سعید نیاکوتری; سه عنصر حیاتی و مهم اجتماعی ایران وجود دارد که قدمت آن به تاریخ بازمیگردد و در تاریکترین روزگاران، در شر حمله مغول و تسلط تاتار، مانند خورشیدی درخشان، در طوفان طوفان حوادث. سروهای مرغوب ایران در اعماق آنها. حفظ شده و حاصل تاریخ و تمدنی است که در سخت ترین گذرگاه های زمان ها و اعصار مختلف از آسیب های جدی مصون مانده است.
به هر حال تاریخ ایرانیان حکایت فراز و نشیب درخشش و انحطاط است و به موازات آنچه بر موسیقی و فلسفه و تمدن ایرانی آمده است باید گفت از زخم و خون دلهایی که خالق از آن فرهنگ و هنر و اندیشه و خرد کشته شده اند و مقلانی. یعنی کعبه کعبه و حقیقت معنا دلیل بر فهم و کمال و ادب است. حیات و آبادانی و ماندگاری و ماندگاری هر فرهنگی مرهون عزم اراده و ماندگاری فرهنگ ها و علمایی است که از خرد سالیان سال رنج کشیده اند اما با الهام از نیروی حکمت جرقه بر حوض برافروخته اند.
حاصل چشم هایی که نورها را کم کردند، نورهای نورانی شدند که در تار و پود نسل های بعدی فروغ جاودانه شدند. به راستی چگونه می توان از تاریخ صحبت کرد، اما عناصر تاریخی در ابهام یا بیان نگه داشته شوند؟
از این رو لازم است نسل جوان با نگاهی نو به فلسفه و تمدن خود به عنوان فردی متفکر، متفکر و خالق آفرینش بشناسد و نقش اساسی هنر را به عنوان زبانی فراتر از گشایش کلمه و در ساخت بشناسد. تمدن فکری و بهشت فکری جدید و فردا. برین به دنبال تکیه بر سرمایه ذاتی و پویایی نسل جوان بود. تجارب هنرمندان و فیلسوفان وزین با نگاهی تحلیلی به نقد و عمیقترین نگاهشان، در هوای مه آلود پیچیدگی مجازی بوده است. حقیقت حقیقت در زنجیر انداخته میشود و حقانیت زنجیر و محک، محک خرد و تجربه است تا گردابهایی را که نسل جوان را از فروغ اندیشههایشان تا خورشید میبرد، حفظ کند.
موسیقی در هر جامعه یکی از عناصر مهم فرهنگی آن است. از آنجایی که موسیقی گویاترین زبان عواطف اجتماعی مردم است، به همان اندازه که جامعه دارای کثرت شرایط اجتماعی و تنوع قومیتی است، می توان تعدد موسیقی را در آن جامعه و شاید در فیلسوفان اسلامی موسیقی بیش از سایرین مشاهده کرد. هنرها یکی یکی از مهمترین عناصر مورد مطالعه بوده است.
چه به عنوان یک مقوله علمی زیر شاخه مضامین ریاضی که در آثار شخصیت هایی مانند فارابی بررسی شده است و چه به عنوان یک عامل تربیتی مؤثر در آثار فلسفی ابن سینا و ملاصدرا و متأسفانه باید به آن اذعان کرد. این بود که در برخی ادوار تاریخی از جمله در سالهای اخیر موسیقی در حوزه قداست دینی از دایره جوشش و تحقیق خارج شد و حاصل آن در دوره صفویه به شکل موسیقی شکل گرفت. تعزیه و بلاغت و دعا. ادامه در دوران معاصر، در بستر موسیقی زیرزمینی، از رسالت تاریخی خود دور ماند.
با این حال، شمع لرزان موسیقی در طوفان حوادث و همراهان راستین هنرمند در گوشه اتاق و زاویه مدرسه همچنان روشن و روشن مینوی، حکمت جانهای آگاه را می گشاید و در متن اجتماع می گشاید. . موسیقی در ایران با مبانی ادبیات از ادبیات پیوند خورده و به موازات ظهور ادبیات عرفانی، ابعاد معنایی موسیقی بعدی نیز یافت می شود.
فراموش نکنیم بر خلاف هنرهای دیگر مثل نقاشی و بافندگی معماری و … که بیشتر ابعاد مادی داشتند اما موسیقی نبود امکانات ضبط به مرور زمان پاک شده و تنها ابزار آن به عنوان بخشی از تمدن آوایی به نسل امروز رسیده است.
علیرغم تلاش محققان در زبان ریاضی یا محاسبات ریاضی، پرده ها بر روی دست ها ثبت شده است، اما نمی توان تأیید کرد که چقدر حال و هوای آوازها در آلات و مقامات موسیقی شبیه حال و هوای امروزی است. این علاوه بر ترجیحات سمعی و بصری در طول زمان است. این تغییر کرده و بنابراین فضای مه در گذشته ترسیم شده است.