تغییرات فرهنگی در عرصه جامعه بسیار کند رخ می دهد. بر خلاف شوک فرهنگی که معمولا به سرعت رخ می دهد و مانند یک سیل و طوفان گذراست و ماندگار نیست. در ادامه به بررسی مسئله حجاب و ارتباط آن می پردازیم.
بین «تغییر» و «تکان» فرهنگی تفاوت وجود دارد. تغییر فرهنگی یک فرآیند تدریجی است. او مسافری است که با آرامش به مقصد نمی شتابد، بلکه در حرکت است. تغییرات فرهنگی به کندی اتفاق می افتد. این یک لاک پشت در مقابل یک خرگوش است!
تحول فرهنگی مانند خورش های ایرانی است که باید روی شعله ای ملایم و نه سر کش گذاشت. سرعت تغییرات فرهنگی آنقدر کند است که شاید هیچ کس متوجه آن نشود.
برای مثال، خانواده هسته ای را در مقابل خانواده گسترده در نظر بگیرید. آیا کسی می تواند با قاطعیت بگوید که مثلاً انتقال از خانواده گسترده به خانواده هسته ای در سال 1325 یا قبل از آن در سال 1295 اتفاق افتاده است؟ آیا اساساً می توان به سال خاصی اشاره کرد؟ نمی توان اشاره کرد، زیرا این تغییر به آرامی اتفاق افتاد و به همین دلیل است که هیچ کس متوجه آن نشد.
شاید در گذشته گاهی اوقات از خانواده صحبت می شد، اما تنها محققان اجتماعی و جامعه شناسان به چنین تغییری توجه ویژه ای داشته اند و علل مختلف آن را در مطالعات خود بررسی کرده اند.
اهمیت یافتن فرزند و دوران کودکی در یک خانواده ایرانی یا جداسازی اتاق والدین از سایر اعضای خانواده را در نظر بگیرید. آیا می توان گفت معنای کودکی و کودکی از پاییز سال 65 شروع شد یا در… مرداد آیا در سال 1354 اتفاق افتاده است؟ نمی توانیم بگوییم. زیرا تغییرات اجتماعی و فرهنگی یک شبه اتفاق نمی افتد. آرام آرام دلایل چنین تغییری ایجاد می شود و آرام آرام در حال وقوع است.
به همین دلیل وقتی به گذشته نگاه می کنیم و زندگی خود را با فرزندانمان مقایسه می کنیم، می دانیم و می بینیم که کودکان امروزی در مقایسه با نسل های گذشته از شأن و منزلت بهتر و بالاتری برخوردارند، اما حتی جامعه شناسان نیز نمی توانند با قاطعیت بگویند که مثلاً اهمیت دوران کودکی ، در نیمه دوم سال 1370 یا در شهریور در سال 1380 اتفاق افتاد. چنین تغییرات ملایمی بدون جلب توجه فوری جامعه رخ داد.
از سوی دیگر، شوک فرهنگی با شتاب و سرعت همراه است. مانند سیل که حاصل طوفان سهمگین است. جاری می شود اما نمی ماند.
شوک فرهنگی؛ سریع به آنجا می رسد. تفاوت اینجا بین عجله و راه رفتن است. گذاشتن همون خورش ایرانی در مایکروفر می گویند سریع و سیر کننده است. اینجا کیفیت برای ما مهم نیست و فقط می خواهیم گرسنگی را از بین ببریم.
جنبش فرهنگی هیجان انگیز است. تحقق گسترده ترین رویاها در کمترین زمان ممکن است. در طغیان فرهنگی ناتوانی در رسیدن به هدف و راه است. بی اهمیت و بی اثر می شود. نسکافه فوری و فوتی قبل از قهوه است.
جامعه شناسان معتقدند که «فرهنگ ثابت اما در حال تغییر است». به این معنا که فرهنگ در حال تغییر است، اما چون تغییر فرهنگ بسیار کند است، ثابت به نظر می رسد، مانند ماه که از دور ثابت است اما به دور خودش می چرخد.
برخلاف تغییرات فرهنگی که حاصل نوآوریهای تکنولوژیکی، گسترش رسانهها، گسترش زندگی شهری و گسترش ارتباطات بین جوامع است، تحولات فرهنگی اغلب دستاورد و نیت برخی دولتها است. یعنی حاکمان; بهویژه دولتهایی که نسبت به تجربیات تاریخی جوامع و ماهیت فرهنگ بیتفاوت هستند، تمایل به «شوک فرهنگی» دارند. بگذارید بحث را کمی ملموس تر کنم.
با ورود گیرنده های ماهواره ای به ایران به عنوان یک فناوری جدید، جامعه ایرانی به تدریج نحوه استفاده از آنها را از طریق آزمون و خطا تمرین کرد. کارشناسان و نخبگان حوزه فرهنگ و رسانه نحوه استفاده از آن را برای خانواده ها تشریح و تشریح کردند. ناگهان سیاست رسمی وارد عمل شد و این فناوری را از مسیر طبیعی خود (تغییر فرهنگ) خارج کرد. در نتیجه ماهواره به یک منطقه پنهان و نامرئی منتقل شد و به دلیل ممنوعیت، کارشناسان ترجیح دادند دیگر در مورد آن صحبت نکنند.
ویژگی سیاست رسمی در ایران این است که هم به دنبال تحول فرهنگی است و هم به دنبال تحول فرهنگی در جامعه است، اما این دو شکل از تحولات فرهنگی با یکدیگر تفاوت زیادی دارند.
برای مثال، سبک زندگی، تولد، جشن، لباس، موسیقی، باور یا ناباوری و پدیده جوانی را در نظر بگیرید. در همه این امور، در دهههای اخیر شاهد تحول فرهنگی بودهایم که با پیشرفت تدریجی مشخص میشود، اما سیاست رسمی به یکباره و در مقاطع مختلف نسبت به این امور حساسیت نشان داده و «ایستگاههای» متفاوتی را در این حوزه از امور فرهنگی تعریف کرده است. به هم زدن به تحریک کردن. فرهنگ ظهور می کند.
در واقع، بیشتر «طرحهای فرهنگی» تعریف شده توسط نهادهای رسمی منعکسکننده حرکت فرهنگی است، یعنی تحقق گستردهترین رویاها در کوتاهترین زمان ممکن. نتیجه این تحولات فرهنگی این بود که جامعه از مسیر تحول فرهنگی دور انداخته شد و در حالت لجاجت و مقاومت قرار گرفت.
به عبارت دیگر، جامعه از مسیر طبیعی (تغییر فرهنگی) منحرف شده و با سرسختی و مقاومت، «تبلیغ فرهنگی» از خود نشان داده است.
به همین دلیل، سطور پیشین این بحث را مطرح کرده است که اشتیاق سیاست رسمی برای تحولات فرهنگی همواره منجر به ظهور نوع دیگری از تحولات فرهنگی در جامعه شده است.
لایحه حجاب و عفاف و ده ها لایحه دیگر از این منظر قابل تحلیل است. جامعه ایران در قالب تحول فرهنگی تدریجی بوده است. افراد جامعه همان طور که به تغییر خانواده گسترده به خانواده هسته ای یا اهمیت کودک یابی توجه خاصی نداشتند به این مسیر یا تغییر توجه خاصی نداشتند. سیاستمداران رسمی اکنون به یک تحول فرهنگی در این زمینه امیدوارند. نتیجه این است که ما یک تحول فرهنگی را در جامعه تجربه می کنیم و خواهیم داشت.
بحث های جامعه شناسان را جدی بگیرید. فرهنگ ثابت است اما در حال تغییر است. قلمرو فرهنگ، قلمرو «شوک فرهنگی» نیست. اصولاً انقلاب فرهنگی از منظر جامعه شناختی غیرممکن است. تحولات فرهنگی بدون کوچکترین دستاورد ماندگاری می آید و می رود. تجربه جهانی این ادعا را تایید می کند.
فرهنگ زمینه آرامش است. فرهنگ عرصه گفتگو، اندیشه و باور است. «تبلیغ فرهنگی» مانند سیلی است که ناگهان توجه همه را به خود جلب می کند اما نابود می شود و ناپدید می شود.
شوک فرهنگی مانند یک تصادف رانندگی است که فقط برای چند دقیقه سرعت رانندگان را کاهش می دهد. اصل؛ این یک تغییر فرهنگی است و کسانی که شایسته صحبت با جامعه در این زمینه هستند، اردوگاه ها یا سیاستمداران نیستند، بلکه اهل فرهنگ هستند.