قیام 15 خرداد

به گزارش بازتاب آنلاین و به نقل از خبرگزاری تسنیم از ورامین، صبح داغ و پرهیاهوی پانزدهم خرداد 1342، ورامین حال‌وهوای عجیبی داشت؛ مردم کفن‌پوش، آرام و مصمم از خانه‌ها بیرون آمده بودند تا در اعتراض به بازداشت حضرت امام خمینی(ره) مسیر تهران را در پیش بگیرند. مقصد مشخص بود، اما کسی از کمینی که در باقرآباد در انتظارشان بود، خبر نداشت.

محمد مهماندوست، از اهالی قدیمی ورامین که آن روزها نوجوانی محصل بود، هنوز آن صحنه‌ها را با تمام جزئیات در ذهن دارد. او در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در ورامین، روایت خود از آن روز خونین را چنین آغاز می‌کند: در آن زمان من محصل بودم اما همراه مردم، در راهپیمایی حضور داشتم. سال‌ها بعد هم درباره آن روز تحقیق کردم. می‌خواستم بفهمم چه چیزی باعث شد آن جمعیت با این حجم از ایمان، بی‌هراس راه بیفتد.

او بازداشت امام را آغاز ماجرا می‌داند: همه‌چیز از سخنرانی تند امام در مدرسه فیضیه شروع شد. ایشان بدون پرده درباره ظلم شاه و نفوذ بیگانگان حرف زدند. وقتی خبر بازداشت امام رسید، مردم دیگر ساکت نماندند. در ورامین، مردم کفن پوشیدند و از میدان مرکزی شهر راه افتادند به سمت تهران.

به گفته مهماندوست، جمعیت چهار تا پنج هزار نفری از ورامین به‌سمت باقرآباد به راه افتاد. جاده‌ها خاکی و باریک بود اما مردم متحد و منسجم حرکت می‌کردند. در طول مسیر، گروه‌هایی از روستاهای اطراف مانند قلعه‌نو، خیرآباد و پیشوا به جمع معترضان می‌پیوستند و صف راهپیمایی تا هفت کیلومتر امتداد یافته بود.

اما در حوالی باقرآباد، مسیر اعتراض رنگ خون به خود گرفت. نیروهای نظامی شاهنشاهی در تپه‌های اطراف موضع گرفته بودند. مهماندوست آن صحنه را چنین روایت می‌کند: اول تیرهای هوایی زدند، بعد ناگهان آتش گشودند. شهید طباطبایی، یکی از پیشگامان حرکت، در همان برخورد اول هدف گلوله قرار گرفت. مردم فرار کردند؛ به مزارع و چاه‌ها پناه بردند اما خیلی‌ها همان لحظه به شهادت رسیدند.

او می‌گوید: پیکر شهدا را با کامیون‌های ارتش بردند و در منطقه مسگرآباد به‌صورت دسته‌جمعی دفن کردند. بعدها از اهالی قدیمی شنیدم که بعضی از آن‌ها هنوز زنده بودند و همان‌طور زنده زیر خاک رفتند.

یکی از صحنه‌هایی که هنوز در ذهن این شاهد عینی مانده، رفتار تحقیرآمیز مأموران حکومت با پیکر شهداست. او می‌گوید: یکی از مأموران ژاندارمری، برای ارعاب مردم، تکه‌ای از بقایای شهدا را در دستمالی نشان داد و گفت: اگر ادامه بدهید، همین بلا سرتان می‌آید.

با وجود همه این خشونت‌ها، پیام قیام 15 خرداد شنیده شد؛ نه فقط در تهران که در سراسر کشور. مهماندوست در پایان تأکید می‌کند: شاه گفت این یک قیام کور بود، اما واقعاً کور خودش بود که حقیقت را نمی‌دید. قیام ورامین، جرقه‌ای بود که بعدها به شعله انقلاب تبدیل شد.

گردآوری شده از:تسنیم

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما