ریحانه اسکندری؛ تیم ملی والیبال جوانان ایران با شکست ایتالیا برای سومین بار قهرمان جهان شد؛ قهرمانی که به گفته عمران کوکجیلی و مرتضی طباطبائی، ۲ ستاره تیم والیبال جوانان، نتیجه ۱۸ سال تلاش والیبال ایران و تمریناتی سختتر از مسابقات بود. این دو ستاره آیندهدار در گفتوگو با خبرآنلاین از فشار تمرینات، حمایتهای کادر فنی، زندگی گروهی بازیکنان و هدف بزرگشان برای درخشش در تیم ملی بزرگسالان گفتند.
این مصاحبه تصویری روشن از مسیر دشوار موفقیت، از تمرینات روزمره تا مدیریت تیم و تعامل با مسئولان، ارائه میدهد و نگاه تیم جوانان ایران به آینده را آشکار میکند.
ارتباط خاصی بین شما و سرمربی تیم ملی وجود دارد و انگا رضا مومنیمقدم برای شما مثل پدر است. تجربه کار با او از نظر حرفهای و اخلاقی چگونه بود؟
عمران کوکجیلی: وقتی تازه به اردوی جوانان ملحق شدیم، با آقا رضا آشنا شدیم و کارمان را شروع کردیم. ما قبل از اینکه به رده جوانان بیاییم، در رده نوجوانان هم در آسیا و هم در جهان دوم شده بودیم و مدال نقره گرفتیم. هدفمان این بود که وقتی به جوانان میآییم، آن نقره را تبدیل به طلا کنیم. از همان روز اول تمرینها، آقا رضا به ما گفتند که ما بهجز طلا چیزی نمیخواهیم. یعنی هر کسی که میخواهد اینجا بماند و بازی کند، باید به فکر طلا باشد.
ما بارها و بارها تصویرسازی کردیم که تیممان قهرمان میشود، کاپ را بالا میبریم و خوشحالی فینال را تجربه میکنیم. این تصویرسازی بارها تکرار شد. البته در این مسیر خیلی هم تنبیه میشدیم و خیلی هم مورد تحسین قرار میگرفتیم. اهداف و تارگتهایی برایمان مشخص کرده بودند که باید به آنها برسیم تا بتوانیم در مسابقه راحتتر بازی کنیم. حقیقت این است که فشار تمرینها خیلی بیشتر از بازیها بود. در نتیجه، اکثر بازیها برای ما راحتتر میگذشت و حتی بعضی مسابقات بسیار سادهتر از تمرینهایمان بود، چون تمریناتمان خیلی سنگین بود.
آقا رضا امسال که مسابقات جهانی بود، خیلی با ما رفیقتر شده بود. ما هم کمی بزرگتر شدیم و اخلاقیاتمان را بهتر شناختند. یک حس برادری بود، یک حس پدری هم بود، در عین حال یک رابطه مربیگری جدی هم وجود داشت. همین باعث شد خیلی به ما کمک کنند و ما بتوانیم راحتتر کار کنیم.
مرتضی طباطبائی: من خودم به شخصه خیلی خوشحالم که با آقا رضا و کادرشان کار کردم. چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ فنی خیلی به ما کمک کردند و واقعا هوای ما را داشتند. ممنونم از ایشان و خدا را شکر میکنم که توانستیم با تلاش ایشان قهرمان شویم. ایشان شبانهروز زحمت کشیدند، از خانواده و زندگیشان گذشتند تا برای ما تلاش کنند و خدا را شکر که ما شرمندهشان نشدیم.
شرایط سختی داشتیم، واقعا شرایط بحرانی بود. دوازده روز درگیر جنگ بودیم. در شرایط جنگی تمرین کردیم، در حالیکه آب نبود تمرین کردیم، برق نبود تمرین کردیم. ایشان از همه نظر حمایتمان کردند، مراقبمان بودند و در ذهنمان همیشه چیزی را یاد دادند: اینکه باید تصویرسازی قهرمانی داشته باشیم. همانطور که عمران گفت، ما تجربه دومی جهان و دومی آسیا را داشتیم و همیشه دنبال طلا بودیم. از روز اول تمرین، آقا رضا به ما گفتند تا روز آخر فقط و فقط به طلا فکر کنید. خدا را شکر میکنم که موفق شدیم و توانستیم طلا را به دست بیاوریم.
با توجه به نکاتی که گفتید، در این دوره از مسابقات قهرمانی جهان تیمی بود که با آن کریخوانی داشته باشید و بینتان کلکل باشد؟
مرتضی طباطبائی: امسال خیلی زیاد بود، چون دوره قبل هم قهرمان شده بودیم و همه میخواستند ما را شکست دهند. در بازی با لهستان، تیمشان با ما کری داشت، کره هم با ما کری داشت و تیم ایتالیا نیز همینطور. خدا را شکر توانستیم جلو آنها بایستیم، بازی خوبی ارائه کنیم و قهرمان شویم.
لهستانیها همیشه با ما کریخوانی شدیدی دارند و در همه ردههای سنی درگیری پیش میآید.
عمران کوکجیلی: بله، دقیقاً. ما با لهستان خیلی خوب بازی کردیم. یک دفاع انجام شد و زیر تور چشمدرچشم رخ داد. بین دو تیم تنشی ایجاد شد، اما همان جا نظم روانی تیم لهستان به هم خورد و بازی را کلّاً ما بردیم. خودشان هم در ادامه حذف شدند.
شاید مخاطبی که کمتر با فراز و نشیبهای والیبال آشنا باشد، زمانی که فینال قهرمانی جوانان جهان بین ما و ایتالیا را دید، بلافاصله به دلیل شکست بد در ست اول با خودش گفت این بازی تمام شده است و ما قهرمان نمیشویم. ولی شما از ست دوم که به زمین آمدید، همه چیز را تغییر دادید و حتی انتقام اختلاف امتیاز ست اول را در ست آخر گرفتید. این روحیه از کجا به دست آمده و چه طور خود را در این شرایط مقاوم نگه میدارید؟
مرتضی طباطبایی: این نکتهای است که ما همیشه در تمرینات هم انجام میدادیم. در تمرینات، تیم تقسیم میشد و همیشه یک تیم عقب بود که باید تلاش میکرد خود را برساند. به همین دلیل برای چنین روزی کاملاً آماده بودیم. در مسابقه با ایتالیا، در ست اول نتوانستیم درخواستهای کادر فنی را به طور کامل اجرا کنیم، اما قبل از شروع ست دوم، کادر فنی با ما صحبت کردند و به ما گفتند چه کار کنیم تا بازی را برگردانده و پیروز شویم. ما از قبل کلی تمرین کرده بودیم که اگر ست اول عقب بیفتیم، بتوانیم خودمان را برگردانیم و بازی را ببریم. دو سال زحمت کشیده بودیم تا در چنین شرایطی، حتی اگر عقب باشیم، بتوانیم برنده شویم.
عمران کوکجیلی: ما از ابتدا مطمئن بودیم که به هر نحوی بازی فینال را میبریم، چون خودمان را در ذهنمان هنگام قهرمانی دیده بودیم. در ست آخر، آقا رضا دو تعویض انجام دادند؛ شایان مهرابی و پوریا آریاخواه وارد زمین شدند و با انرژی بالایی که داشتند، بازی را تغییر دادند. حضور آنها باعث شد همه ما بیدار شویم. ست اول را خیلی بد باختیم؛ جو فینال ما را تحت تأثیر قرار داده بود و تیم حریف هم آنالیز خوبی از ما داشت. تیم ما کامل بود و هر ۱۲ بازیکن توانمند بودند؛ اینطور نبود که فقط ۶ نفر خوب باشند. بسیاری از بازیهای ما با تعویضها برنده شد، و بازی فینال هم با همان دو تعویض آقا رضا، ورق برگشت.
جملهای بین زمانهای استراحت از زبان آقای مومنی مقدم شنیدید که خیلی به شما کمک کند و همیشه در ذهنتان بماند؟
مرتضی طباطبایی: پوئن به پوئن تمرکز کنید، پوئن به پوئن برید بالا.
از این سبک زندگی سخت خسته نمیشدید؟
عمران کوکجیلی: خب سخت بود، ولی میدانستیم بعد از گرفتن طلا زندگیمان خیلی تغییر میکند، پس میگفتیم ارزش دارد ادامه بدهیم و حتی قویتر شویم. حتی در تایمهایی که استراحت داشتیم، تمرین اضافه میکردیم. اردوی آخر، در تایمهای استراحت هم تمرین میکردیم؛ یعنی ۱۵ روز کامل قبل از مسابقات تمرینات تخصصی داشتیم.
مرتضی طباطبایی: وقتی هدف قهرمانی باشد، این چیزها اصلاً سخت نیست.
کلا چیزی که ما میدیدیم روابط بین بازیکنان خیلی رابطه خوب و دوست داشتنی است. تجربه کنار هم بودن به عنوان یک تیم چطور بود؟
عمران کوکجیلی: ما بچهها مشکلات و اختلافاتی داشتیم، همیشه بحث و گفتوگو میکردیم، شوخی میکردیم، ولی در نهایت خیلی یکدیگر را دوست داریم. ما ۵ یا ۶ سال است با هم زندگی و تمرین میکنیم، بزرگ شدیم و حالا دوستانی هستیم که پشت همدیگر هستند. در مسابقات قهرمانی جهان، به نظرم منسجمترین حالت خودمان را داشتیم. حتی بازیکنانی که کمتر بازی میکردند، همیشه تیم را تشویق میکردند و دست برنداشتن، همه به ما انرژی میداد. هیچ کس ناراحت نبود که چرا بازی کمتر میکند یا اصلاً بازی نمیکند، چون هدف ما فقط قهرمانی بود. این روحیه باعث شد تیم ما در زمین خیلی خوب عمل کند.
یک صحنه بامزه هست که به شدت در فضای مجازی وایرال شد که یکی از بازیکنان به دیگری سیلی محکمی در زمین میزند، ماجرا چه بود؟
عمران کوکجیلی: ست سوم بازی با ایتالیا بود. آرمین خیلی در جو بازی نبود و اول به من گفت محکم تو گوشم بزن تا به خودم بیایم. چون از بچگی با او رفیق بودم، دلم نیامد محکم بزنم، ولی آرین پشت سر ما بود و خیلی محکم زد. واقعا بعد از آن، آرمین به خودش آمد و بازیاش بهتر شد.
در ذهن عموم مردم، نسل طلایی، دوران سعید معروف، محمد موسوی، فرهاد قائمی و همه آن نسل سکوی پرتاب والیبال بودهاند. همیشه گفته میشود که قطعا مثل سعید معروف نخواهد آمد یا ما مثل دوران ولاسکو را دوباره نخواهیم داشت. با توجه به این که شما به زودی به تیم ملی بزرگسالان اضافه میشوید و باید به آن تیم کمک کنید، مثل پوریا خانزاده، مرتضی شریفی و همه این تیم جدید که روزی در تیم جوانان بودند، میخواهم بدانم برای این موضوع که حتی بهتر از سعید معروف یا هر کسی که در نسل طلایی بوده ارائه دهید، چه برنامهای در ذهن دارید و به طور کلی این قیاس در ذهن شما چگونه است؟ افق دید شما کجاست؟
عمران کوکجیلی: خب، آن نسل و سعید معروف قطعاً دیگر مثلشان نمیآیند. من چون خودم هم پاسور هستم، باید بگویم با این که مثل سعید معروف نمیآید، ولی من میتوانم بهترین ورژن خودم باشم؛ یعنی بهترین خودم باشم و توانایی خودم را ارائه دهم. قطعا پنجهای که آقا سعید میزنند با من اختلاف خیلی زیادی دارد، نوع دستها و فیزیک ما فرق میکند، اما میتوانم بهترین خودم باشم و سعی میکنم کارم را به بهترین شکل انجام دهم.
آن نسل خوب بودند ولی مقام جهانی به جز سوم شدن در مسابقات قارهای کسب نکردند. اگر انشاءالله ما رشد کنیم و تیم ملی سالم باشد، همراه با نسل قبل که دوره ۷۸ ای بودند، ما هم میخواهیم کار بزرگی انجام دهیم، در المپیک شرکت کنیم و حتی در بزرگسالان موفق شویم. باید تداوم را حفظ کنیم، تحت شرایط اردویی تمرین کنیم و این تداوم را ادامه دهیم تا دوباره بتوانیم آنها را شکست دهیم.
به عقیده من، هر کسی که بیشتر تلاش کند و زحمت بکشد، قطعا موفق خواهد شد. این موفقیت ربط زیادی به کشور یا فیزیک ندارد. من بازیهای جهانی را دیدم؛ پاسورهای آمریکا و فرانسه بالای ۲ متر قد داشتند و در لیگهای خیلی خوبی بازی میکردند، ولی من از لحاظ جثه خیلی پایینتر بودم. با این حال شاید کمی بیشتر تلاش کردم و توانستم بهترین شوم و قهرمان شویم. سعی میکنم این یک درصد بیشتر را در تیم بزرگسالان هم ادامه دهم و دوباره قهرمان شویم. به نظر من فقط ذهنیت اهمیت دارد؛ تداوم و تلاش است که میتواند موفقیت بسازد.
مرتضی طباطبائی: آن نسل خودشان را ثابت کردهاند و فراموش شدنی نیستند. ما هم تلاش میکنیم با پیشرفت علم و تجربه، روز به روز بهتر شویم و خوب کار کنیم تا در سالهای آینده نام ما هم در کنار آنها بیاید؛ به گونهای که بگویند: «اگر سعید معروف خوب بود، عمران کوک جیلی هم خوب بود، فرهاد ظریف خوب بود و مرتضی طباطبائی هم خوب بود.»
با توجه به رشد چشمگیر فضای مجازی، حاشیهسازی برای کسی که تازه مسیر حرفهای خود را آغاز کرده بسیار سریع رخ میدهد. از طرفی ممکن است فردی به دلیل طمع دیده شدن یا بلاگر شدن از مسیر حرفهای خود منحرف شود. شما چگونه از افتادن در دام این حواشی جلوگیری میکنید؟
مرتضی طباطبائی: ما اصلاً زیاد از فضای مجازی استفاده نمیکنیم. برای اینکه بتوانیم زندگی حرفهای داشته باشیم، این ضرورت است.
عمران کوکجیلی: ما به اندازهای از فضای مجازی استفاده میکنیم. به نظر من، فضای مجازی ذاتاً چیز بدی نیست، به شرط آنکه بتوانیم درست با آن رفتار کنیم. به عنوان مثال، اگر بخواهیم دنبال حاشیه باشیم و محتوای نادرست منتشر کنیم، طبیعی است که درگیر حواشی خواهیم شد. اما وقتی تمرکز ما روی کار حرفهای و تیم باشد، و فقط گاهی محتوایی مرتبط با تمرین، وزنهزدن یا فعالیتهای تیم منتشر کنیم، تأثیر آن مثبت خواهد بود. امروزه اکثر افراد اخبار و اتفاقات را از طریق اینستاگرام و فضای مجازی دنبال میکنند و قضاوت میکنند. بنابراین اگر محتوای ما مثبت باشد و ذهنیت درست و حرفهای ایجاد کند، هم روی مخاطبان و طرفداران والیبال تأثیر خوبی دارد و هم ذهنیت افراد نسبت به ما مخدوش نمیشود.
ما حتی تا روزهای پایانی بازیها هیچ فعالیتی در فضای مجازی نداشتیم. تنها ده روز قبل از شروع مسابقات قهرمانی جهان، آقای رضا مومنی مقدم به ما توصیه کردند که از خود و یکدیگر حمایت بیشتری داشته باشیم و این حمایت را در قالب استوری یا پست نشان دهیم تا ذهنیت مثبت ایجاد شود و همه متوجه شوند که پشت هم هستیم. اما از روز آغاز مسابقات تا پایان آن، هیچکس هیچ فعالیتی در فضای مجازی نداشت و تمام تمرکز ما روی بازی بود. بعد از کسب قهرمانی، دوباره حمایت و فعالیتها از طریق فضای مجازی آغاز شد و همین روند کافی بود.
قبل از والیبالیست شدن، به بازی در رشته دیگری هم فکر میکردید؟
عمران کوکجیلی: نه، برای من همیشه والیبال بود. من اهل گنبد کاووس هستم و از یک خانواده والیبالی میآیم. از وقتی چشم باز کردم، در سالن والیبال حضور داشتم. اتفاقاً پدرم نیز پاسور بود و در تیم آقا رضا بازی میکرد. از کودکی، من نیز پاسور والیبال بودم.
مرتضی طباطبائی: نه، برای من هم همیشه والیبال بود. من اهل استان گلستان هستم و در آنجا والیبال جایگاه ویژهای دارد، بنابراین همیشه درگیر والیبال بودم.
حالا که هر دو اهل خطه گلستان هستید و عمران اهل گنبد کاووس، چه طور از آن فضای والیبالی کسی مثل سردار آزمون، فوتبالیست، بیرون میآید؟
عمران کوکجیلی: فکر میکنم یک آشنای ترکمنزبان داشت که به او کمک کرد تا به روسیه برود. سردار اتفاقا از خانواده پسرعموی مادرم است. بسیار در والیبال بازی کردن خوب است.
فوتبال تماشا میکنید؟ اگر بله، طرفدار چه تیمی هستید؟
هر دو نفر: بارسلونا
257 251
گردآوری شده از:خبرآنلاین