فروشگاه علی در Trust نوشت: امروز کوچه برای بسیاری از ایرانیان نام آشنا است. ممکن است تعداد کمتری از افراد وجود داشته باشند که نمی دانند در شهر بوشر ، گروهی از هنرمندان موسیقی در بین گروهی از طرفداران در تعدادی از نقاط اجرا می کنند.
ما می دانیم که این کوچه یک رویداد موسیقی مبتنی بر موسیقی است که در سالهای اخیر در بوشر آغاز شده است و به سرعت به یک هویت شهری تبدیل شده است.
ما می دانیم که هنرمندانی در بوشر وجود دارند که تقریباً هر سال نامگذاری می شوند و به عناوین اخبار می رسند.
و ما جوانان را در نبود فضاهایی برای تخلیه انرژی به هر فرصتی توجه می کند و این مسری است و به توجه افراد بیشتری توجه می کند.
و به دنبال وقایع تلخ و بی رحمانه بندر عباس ، که فراتر از تحمل گرده ایران و ملت ناراحت بود ، دیدیم که مردم و مخاطبان کوچه در یک جنبش جمعی یک رویداد را به عهده گرفتند و مخاطب و شریک غمگین هموطنان غمگین و آسیب دیده آسیب دیدند. حرکتی که نیاز به تعریف مجدد رویداد کوچه را نشان داد.
حال سؤال این است که چرا چنین رویدادی به چنین سطح اهمیت یا به معنای دقیق تر این سطح از شهرت است؟
سؤال دیگر این است که آیا جنبه هنری جلب توجه عمومی است یا اینکه این شهرت چند هنرمند که این رویداد را به چنین سطح شهرت می کشانند؟
طبیعی است که این گزاره ها می توانند نقش مهمی در اعتبارسنجی یک رویداد هنری ایفا کنند ، اما برای هر کسی مشخص نیست که عوامل درگیر در کوچه وابستگی و وابستگی به انواع عوامل را دارند که من سعی می کنم در این پست تا حدودی به آن بپردازم.
عنوان موسیقی مناطق یا قبایل و مناطقی است که پس از انقلاب پردازش و نظریه پردازی شده و به دلیل سازگاری و همگن بودن رویکردهای نظری انقلاب و انقلابیون به یک ارزش تبدیل شده اند. با این حال ، ریشه های این مفهوم و رویکرد را می توان در جشن هنر شیراز مشاهده کرد.
جشن هنر شیراز در ابتدا توسط شرق شناسی (شرق شناسی) یا مطالعات شرقی تنظیم شد که غربی ها با نگاه مدرن یا دانش خود از شرق یا شرق تأسیس کردند. در حقیقت ، شرق شناسی ، که نتیجه تفکر مبتنی بر اروپایی یا اروپایی است ، یک موضوع استعماری است که ادوارد گفت جنبه های مختلف این شاخه از این نگرش غربی را مورد بررسی قرار داده است. در این دیدگاه از غرب به شرق ، آسیا و آفریقا ، انسانهای شرقی رخ داد که وی او را به یک موجود عجیب و غریب یا عجیب و غریب تشبیه کرد که می تواند در ابعاد مختلفی مورد آزمایش و مطالعه قرار گیرد.
این بیان عجیب و غریب ، البته ، به آرامی ریشه در شرق دارد و خود شرق چنین رویکردهایی را در سطح شناخت ایجاد می کند. مشکل این بود که در این دیدگاه ها ، محققان ، فرد یا خرده فرهنگ مطالعه به عنوان شی ، دستکاری یا دستکاری شده و یا حتی درک و تصورات آنها را پمپ می کردند. نتیجه چیزی بود که نه این و نه آن ؛ و در این حالت ، به عنوان مثال ، استاد دستی که به عنوان پزشک تزئین شده بود ، او را با مفهومی به جامعه جدیدی انداخت که علاوه بر رفتارهای متناقض ، موقعیت نامناسب و عجیبی را در یک محیط سنتی ایجاد کرد.
با این حال ، با گذشت زمان ، تخیل ، تخیل و منوها همه رنگ ارزشمندی را به خود گرفتند و جنبه ای مقدس و معنوی از پدیده های فرهنگی را ارائه دادند. تا آنجا که برخی از آیین ها ، سنت ها و سنت ها گنجانیده شده یا حتی صالح بودند. با این حال ، این پرونده با معرفی مقادیر به محیط های مختلف ، همچنان پدیدار می شود. یکی یکی از این مناطق ، تیتر موسیقی مناطقی بود که با تبدیل شدن به یک گفتمان ، به آرامی به منطقه دیگری از موسیقی تبدیل شد.
این بحث ، البته ، نه یک شب یا یک روز قابل تجزیه و تحلیل نیست ، اما اتفاقی که در این وسیله نظری افتاد این است که با ساخت یک ایده ، یک مقدس و واژ به موسیقی داده می شود که آن را در معرض موقعیت قرار می دهد و از افراد به سیستم ها و موسسات. با این حال ، مشکل در این مرحله و از این طریق متوقف نمی شود یا متوقف نمی شود. یعنی اگر قرار بود با نگاهی خاص و در حال ظهور به یک پدیده باستانی نگاه کند ، می تواند در قلمرو شناختی در نظر گرفته شود ، نام آن یا شناخت.
ادامه طرز فکر به جایی رسید که موسیقی این هنرمند یا پخش کننده آن از دوگانه استفاده می کند. از یک طرف ، او خود را موسیقی عالی مناطق می داند و از طرف دیگر ، او تمام ویژگی های یک موسیقی یا سرگرمی سرگرم کننده و سرگرم کننده را در بر می گیرد. یعنی با استفاده از آن گفتمان ارزشمند ، برای تسخیر بازارهای فروش و صحنه های کوچک و بزرگ داخلی و خارجی در تلاش. و کوچه یکی این یکی از برجسته ترین نمونه ها است.
البته رویکردهای اجباری و ایدئولوژیکی مدیران در مورد این موضوع در واکنش ها و واکنشهای عمومی بسیار مهم است که می توان در جای دیگر به آن رسیدگی کرد.
بدون شک ، این مقاله به دنبال هیچ نوع موسیقی در کشور نیست. در حالی که صنعت موسیقی جهانی و پذیرفته شده است ، اما در یک وضعیت استثنایی (چیزی شبیه به نظریه آگامبن) افراد در یک کشور دوگانه به دنبال استفاده از همه ظرفیت ها هستند ، از بازار و ارزش های هنری لذت می برند. در اینجا است که مخاطب در مفهوم گرایی گم شده است ، موسیقی یا هنر “Kich” هنرمند عالی و هنرمند مشهور را می سازد و با افزایش تعداد مخاطبان ناآگاه ، غافل می شود که تا به امروز سابقه ای ندارد و تجزیه و تحلیل و تفسیر اوضاع را دشوار می کند. در این لحظه منتقد مخالفان و نابودی مخالفان و تخریب به فردی ناراحت کننده و شبه نظامی و غیرممکن تبدیل می شود.
مشکل چیست؟
این آماده سازی ها اکنون می تواند برای نحوه برخورد با این پدیده های فرهنگی و هنری معرفی شود.
به نظر من ، اولین قدم تجدید نظر در تعاریف است. وقتی در مورد موسیقی موسیقی صحبت می کنیم ، دیگر یک شکل و مفهوم واحد نداریم که طیف موسیقی و فرم و لحنی را در یک انتهای این طیف داریم ، که امروز فقط کارهای ضبط شده دارند و تقریباً همه درگذشتند. از طرف دیگر ، هنرمندان جوان فرزندان متوفی هستند که صاحبان اصلی و میراث موسیقی اصلی یا آیینی خود از سرزمین و قومیت خود بودند. کسانی که می توانند تا حدودی پذیرفته شوند که آخرین روایت های تقریباً دست نخورده به ما منتقل شده است.
در این زمینه از طیف موسیقی مناطق می بینیم که هنرمندان جوان اصرار دارند که صحنه ها را با پوشش محلی و اجدادی ، با ابزارهای محلی خود ، اجرا کنند و ابزارهای الکترونیکی یا سازهای منطقه ای یا حتی سایر ملیت ها را بیاورند. اما آنها هنوز هم ترجیح می دهند خود را به یک هنرمند موسیقی تبدیل کنند. زیرا از یک طرف ، آنها و هنر آنها به یک پیشینه با عزت و تاریخی وصل شده اند و از طرف دیگر ، آنها مدیریت متناقض و نادان هستند که تولید تعادل با ارزش تر از تحریف یا دستکاری مفاهیم ارزشمند است.
نقشه راه چیست؟
در این دقیقه درست است که با کوچه ها و بررسی ها و دیدگاه های مثبت و منفی پیرامون آن ، و همچنین وقایعی از این دست نبود تعاریف دقیق فاش شده است.
در طی چند دهه گذشته ، ما با تصور غلط از موسیقی روبرو شده ایم که از موسیقی کلاسیک ایرانی نیز منحرف شده است و آن چیزی است. نبود به جز اصطلاح “ادغام” ، که ترجمه نادرست و ناکافی از فیوژن فیوژن است. ما دیدیم که موسیقی کلاسیک یا ابزاری ایران به آرامی به سبک خاصی رسیده است که در ادامه آن توسط دفتر صدور مجوز ساخته شده است ، یک عبارت مضحک و مسخره برای ارائه موسیقی در یک دسته جداگانه. عبارت “پاپ سنتی” نام یک شترپوپلانگ بود که به نوعی تولید موسیقی اشاره دارد و خود پایه دیگری برای انحراف و تعصب شناختی بود.
من می خواهم با ارائه یک نام یا عنوان ، زمینه را برای متمایز کردن و متمایز کردن سبک ها و سبک های موسیقی باز کنم و با کمک دانشمندان موسیقی و اساتید دانشگاه ، ما در تلاش هستیم تا زمینه ای را برای مراقبه فراهم کنیم.
پیشنهاد من استفاده از اصطلاح “اتصال” برای موسیقی با هویت های متعدد است.
اتصال در فرهنگ عمیق به معنای منسجم و متصل است. در قرار گرفتن در معرض شنوایی ، همچنین یادآور یک گروه یا گروه موسیقی در موسیقی است.
به نظر من ، اگر موسیقی دوستان این هنرمند ، از جمله جوانانی که در رویداد کوچه شرکت می کردند ، از این عنوان یا چنین توضیحی برای موسیقی خود استفاده می کردند ، می توانستند با از بین بردن ارزش های احتمالی ، برخی از اتهامات را مورد توبیخ قرار دهند.
همچنین ، به نظر من ، کوچه جشنواره ای نیست بلکه یک کارناوال است.
کارناوال در نظریه باختین یک پدیده فرهنگی و اجتماعی است که می تواند انواع جشنواره ها و آیین ها را در خود جای دهد. از دیدگاه باختین ، کارناوال به معنای تعلیق موقت معیارهای اجتماعی ، روابط سلسله مراتبی و سنتی یا عرف و احساس آزادی برای جشن عمومی و خوشبختی است. ویژگی های کارناوال عدم تحمل کوتاه مدت ساختار قدرت سنتی ، ترکیبی از طبقات فرهنگی بالا و پایین و سرنگونی موقت نظم اجتماعی است. و البته بعد از کارناوال ، همه چیز به حالت قبلی برمی گردد.
در چند روز گذشته ، ما در جشنواره کوچه دیدیم که با یک اراده جمعی ، عملی که تجزیه و تحلیل زیادی دارد. اما این همبستگی جمعی برای شکستن یک نظم نمادین ، و در اینجا ، معکوس ، تبدیل عزاداری به عزاداری یک دقیقه است که می تواند در هر کارناوال پدیدار شود.
پیشنهاد این مقاله
2. عنوان “موسیقی همبستگی” می تواند جایگزینی برای نواقص موجود برای موسیقی سرگرم کننده باشد.
برای تعیین سرگرمی وظیفه مقابله با چنین رویدادهایی ، کوچه را از جشنواره به کارناوال تغییر دهید.