطر من با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم که آن ها به محل آمدند و موضوع را صورت جلسه کردند. با وجود این «عقیل»( داماد متهم به قتل) که از ترس نمی‌خواست به کلانتری برود از خانواده عذرخواهی کرد و مشکل حل شد و من هم به خانه خودم رفتم اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که مادرم زنگ زد و فقط این جمله را گفت که «بیا ما را کشت!» و سپس تماس قطع شد! من هم هراسان و وحشت زده خودم را به خانه پدرم رساندم که با این جنایت دردناک روبه رو شدم…

همزمان، دامنه تحقیقات مقام قضایی به کلانتری پنجتون که عقیل ب (متهم قتل) با چاقوی خون آلود برای مواجهه با قانون رفته بود، گسترده شد. وی در حالی که هیچ نشانی از پشیمانی در چهره نداشت، ماجرای حمله مرگبار به خانواده همسرش را به کارآگاه مشهدی بازگو کرد و گفت: من و همسرم در طبقه دوم خانه سه طبقه پدرشوهرم زندگی می کردیم. ساختمان یک طبقه و طبقه همکف را اجاره کردند. خانواده شوهرم هم در طبقه سوم زندگی می کردند و پدرشوهرم در خواربارفروشی اش در طبقه همکف کار می کرد.

وی ادامه داد: با این وجود از ابتدای زندگی ام با همسرم اختلاف داشتم و می خواستم از او طلاق بگیرم اما بعد از تولد فرزندم اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد زیرا در حدود ۷ یا ۸ ماه قبل  عاشق خواهر همسرم شدم. اما او با چهره ای عصبانی به من پاسخ منفی داد. بنابراین به همسرم گفتم از خانه پدرت بیرون برو، اما خانواده او مخالف ما بودند. از طرفی همسرم یک بیماری پوستی ارثی داشت که بعد از به دنیا آمدن فرزندم بدتر شد، بنابراین دیگر نمی خواستم با او زندگی کنم.

متهم گفت: من فوق لیسانس مهندسی آب هستم و نمی خواستم توسط برادر شوهرم و پدرش تحقیر شوم. اینطور شد که ابتدا پدرشوهرم را با چاقو کشتم و سپس به مادرشوهرم و همسرم حمله کردم و آنها را با چاقو مجروح کردم.

بنابراین گزارش، تحقیقات تکمیلی در این زمینه به فرد «افسر پرونده» محول شد.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *