من گفتم که با "Yashwash" مذاکره کردم

در مرکز اطلاعات مرکز مستندات انقلاب اسلامی؛ ؛ در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مسئله رابطه با ایالات متحده آمریکا یکی این یکی از حساس ترین و چالش برانگیزترین سؤالات سیاسی در کشور شد. در این فضای استرس زا ، هر اظهار نظر یا تجزیه و تحلیل احتمال برقراری ارتباط با ایالات متحده منجر به واکنش های شدید و گاه تیز شد. در همین حال ، Kiomars Saberi Foumani ، یک طنزپرداز برجسته و بنیانگذار مجله Gol Agha ، در خاطرات خود به نکات مداوم نظرات خود در مورد رابطه با ایالات متحده و تعامل وی با رهبر ارشد نشان می دهد. این خاطرات ، که طنز هستند اما حاوی نکات عمیق سیاسی و اجتماعی هستند ، می توانند دیدگاه متفاوتی از فضای فکری و سیاسی این زمان ارائه دهند:

… در ابتدای رهبری آیت الله علی خامنه (من دو سال دروازه بان بودم) ، در سال ششم آمدم تا مجله را پیدا کنم و با آنها مشورت نکردم. من در سال چهارم با آنها به آنها توصیه کردم. گفتم: “من می خواهم به مجله طنز برای کشور بروم.” او گفت ، “اکنون وقت آن نیست.” در سال چهارم فکر کردم در آن زمان بود ، آن را گرفتم ، آن را به شما بردم. من گفتم ، “اما من آن را منتشر نکردم. این تنها چیزی است که می توانید ببینید که آیا اینگونه نیست.” وی گفت: “آنها دیگر با من مشورت نکردند.” من گفتم ، “نه ، من اکنون توصیه می کنم ؛ زیرا اگر به شما گفتم و رهبری یک کشور را به شما می گویم ، اما دیگر خدا نبود ، و اگر شما گفتید نه ، چگونه می توانم ادامه دهم:” من می گویم: “چه می کنم ، آقا؟” و آنها مجله را گرفتند.

من داخل هستم یکی از جلسات [به شوخی] به شما گفتم: “آقا ، من آماده هستم تا با مجله Gol Agha مقابله کنم.” او گفت: “چه نوع معامله؟” گفتم: “من چیزی می گیرم ، پس همین کار را می کنم. اما باید بسیار مهم باشد.” او گفت: “چه مهم؟” من گفتم: “برای مثال ، برای ایجاد رابطه با ایالات متحده ، سرانجام باید افکار عمومی را ایجاد کنید.” من گفتم ، “من در آمریكا آنقدر در همان پوشش قرار می گیرم تا دولت وقتی دولت می رود حق ثبت اختراع داشته باشد.” او بسیار قوی بود (زیرا من از قبل به شما گفته بودم که می خواهم مجله دیگری به نام “کارمندان جدید” تهیه کنم ، اما من نفهمیدم … سپس به شما گفتم که یک فصل جدید آغاز شد و گفت: “آقای هاشمی بعداً در نماز بود. [به اسم] او نگفت ، اما من این موضوع را می دانم. البته من آن را گفتم تا ده ها نفر دیگر را بگویم: یکی من یکی از آنها بودم ، گفتم: “فصل جدید امام نیست ، اما اکنون ، آقا ، چه می خواهم 5 سال جنگ را ادامه دهم ، ما 2 ساله داریم.

سپس این آقا این مقاله را نوشت [اشاره به مقاله «مذاکره مستقیم» عطاءالله مهاجرانی] من یکی همه ما دیدیم که جامعه آنچه را که آقای خامنه ای یک شب نجیب در مورد کسی بود که در مورد مذاکرات مستقیم نوشت: او تحلیل خودش را نوشت. “این خیلی خطرناک بود که نتوانستید آن را بگویید. متاسفم برای رابطه با زنا آمریکا که اکنون نیست یکی بگذارید فرض کنیم که این خوب است که جامعه آنقدر آن را نمی پذیرد و آمریکا آنقدر خداست که ناپایدار ترین دشمن انقلاب است که فقط رد این فرکانس گل فقط گاهی اوقات! گفتم: “به هر حال ، آخرین مورد می تواند چیزی را به من بدهد که من یک راه حل سبیل می دهم ، من برای آمریکا کار می کنم.”

گل آقا در ستون “دو کلمه از حسابداری” روزنامه با عنوان “مذاکرات مستقیم !!” او نوشت: “من می گویم ، به من اطلاع دهید … بیایید این یقه غیرقابل درک را رها کنیم ، اما من آن را خواهم داد! سپس به آخرین سیم ضربه می زنم و سپس در گوش شما محکم می شوم تا تئوری صورتحساب و پسوندهای تعالی گیج شود و صدای او در زیر این گنبد چرخشی. زبان خود را گاز بگیرید! یکی این یک وکیل است. من یکی این یک مشاور است. من یکی… برو ، عمو! عمومی برو! تمام خرد خود را قرار دهید و Rajab و Ghazanfar و Mamsadagh را در این کیف کوچک قرار دهید! ما گلها هستیم. وقتی به لحن خام نگاه می کنیم ، پشت سرمان را می بینیم! حالا برو … برو تا روزنامه ها دوست نداشته باشند ، به ما کوچک بده و به روحانیت بروند! هرکسی که از او پرسید که چه خبر است ، گفت هیچ چیز به طور خلاصه پاره نشده است ، ما این کار را خوب انجام دادیم! “” Blume Aga “

منبع: خاطرات Kiomars Saberi Foumani (Gol Agha) ، Tehran: موسسه آثار امام خمینی ، 1

۲۵۹

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما