روزنامه ایرانی در یک پست نوشت: سینمای کارگران یکی از آن مفاهیم بحث برانگیز است که به صراحت نمی توان در مورد آن صحبت کرد. یعنی ما هیچ چیز به نام ژانر کارگران نداریم و نمی تواند داشته باشد زیرا این ژانر اساساً یک شکل و ساختار اجرایی است ، نه محتوا و محتوا ، اما سینمای کارگر به این معنا که شخصیت اصلی و قهرمان یک کارگر یا زندگی یک کارگر می تواند هویت معناداری داشته باشد. اگرچه فیلم کارگری از برخی عناصر و مؤلفه ها نیز استفاده می کند که می تواند به آن هویت بصری بدهد.
به عنوان مثال ، چهره و ظاهر شخصیت ، که اغلب رنج می برند و ساده ، چین و چروک ، کالوس و زندگی ساده و ضعیف یا زبان کار و مانند آن می توانند به عنوان مؤلفه ها و شاخص های شناخت فیلم یا سینمای کار شناخته شوند. اما شاید مهمتر از همه ، نگاه و رویکردی باشد که یک فیلمساز به موضوع “کارگر” خود دارد. در حقیقت ، این نظر کارگردان است که موقعیت کارگران در سینما را نشان می دهد و تدوین می کند.
همواره انتقاداتی از سینمای ایران وجود داشته است که این قشر را فراموش کرده و زندگی کارگران و کارگران را نابود کرده است. توجه به طبقه متوسط و مسائل آن به عنوان یک کمک سینمایی یکی از دلایلی است که به ویژه تحت تأثیر سینمای Asghar Farhadi قرار گرفته است ، اما بعد از فیلم “برای همیشه و یک روز” سعید روستی ، توجه به طبقه پایین و محروم توجه شده است ، و اکنون به نظر می رسد که فیلم های کارگری به سینمای مد تبدیل می شوند!
چند سال پیش ، فارزاد موتمن ، یک فیلم روز طولانی “یک روز طولانی” ، دوباره با موضوع زندگی کارگران و کارگران در سینما مطرح شد و سینمای ایران سالهاست که کارگران را فراموش کرده است. با این حال ، فیلم های مبتنی بر شخصیت کارگر یا زندگی کار کوتاه نیستند.
یکی این “وداع طولانی” با بازی سعید آقخانی در نقش یک کارگر بود که همچنین سیمورگ بهترین بازیگر جشنواره را به ارمغان آورد. علاوه بر این ، بسیاری از فیلم ها یا شخصیت ها در یادبود تاریخی سینما و مخاطبان آن زنده مانده اند ، از جمله بازی فاطیما موتاما آریا در “روسری آبی” توسط راخان بنی اتماد و در نقش اشراف. یکی یکی از ماندگارترین شخصیت زن در سینمای ما.
زنی که عشق به کارفرمای خود می شود. می توان از “نیا” Alireza Davoodnezhad استفاده کرد یکی یکی از بهترین نمونه های سینمای کارگر این بود که به خوبی قادر به روایت و به تصویر کشیدن کار و زندگی این کلاس ، به ویژه در بین کودکان و نوجوانان بود. در فیلم “یک بار برای همیشه” ، سیروس اللوند همچنین به طبقه کارگر و طبقه ای که برای بهبود وضعیت خود می سوزد ، خطاب کرد.
یکی از نمونه های موفق و ماندگار از زندگی یک کارگر ، بدون شک “زیر پوست شهر” راخان بنی ایتاد است که به روایت مصیبت ها و مشکلات این طبقه در شرایط سیاسی و اجتماعی دهه 1980 می پردازد ، و توبا نمونه ای از یک زن زحمتکش است که در یک کارخانه سخت زندگی می کند.
زندگی کارگران در زمینه تراژدی توانایی های چشمگیری زیادی دارند و بسیاری از فیلمسازان در قلب این کلاس و جهان به دنبال داستان خود هستند. بسیاری از فیلم های Massoud Kimii می توانند در معرض این قانون باشند. سایر نمونه های موفق که زندگی کارگران را با قدرت به تصویر کشیده است ، “گنجشک ها” مجید ماجیدی است که در نقش یک کارگر که برای خلاص شدن از این موضع و سرنوشت ، آتش و وسوسه است ، در نهایت ، علی رغم فقر و زندگی سخت.
اساساً یکی یکی از مهمترین چالش های اخلاقی در سینمای کارگر ، بحث و گفتگو بین وسوسه های نجیب و اقتصادی است و در نهایت آنچه سینمای ما کار طبقه کارگر را به تصویر می کشد و برجسته می کند ، زندگی محترم این طبقه است. آن زندگی کارگر یک زندگی دشوار است ، اما لزوماً زندگی بدی نیست و همانطور که شعر معروف می گوید ، “در خانه ما ، این یک رونق است!” زندگی کارگران در زمینه تراژدی توانایی های چشمگیری زیادی دارند و بسیاری از فیلمسازان در قلب این کلاس و جهان به دنبال داستان خود هستند. بسیاری از فیلم های Massoud Kimii می توانند در معرض این قانون باشند. با این حال ، زندگی کارگران دارای یک فشار طنز است و طنز را می توان از بین برد.
فیلم “آتش” امیر یوسفی به شکلی است که ما روایت دیگری از زندگی کارگران و مسائل آن را می بینیم. “اینجا بدون من” بهرام توکولی هم یکی این یکی از بهترین و موفق ترین نمونه های سینمایی است که لایه های درونی زندگی کارگران را از طریق چالش های درون خانواده نشان می دهد و توسط روانشناسی این کلاس تجسم شده است. در بیشتر فیلم های خود ، رضا کاهانی به زمین آمده است که “هیچ چیز” و “بیست” دو نمونه از این ادعا هستند.
فیلم هایی که به موضوعات و چالش های طبقه کارگر نگاه می کنند که کمدی و تراژدی را با هم جمع می کنند. فیلم های “قهرمان” “قهرمان” و “جنگ جهانی سوم” اسگر فرهادی و “برادران” سعید روستی از جمله فیلم های بازتابی هستند که سعی در پرداختن به لایه های درونی یک کارگر دارند.
سینمای ما لیاقت طبقه کارگر و زندگی کارگران را ندارد ، اما نجیب ترین فیلم های ما فیلم هایی هستند که کارگر را داستان داستان خود ساخته اند. سینمای ما ، همانطور که به کارگران احتیاج دارد ، به کارگران نیز نیاز دارد تا از طریق سینما عدالت اجتماعی را فریاد بزنند و برای زندگی بهتر بجنگند.