1- اتفاقات تلخ، پردامنه و نفس گیر که در ماه های اخیر در بحث پوشش بانوان رخ داده است، با کمی ناآگاهی و تلاش بیگانگان و روی آوردن به مشکلات گسترده و مزمن موجود، به یکی از چالش های اصلی جامعه تبدیل شده است. نظام اسلامی و همچنان یکی از مهم ترین دغدغه ها را به خود اختصاص می دهد و حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی را تحت تأثیر قرار می دهد. در پی این رویدادها، به درخواست و نظارت کلی رئیس جمهور محترم سابق جناب آقای مستطاب حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، جمعی از کارشناسان و صاحب نظران حوزه های مذهبی و اجتماعی بیانیه ای جامع در خصوص وضعیت موجود صادر کردند. و راه حلی برای این مشکل ارائه کرد. با توجه به اینکه چند روز پیش با عنوان «مشکل حجاب، حقایق و راهکارها» همراه با مقدمه ای کوتاه از آقای خاتمی منتشر شد.
2- این بیانیه تحلیلی و مستند و نسبتا جامع که بر اصل تکلیف حجاب اسلامی برای زنان و نیز اصل مسئولیت دولت اسلامی در عرصه های مختلف فرهنگی تاکید دارد، توجه مسئولان و نهادهای مختلف از جمله قانونگذار را به خود جلب می کند. و نهادهای قضایی واقعیت های موضوع. حجاب به عنوان یک معضل اجتماعی با خاستگاه دینی و شرعی و از منظر دینی و فقهی و نیز از منظر جامعه شناختی، در عین حال به نقد برخی روش های مقابله با این معضل و به ویژه با موضوع جرم انگاری و برخورد خشونت آمیز، سعی کرد راهی برای خروج بیابد. قرار بود در چارچوب موازین کلی دینی و شرعی نمایش داده شود و با خیرخواهی کامل و از موضع مسئولیت شرعی و اخلاقی، مسئولان را به این امر ترغیب کرد.
3- این بیان یکی از اقدامات خیرخواهانه، مردمی و حرفه ای در این امر مهم اجتماعی است که سال ها و به ویژه در یک سال اخیر جامعه و نظام و خیرین را به خود مشغول کرده است و هر چند طبق عرف خود در این خصوص احتیاط هایی دارم. از جمله برای برجسته ساختن و تبیین مسئولیت دولت اسلامی، اما این اقدام را باید در راستای این نیاز کلی و اساسی دانست که با مشکلات ریشه دار اجتماعی و فرهنگی از این دست جز با اجماع قابل حل نیست. و نظرات متضاد کارشناسان مختلف. از فضاها و شعارهای احساسی دور شد و از این منظر باید از چنین آثاری استقبال و احترام گذاشت، حتی اگر چه میزان جهت دار یا سازگار با دیدگاه های این و آن باشد. این یک وظیفه اخلاقی و شرعی برای جامعه به ویژه نخبگان به طور عام و برای دستگاه ها و مسئولین به طور خاص است و از این منظر برخی از دلسوزان و نمایندگان رسانه ها در فضای عمومی از این بیانیه استقبال کردند و انتظار می رود که بیشتر مورد توجه قرار گیرد. و دور از انتظار نبوده و نیست که عده ای آن را ارزیابی انتقادی کنند یا حتی انتشار آن را خلاف روند و مطلوبیت عمومی بدانند.
4- اما در این میان و در ادامه رفتار شنیع که سال هاست برخی افراد و رسانه ها به نام «خودسری» و به بهانه «آتش خودسرانه» مرتکب می شوند، حقانیت و مهربانی است. افراد متفکر و بسیاری از شخصیت هایی که در اصناف مختلف به جامعه خدمت می کنند که بی شک نماینده فکری بخش بزرگی از جامعه هستند با حسرت و احساس به جای استقبال از این اقدام دینی و خیرخواهانه که می تواند کمکی برون رفت از معضل کنونی یا حتی تلقی شود. به جای نقد منصفانه می بینیم که در برخی رسانه ها رفتارهای بی رحمانه به دور از اخلاق و شرع و انسانیت انجام می شود. این هتک حرمت به شخصیت مذهبی و مذهبی یکی از شخصیت های برجسته فرهنگی و سیاسی است که علاوه بر وظایف مختلف، هشت سال سکان داری قوه مجریه کشور نیز قابل تقدیر بود. شخصیتی ممتاز و از خاندان متدین مشهور، حضرت امام خمینی رحمت الله علیه با عبارت «فرزند نیکوکار و متقی و فداکار ما» او را ستوده و او را فرزند ایمان و اندیشه خود می شمردند.
5- جناب آقای خاتمی به خاطر این جنایت در «ظاهر» مورد توهین و حتی اخراج از جرگه شرعی و اسلامی است. البته برخی از رویههای موجود با متانت کامل در رابطه با موضوع حجاب مورد نقد قرار گرفتهاند، البته به راحتی میتوان گمان برد که «واقعیت» متفاوت است و برخی از اعمال موجود از یک سو به طور متین و مستند مورد نقد قرار گرفتهاند. وضعیت کنونی از منظر دینی مورد توجه و توجیه قرار گرفته است، اگر بتوان به واقعیت های اجتماعی پرداخت، سخنان منطقی و قابل ارائه برای جامعه و جهان کم نیست و همچنان می تواند شعاع امید باشد. و لااقل بارقهای امید برای بخش بزرگی از جامعه است و این امر برای پیروان دین و انقلاب مشکلی است. او غیر قابل قبول است
متأسفانه حتی اگر سوء استفاده از زبان افراد ناچیز هم وارد شود و ارزش پاسخگویی را نداشته باشد، از طریق برخی رسانه های وابسته به دولت و به ویژه در تریبون رسانه های رسمی کشور که اصل اصلی آن حفظ موازین شرعی است رخ می دهد. اخلاقی، اما به خود اجازه می دهند به قول عده ای نالایق و فرصت طلب، ارتداد و بی دینی را به شخصیت های دینی و مذهبی که با این وجود پایبند به اسلام و ارزش های ایمان و احکام الهی هستند نسبت دهند. در منطق این افراد، این رفتارها که بدون شک خلاف شرع است، واجب است، اما باید توجه داشت که نمی توان با جریمه این شخص و محکوم کردن دیگری به «شستن مرده»، ترویج حجاب کرد. شرع و حتی دلیل بر ارتداد. و ترک دین! بی شک خاستگاه بسیاری از اوضاع نابسامان کنونی کشور و جامعه در همین منطق و روش نهفته است و «آقایان» متأسفانه به خود نمی آیند و از این روش و رفتار فاصله نمی گیرند.
6- محور چنین رفتارهای غیراخلاقی، نیاز برخی گرایشهای رادیکال و برخی چپگرا به مدیریت قوی و برنامهریزی منطقی امور برای چنین رفتاری است و اگر برخی در «شعار» تبیین حضور سیاسی و اجتماعی خود را میبینند، برخی جریانات و مردم نیز با گفتن «کفر» به زندگی سیاسی و جهت گیری امور خود توجه می کنند و این واقعیتی است که من سال ها پیش به عنوان «منطق مروانی» از آن یاد کردم و شواهد تاریخی بر آن ارائه کردم. توضیح: مروان بن حکم یکی از بنی امیه بود که در تهمت زدن به شخصیت علی علیه السلام و گاه بدگویی در حضور امام حسن علیه السلام از پیشوایان بود که به گفته آقای مجلسی در موردی امام را برانگیخت. حسین علیه السلام از برادرش سؤال کند. امام حسن علیه السلام عذرخواهی کرد: «به قدرتمندی که هر چه می خواهد بگوید و آنچه می خواهد انجام دهد، چه بگویم!» این در حالی بود که مروان گاهی به فضایل علی (ع) اذعان می کرد.
شاهد مذکور می گوید که ابن ابی الحدید در سلسله روایت خود از امام سجاد علیه السلام از معتزلی نقل کرده است: مروان (با اشاره به تلاش بی سابقه علی (علیه السلام) به ویژه در دفاع از خلیفه سوم عثمان در دوران محاصره اش. او به من گفت: «در میان مردم کسی نبود که بزرگ ما (عثمان) را بیشتر از بزرگ تو (علیه السلام) حفظ کند!» گفتم: چه شد که او را بر منبر گذاشتی. لعنت؟! مروان گفت: مشکل این است که «کار برای ما فقط به این صورت انجام می شود: «اینه لا استقیم لنا امر الا بهجک».
نکته اصلی در گفتار مروان کار «حکومت» برای «ما» است که آن را با عبارت «لا استقیم لنا الامر» بیان کرده و در نظر برخی از شاگردان مکتب مروان تمام واقعیت همین است و بس. آی تی! جز اینکه مروان جرأت داشت انگیزه نهضت بنی امیه را در کفر بیان کند و ای کاش شاگردان «منطق مروانی» حداقل به اندازه مروان شهامت داشتند و انگیزه خود را از این گونه رفتارهای غیراخلاقی افشا می کردند و از دین پیروی نمی کردند. و شریعت؛ دانش آموزانی که فکر می کنند در کنترل هستند و شما می گویید: “شما می توانید آنچه را که می خواهید بگویید و آنچه می خواهید انجام دهید”. فتبروا یا اول الابصار و سلام.
به خواندن ادامه دهید:
۲۱۶۲۲۰