اما همزمان با این پیشرفتها، سؤال مهمی ذهن بسیاری را درگیر کرده است: آیا هوش مصنوعی در حال جایگزین شدن با قضاوت انسانی است؟ و اگر چنین است، سقوط اعتماد عمومی به چه معناست و چه تبعاتی در پی دارد؟ در این رپورتاژ به بررسی ابعاد مختلف این دغدغه پرداختهایم.
رشد افسارگسیخته هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در آغاز راه تنها ابزار کمکی برای تحلیل اطلاعات بود. اما امروز این فناوری به سطحی از پیچیدگی و تصمیمگیری رسیده که میتواند بدون دخالت مستقیم انسان، مسائل پیچیده را حل کند. بهعنوان مثال، الگوریتمهایی وجود دارند که میتوانند سرطان را زودتر از پزشکان تشخیص دهند یا با بررسی الگوهای مالی، وقوع یک ورشکستگی را پیشبینی کنند.
اما در همین مسیر، عدم شفافیت در عملکرد این سیستمها باعث شده تا اعتماد به خروجیهای آنها به چالش کشیده شود. بسیاری از مردم نمیدانند که چرا یک تصمیم خاص گرفته شده و بر چه اساسی.
اعتماد، کلید پذیرش فناوری
اعتماد مفهومی انسانی است که در هر سیستم جدید باید ایجاد شود. مردم به پزشک، قاضی یا معلم اعتماد میکنند چون میدانند که او در کنار دانش، دارای اخلاق، احساس و درک شرایط انسانی است. اما آیا میتوان به یک الگوریتم که صرفاً دادهمحور و فاقد احساس است نیز به همان اندازه اعتماد کرد؟
در نظرسنجیهایی که طی چند سال گذشته در کشورهای مختلف انجام شده، مشخص شده است که میزان اعتماد به تصمیمات سیستمهای هوشمند، بهویژه در حوزههای حساس مانند قضاوت، پزشکی و اشتغال، رو به کاهش است.
وقتی الگوریتمها اشتباه میکنند
بخشی از بیاعتمادی عمومی ناشی از خطاهای مستندی است که در خروجی سیستمهای هوش مصنوعی دیده شده است. برای نمونه:
- در آمریکا، سیستم پیشبینی جرم (COMPAS) متهمان سیاهپوست را با احتمال بالاتری خطرناک ارزیابی میکرد؛ بدون دلیل مشخص جز الگوهای گذشته.
- برخی پلتفرمهای استخدامی با الگوریتمهای مبتنی بر سوابق گذشته، رزومه زنان یا اقلیتها را در اولویت پایین قرار دادهاند.
این موارد نهتنها اعتبار سیستم را زیر سؤال میبرد، بلکه بهوضوح نشان میدهد که «دادهها» هم ممکن است تبعیضآمیز و ناکامل باشند.
آیا میتوان الگوریتمها را اصلاح کرد؟
بله. الگوریتمها مانند انسانها دچار اشتباه نمیشوند، بلکه مانند آینهای هستند که بازتابی از دادههایی را ارائه میدهند که به آنها داده شده است. اگر دادههایی که به یک سیستم آموزش میدهیم سوگیری داشته باشند، نتیجه نیز مغرضانه خواهد بود.
در این زمینه، مفاهیم جدیدی مانند «اخلاق در طراحی الگوریتم»، «هوش مصنوعی توضیحپذیر» و «شفافیت داده» مطرح شدهاند. هدف از این مفاهیم این است که سیستمهای هوشمند نه تنها دقیق باشند، بلکه قابل بررسی، قابل توضیح و قابل اصلاح باشند.
نقش هوش مصنوعی در تصمیمگیریهای حیاتی
هوش مصنوعی در حال حاضر در مواردی مانند:
- تشخیص سرطان از طریق تصاویر پزشکی
- تخصیص وامهای بانکی با استفاده از رتبه اعتباری
- تصمیمگیری در محاکم قضایی برای تعیین میزان وثیقه
- گزینش دانشجو در سیستمهای آموزش عالی
بهکار گرفته میشود. این یعنی نهتنها در تحلیل، بلکه در “قضاوت” نیز وارد شده است. قضاوتی که پیش از این صرفاً در حیطه اختیارات انسانی قرار داشت.
سؤال اینجاست: آیا دادهها و آمار میتوانند بهتنهایی جای قضاوت انسانی را بگیرند؟ یا حضور انسان در کنار سیستم، همچنان ضروری است؟
مرز باریک بین کمک و جایگزینی
در واقع، بهترین استفاده از هوش مصنوعی زمانی اتفاق میافتد که این فناوری بهعنوان کمککننده به انسان، نه جایگزین انسان، دیده شود. الگوریتمها میتوانند هزاران پرونده یا تصویر را در عرض ثانیه بررسی کنند، اما همچنان قضاوت انسانی برای درک شرایط خاص و تحلیل ابعاد اخلاقی و اجتماعی هر مسئله لازم است.
راهکارهایی برای بازسازی اعتماد
برای اینکه مردم بتوانند به تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی اعتماد کنند، چند اصل مهم باید رعایت شود:
- شفافیت: کاربران باید بدانند چگونه الگوریتم به نتیجه رسیده است.
- نظارت انسانی: هیچ سیستم هوشمندی نباید بدون دخالت ناظر انسانی بهتنهایی تصمیم بگیرد.
- قابلیت پاسخگویی: شرکتها باید مسئولیت عملکرد الگوریتمهای خود را بپذیرند.
- آموزش عمومی: مردم باید با نحوه کار هوش مصنوعی آشنا شوند تا بتوانند عملکرد آن را درک و ارزیابی کنند.
هوش مصنوعی آمده تا بماند. اما این «ماندن» تنها در صورتی به نفع بشریت خواهد بود که با شفافیت، مسئولیتپذیری و نظارت انسانی همراه باشد.
دادهها قدرت دارند، اما قدرت بدون اخلاق، میتواند خطرناک باشد. پس بیایید همزمان با استفاده از هوش مصنوعی، مراقب باشیم که “اعتماد” قربانی این پیشرفت نشود.
شاید در آینده، دادهها تصمیمگیرنده اصلی شوند، اما هنوز هم این انسان است که باید آخرین حرف را بزند.
“این مطلب تبلیغاتی است”
گردآوری شده از:تسنیم