فکرش را بکنید؛ یک تمساح ۲ متری در وان حمام خانه، چقدر باکلاس است و مطابق آخرین ورژن مد دنیا. زینب حسینی، یکی از همانهایی است که کروکودیلها از سروکولش بالا میروند؛ البته نه برای باکلاس شدن، او اولین کسی است که در ایران، کار پرورش کروکودیل انجام میدهد. فکرش را بکنید؛ زنی با مزرعه پرورش کروکودیل؛ چقدر بااحساس!
زینب حسینی زنی 48 ساله اهل استان گلستان است. او 3 فرزند دانش آموز دارد و می خواهد در کنار تمام مسئولیت های همسری و مادری، سنگ بزرگی را نیز به دوش بکشد. جوجه تمساح بامزه پرورش دهید.
حسینی سفرهای زیادی داشته است. او از ترکیه و اتریش به مالزی و تایلند سفر کرده است، اما هیچ سفری مانند رفتن به تایلند نیست. داستان از آنجا شروع شد که او برای یک تور 10 روزه به بانکوک رفت. مکانی پر از مزارع کروکودیل; من در سال 1982 به تایلند سفر کردم. یک سفر سرگرم کننده، اما هی، سفر ما به بازدید از مزارع کروکودیل خلاصه شد. جالب بود هر روز با چند نفر به مزرعه کروکودیل در بانکوک می رفتم. من از جذابیت این حیوانات غرق شدم. من آنقدر در مزرعه ماندم که فرصتی برای کشف مکان های دیگر پیدا نکردم.”
زینب از روزهایی می گوید که برای تماشای شکار کروکودیل به مزرعه می رفت. “کروکودیل ها خلق و خوی وحشی دارند. آنها در مورد شکار واقعا دیدنی هستند. اما چیزی که باعث شد به فکر پرورش آنها در ایران بیفتم ارزش تجاری پوست آنها بود. در تایلند به این صنعت به عنوان یک صنعت پرسود نگاه می کنند.” کم کم جرقه های زیادی در ذهن زن ماجراجو روشن شد. حسینی نظاره گر پیر و جوان پرورش کروکودیل شد. به همین دلیل با اطمینان فراوان به فکر تأسیس چنین مزرعه ای در ایران افتاد.
سالهای دور از مجوز
اولین قدم کسب مجوز بود. کاری که دشوار به نظر می رسید، زیرا استفاده از گوشت کروکودیل در اسلام ممنوع است. اما حسینی فکر می کرد که می توان از پوست آن و خواص دارویی این حیوان استفاده کرد. زینب تصمیم خود را گرفت و قبل از ارائه طرح به جهاد کشاورزی در سال 1362 یک بار دیگر به تایلند سفر کرد که این سفر این بار یک ماه به طول انجامید. پس از آن طرح نوشته شد و به دست مسئولان جهاد کشاورزی رسید! حسینی پس از ۲ سال مسابقه، گواهینامه گرفت و دستور داد جوجه تمساح از تایلند برایش بیاورند.
تمساح مادر
من با زن و بچه ام در مورد تمساح صحبت می کردم و آنها با خنده به من می گفتند که انگار یکی از این حیوانات همین الان در آغوشت است و داری او را نوازش می کنی! زینب باید شوهر و فرزندانش را قبل از رسیدن کروکودیل ها متقاعد می کرد. آنها تا حدودی از دیدن کروکودیل می ترسیدند.
قرار بود این کروکودیل ها را یکی از آشنایان زینب حسینی که مرتب به تایلند سفر می کرد برده شود. بعد از مدتی جوجه ها به تهران آمدند و یک یخ خانه کوچک غیرسیاسی خانه آنها شد. اما وقتی جوجه های تمساح بازیگوش 2 شب پشت سر هم بیرون آمدند و بچه های زینب ترسیدند، مادرشان باید جای بهتری برای حیوانات پیدا می کرد. «من خیلی راحت و معمولی کروکودیل بازی می کردم.
آنها نوزاد بودند و قدشان کمتر از 30 سانتی متر بود، اما مدت زیادی طول کشید تا بچه های من بتوانند بچه کروکودیل ها را لمس کنند. وقتی بچه کروکودیل ها در آغوشم بودند، بچه ها جرأت کردند کمی آنها را نوازش کنند.» با این حال، گلریز، گلیدا و آرین 10 ساله اصرار داشتند که مادرشان هر شب یخچال تمساح را ببندد تا آنها نخواهند از آنجا دور شوند.
داستان باورنکردنی یک زن ایرانی | این زن نخستین پرورش دهنده کروکودیل در ایران است
به همین دلیل جوجه های کروکودیل حرکت کردند و به داخل آکواریوم رفتند. زینب یک طرف آکواریوم را پر از شن و طرف دیگر را با حوض آب پر کرد تا بچه کروکودیل ها ناراحت نشوند و اشتهای خود را از دست ندهند. روزهای اول پرورش کروکودیل خوب می گذشت اما کم کم دوستان و آشنایان و اعضای خانواده به خانه حسینی باز شدند. همه آنها با دیدن این حیوانات چیزی گفتند. یکی به جای تمساح پرورش اسب را پیشنهاد داد و دیگری گفت این کار مرد است و زن نمی تواند از عهده آن برآید.
گاهی آنقدر رفتار زننده بود که زینب و خانواده اش دچار مشکل می شدند. یکی از دوستانم به جای تشویق من با لحن خاصی به من گفت آیا این حیوان گرسنه است که مارمولک پرورش می دهی؟ آنها متوجه نشدند که این موضوع چقدر برای من جدی است.”
البته خانواده زینب هرگز او را تنها نگذاشتند. اگرچه مواقعی بود که بچه ها از توجه بیش از حد مادرشان به جوجه های تمساح حسادت می کردند. در این میان، آریان، پسر کوچک خانواده، همیشه عاشق مادرش بود و گاهی با شیطنت او را «مامان کروکودیل» خطاب می کرد. کم کم علاقه زینب به تمساح بیشتر شد. برای ساختن مزرعه پرورش این حیوان یک پا در گلستان و یک پا در تهران داشت. چون باید کروکودیل ها را قبل از بزرگ شدن به مزرعه بیاورد.
قورباغه و ماهی می خوریم.
داشتن جک و جانور عجیب در یک طرف و تغذیه و حفظ سلامت آنها از طرف دیگر. تمساح ها مثل اسباب بازی های بیرون از پنجره نبودند و زینب باید هر دو روز یک بار به آنها غذا می داد، یعنی قورباغه و ماهی; «من مقداری ماهی زنده خریده بودم و به کروکودیل هایم به بچه های جوجه کشی می دادم. البته گاهی آنها را به مهمانی قورباغه دعوت می کردم تا دل عزادار بیرون بیاورند.»
تمساح ها نمی توانند بیش از یک هفته گرسنگی را تحمل کنند. از این رو هر دو روز یکبار قورباغه ها و ماهی هایی را که صاحب آن در حوضچه آکواریوم گذاشته بود شکار می کردند. البته تمساح ها فقط ماهی و قورباغه نمی خورند. در واقع با هر نوع گوشتی از جمله ضایعات طیور یا ماهی فاسد می توان آنها را تغذیه کرد و چون بیماری مشترکی با دام و پرندگان ندارند، این حیوانات دم چاق عادات غذایی خاصی دارند.
زینب حسینی در این باره می گوید: «این حیوان برای شکار کنار آب می نشیند، پس حیوانی به او نزدیک می شود تا آب بنوشد، سپس با حرکت سریع و به موقع آرواره هایش، طعمه اش را می گیرد، برای تمساح، هر چه باشد. می خورد؛ غذای او به جای جان انسان، شیر مرغ است.
داستان باورنکردنی یک زن ایرانی این زن اولین کروکودیلکار در ایران است
حسینی علت آن را اینگونه بیان می کند: شیره گوارشی تمساح آنقدر اسیدی است که هر چه می خورید بعد از چند دقیقه در معده آب می شود. البته این تنها ترفندی نیست که کروکودیل ها برای خوردن طعمه خود استفاده می کنند. آنها ترفندهای دیگری برای شکار دارند.
در واقع، کروکودیل ها نیازی به خوردن زیاد ندارند، اما وقتی گرسنه هستند، برای به دست آوردن طعمه خود دست به هر ترفندی می زنند. تمساح ها برای شکار فقط چشم ها و سوراخ های بینی خود را از آب دور نگه می دارند. سپس با یافتن طعمه مورد نظر، سریعاً طعمه خود را با حرکت سر و فک غافلگیر می کنند و سپس با حرکات سر از چپ به راست آنقدر شکار می کنند که حیوان بیچاره تعادل خود را از دست می دهد و سپس آن را به زیر می کشانند. آب . .
زینب حسینی با احساس این جملات را به ما می گوید؛ به نظر می رسد تنها همین ویژگی کروکودیل ها او را به سمت خود جذب کرده است. با این حال، تمساح ها آنقدرها هم که فکر می کنید سنگدل نیستند. کروکودیل ها تا زمانی که غذای ماهی در اطرافشان وجود دارد کاری به انسان و گوشت تلخ آنها ندارند اما به هر حال نمی توان طبیعت وحشی این حیوان را دست کم گرفت. به قول معروف همه چیز یکباره اتفاق می افتد.
با جانت بازی نکن
نگهداری از کروکودیل ها به این راحتی ها نیست. با وجود این، برخی از مردم برای مد و کلاس با زندگی خود قمار می کنند و در حیاط خلوت، اتاق خواب یا وان خود کروکودیل دارند. زینب می گوید: من خیلی تحقیق کردم و همه چیز را برای پرورش کروکودیل آماده کردم و بعد این خزندگان را خریدم اما در کمال تعجب عده ای با جانشان بازی می کنند و با افتخار به من می گویند که کروکودیل یک یا دو متری داریم. با آن چه باید کرد؟”
البته ممکن است ندانید با این حیوانات چه کنید، اما کروکودیل های گوشتخوار می دانند با صاحبان بی دقت خود چه کنند. کروکودیل ها به جای خوب، غذای چرب و نرم و توجه و کنترل ویژه نیاز دارند. “محل کروکودیل ها نباید خیلی سرد یا خیلی گرم باشد؛ زیرا این خزندگان خشن اشتهای خود را از دست می دهند. خب، این بخشی از داستان است؛ اگر کروکودیل ها تا آخر عمر 30 سانتی متر را نگه داشتند، ایده خوبی است که آنها را نگه دارید، اما این حیوانات در سن 2 یا 3 سالگی به 2-3 متر می رسند.
آن وقت است که دیگر قدرت شما به آنها نمی رسد. کروکودیلها را فقط تا ۷ ماه میتوان نگهداری کرد، اما تا یک یا دو سالگی بزرگتر و سنگینتر میشوند و کنترل آنها دشوار میشود.
از تولید به مصرف
شما می توانید کروکودیل ها را دوست داشته باشید. البته نه به خاطر نوعش، بلکه به خاطر سهمش در جامعه بشری. دلیل راه اندازی مزرعه پرورش کروکودیل هم صنعت و هم تجارت بود. داستان اینچنین پیش می رود؛ چندین کروکودیل بارور تخم می گذارند. بچه کروکودیل ها متولد می شوند و 3-4 سال زندگی می کنند.
اما داستان غم انگیز او از اینجا شروع می شود. آنها در این سن کروکودیل ها را می کشند و با پوست، خون، گوشت و چربی آنها کارهای مختلفی انجام می دهند. «کشتن تمساح ها با دستگاه الکتریکی و با برق انجام می شود. قدیم ها با تفنگ بود که به پوست تمساح آسیب می زدی.»
پودر استخوان این حیوان برای درمان سرطان پوست و از پوست آن برای ساختن کفش، کیف و … استفاده می شود. خود خانم حسینی کیسه کروکودیل دارد. او می خواهد پوست این حیوان را از کوچک تا بزرگ به در و دیوار اتاقش آویزان کند. این سرنوشت تمساح بودن است!

