داستان Alireza Eftekhari از لبه های Robusi با احمدی نژاد در سال 2: من یک ادای احترام کوچک انجام دادم / وقتی دیدم که آن را تحت تأثیر قرار داده است یکی من از ترانه ها و اشک های خود در چشمان شما خارج شده ام ، آیا انتظار دارید چه کاری انجام دهید؟ / وقتی به آرایشگاه رفتم ، بازرگان گفت من مشتری هایم را برای شما از دست خواهم داد
بازتاب آنلاین پایگاه داده اخبار تحلیلی (inkhab.ir):

ISNA: Alireza Eftekhari ، چهره ای ماندگار از موسیقی ، گفت: “احمدی نژاد می تواند در زمانی که من در تنگنا بودم به من کمک کند. من از آنها ناراحت هستم.”

Alireza Eftekhari پنجمین مهمان این برنامه بود. وی گفت: “در دوران ریاست آقای احمدی نژاد ، من امیدوارم که وقتی در تنگنا بودم به من کمک کند ، اما هیچ کاری برای من نکرد.” آنچه در زیر می آید خلاصه ای از مصاحبه شما با تلویزیون است.

ما از رادیو از برنامه گل گوش می دهیم

Alireza Eftekhari گفت: “من می خواهم” ، من می خواهم “کلاس اول” خود را مجذوب خود کنم و بگویم که به عرف موسیقی ، من از ابتدای موسیقی کمی هستم. وی گفت: “” دوستان دیگری نیز بودند که می توانستند شرایط را برای آنها فراهم کنند. ” نبودبشر خوب ، در دوران کودکی من ، بسیاری رادیو نداشتند ، اما ما به برنامه گل گوش می دادیم. دوستداران موسیقی یک ساعت صبر کردند تا به برنامه گل گوش دهند. اما جالب است بدانید که در کودکی احساس وجود دارد و برای من پیش آمد که روزی می توانم بخوانم و خواننده شوم. در نه سالگی ، صدای من به دلیل بزرگسالی دو برابر شد. نوجوانان باید بدانند که صدا باید مانند اسب شورشی اهلی شود و البته صدای آنها می تواند دو برابر شود. اشک ریختم و به خانه برگشتم تا اینکه یک روز صدایم را پیدا کردم و باز شدم. اولین معلم من تاج اصفهانی بود. حتی وقتی گفتند که Eftekhari دانش آموز است ، او گفت نه! دوست من!

اما از نظر حرفه ای ، ترانه هایی که ما انقلابی و دارای مجوز ضبط کردیم و با معلم بوستان در اشعار مولوی ، هافز و سعدی کار می کردند ، حرفه ای سازی من بودند. من همچنین دو صفحه داشتم ، شعرها ، ترکیب و ترتیب متعلق به من بود ، اما من مطمئن هستم که همه باید کار خود را انجام دهند. شاعر ، شعر ، ترانه سرا و خواننده. امروز ، همه چیز به تجربه خود شما نیاز دارد. به این ترتیب ، کار خوب و حرفه ای است. امروز می توانم به شما بگویم که بعد از 5 سال ، من یک شعر اشرافی و یک آهنگ دارم. “

چند میلیون میلیون فروخته شده است؟

Alireza Eftekhari گفت: “این آلبوم 2 میلیون بار به فروش رسانده است.

او در مورد افتخار چه گفت؟

او آلبوم “Master Read” را به یاد آورد: “روزی به آهنگساز گفتم که می خواهم این قطعات را تهیه کنم و گفتم که من این کار را می کنم ، شما فقط آن را می خوانم. به هر حال ، ما یک روز به خانه خانم دلش رفتیم. یکی من آهنگ هایم را خوانده ام که اگر آن را ببینم ، خواهم کرد. خوب ، من نیز در آن پارلمان بودم. او گفت که نوه من در حال تماشای تلویزیون است و گفت که او آهنگ شما را پخش می کند و من دیدم که شخص دیگری انجام داده و آن را خوانده است. یکی معلم به یاد می آورد: “خانم دلکاش ، آلبوم خود را برای وجود شما منصوب کرد.” ” یکی او همچنین گفت که در همان پارلمان است. خانم دلکاش نزد من آمد و گفت: “آیا این کار را انجام می دهی؟” این آلبوم به اروپا رفت. خوشحالم که خانم دلش را به سرزمین عجیب و غریب بردم و کار خود را در آنجا انجام دادم. او بعداً گفت که می خواهد در من و شما در مجله باشد ، و من گفتم که معلم نمی تواند! “امروز ، البته ، فضای باز است و با آن روز قابل مقایسه نیست. به هر حال ، امیدوارم که آنها در هر کجا که باشند خوب و خوشحال باشند. من یک شخصیت تحصیل کرده پیدا کردم. در زمان آقای Mohajerani ، این آلبوم نیز دارای مجوز بود. خدا را شکر که من سابقه و برنامه درسی خوبی دارم.”

اگر عشق شما گناه است … | قرار بود نیلوفرهای 2 را برش دهد

وی گفت: “آنها برای قرعه کشی شعر می نوشتند و من مشغول خواندن آنها بودم.” همچنین شخصیت بالایی داشت. در همین حال ، او به سمت شمال حرکت کرد و به جاده سقوط کرد و آن حادثه ناگوار برای او اتفاق افتاد. کار با هر یک از کلمات برای یک نفر بسیار دشوار است. کایزر آن شخصیت را داشت. تا به امروز ، من حدود 5 آهنگ از آهنگ های او را خوانده ام تا اینکه بعداً با من تماس بگیرید “با من تماس بگیرید” و … استاد سوهیل محمودی برای من آماده شده است. “

کاری که گل را انجام داد

در پاسخ به این سؤال ، آیا بعد از دویدن چیزی پشیمان بودید؟ او گفت: “هر کاری که من تاسف کردم!” من همچنین با استاد زولفنون شغلی داشتم. بداهه نوازی بود. من به معلم گفتم که می خواهم نوارها را برای شما تکمیل کنم ، اما این بداهه نوازی نیست. به هر حال ، او پرتاب و به ثمر رسید. کارهایی وجود داشت که ما با معلم انجام می دادیم و به عنوان مثال ، من می گفتم که گرسنه هستیم ، به پایان رسیدیم و به صبحانه رفتیم. در مورد خاطره معلم ، ما این کار را با معلم تاجیدی انجام می دهیم ، و یک روز به معلم گفتم که آقای کاسی در اینجا است ، آنها گفتند که نام کار باید “به یاد داشته باشید”. این پرونده نام آلبومی را که می خواستم ساخت. من از معلم Asadzadeh شنیدم که گفت من فیلمی ساختم که به گل نرفت و یکی او آن را برای یک دم ارزان خریداری کرد و سپس “گنج قرون” نامگذاری شد. خوب ، به یاد دارم که شرکت ها برای توزیع و توزیع آلبوم به یادآوری معلم رسیدند و یک شرکت شیراز آن را پذیرفت و آن را فروخت و خوب فروخت. “

من عاشق صدای گل آلود چاووشی هستم

وی ادامه داد: “من این روزها به Ummcolum گوش می دهم.” خوانندگان ایرانی هنوز برای من یا خانم پاریسا زیبا هستند. همچنین کار خانم سیما بینا. یا من عاشق صدای Mohsen Chavoshi هستم. “

و او تأکید کرد: “امروز ، من از همه کسانی که قطعات خود را خوانده اند عذرخواهی می کنم.” من نتوانستم آنها را پیدا کنم و مجوز بگیرم و فقط خانم دلش در دسترس بود. “

نبرد نبرد نظپارد

وی گفت: “یک هنرمند باید درد را بداند و از تنگناها و طوفان ها عبور کرده است.” خوب نیست اگر درد دارید ، می توانید قلب همه را هنگام صحبت از سالن به دست آورید. در غیر این صورت ، هنر همان کاری است که انجام نمی شود ، شهرت ، شعر و شعر. هنرمند درد شنیده می شود و خریدار شنیده می شود. من از دوستان و جوانان عزیز می خواهم که سعی کنند با نیاز مادی به موسیقی نگاه نکنند. آنها نباید بگویند که ما می خواهیم موسیقی را غنی کنیم. اگر چنین است ، آنها دو آهنگ می خوانند و شما می توانید آن را دریافت کنید ، اما سپس به مردم در خیابان می فروشید و دیگر نمی توانید ببینید. من یک سبیل سوزان را برای آن افراد می کشم! “

شما که قوی تر بودید من یاد گرفتم!

Efftekhari گفت: “وقتی وارد تهران شدم ، می توانم به هتل بروم.” من می توانم دویدم اما 5 سال گذشته است یکی این بدان معنا نیست که یک شب میهمان ما بود و اینجا را می خوانید! به طور کلی ، من به استودیو ، لئو و کسانی که دوست دارند می توانند کار من را دنبال کنند. از اولین باری که به تهران آمدم ، ترجیح می دادم اگر شب پول نداشتم ، در خیابان ها قدم بزنم ، صبح که حمام به حمام باز شد و سپس به اصفهان بازگشت ، و در آنجا ، اگر کسی گفت چه اتفاقی افتاده است ، من واقعاً برخی از موسیقی را گفتم. یعنی وقتی در رختخواب تنگ او خواب بودم ، او مشغول کار و یادگیری بود. “من امروز می توانم ملودی را به خاطر بسپارم و این هوش را دارم.”

من از احمدی نژاد ناراحت هستم

وی در مورد مصیبت هایی که در سالهای اخیر به زندگی شخصی وی رسیده است گفت و افزود: “آیا آنها به شما گفتند ؛ من این کار را اشتباه کردم؟ من کار بد کردم؟ کی؟ کی؟ یکی من آهنگ هایم را ضبط می کردم ، دیدم که آقای احمدی نژاد تحت تأثیر قرار گرفته و حوله کاغذی را برداشت و چشمانش را تمیز می کرد. وقتی کسی به شما احترام می گذارد ، چه انتظاری دارید؟ من حتی خانه ام را تغییر دادم. همسایگان با من متفاوت رفتار کردند. وقتی به آرایشگاه رفتم ، بازرگان گفت من مشتری هایم را برای شما از دست خواهم داد! درباره احمدی نژاد ، البته ، باید بعداً مورد قضاوت قرار گیرد. کسانی که شخصیت پیچیده ای دارند باید سالها بروند تا آنچه را که انجام داده اند کشف کنند. اما من از آنها ناراحت هستم. وقتی من دچار مشکل شدم ، او می توانست به من کمک کند. من و خانواده ام حتی در امان نیستیم. من از آنها بسیار خوشحالم ما یک گروه بودیم. من فکر می کنم آنها وقتی نتوانستند کاری با ما انجام دهند. من یک ادای احترام کوچک دادم. من حتی جارو برقی جارو را بوسیدم. همه من را می شناسند. من هم در کلاس نیستم. برخی دیگر انتظار داشتند که وقتی احمدی نژاد تحت تأثیر ترکیب آقای خوشدل قرار گرفت ، آیا آب روی او ریخته بود؟ در آن زمان کسی جدا از خودش در آسانسور با من سر و کار داشت. من چه کار می کنم؟ خودتان آن شخص را قرار دهید! من در آن زمان بسیار افسرده بودم ، اما در همان زمان می دانستم که کار نامناسب انجام نداده ام. من فقط احترام متقابل را نشان دادم. سوهرواردی به سعدی می گوید: “بدبین نباشید و بدبین باشید!” امروز از شما می پرسم که آیا کسی غرور و افتخار برای کار یا چیز دیگری دیده است. اگر آنها بگویند ، من دیگر آن را نمی خوانم. آیا موسیقی به من خانه و زندگی داد؟ البته نه! عشق من از 2 ، 2 سال بود و خدا را شکر که من موفق شدم و به آرزوی خودم رسیدم. زندگی دارای فراز و نشیب های مشابه است. “

موسیقی رپ محترم؟

وی در مورد عدم کار این روزها گفت: “هیچ کس در حال خرید سی دی نیست.” آهنگی که ما خواندیم پس از بیرون کشیدن پا از استودیو در فضای مجازی منتشر می شود. من به دنبال یافتن علایق جوانترین نسل هستم. دنبال کنید و به آنها بیاموزید که چگونه آنها را موسیقی معتبر بدانند و به آنها آموزش دهند. گفته مشهور همه چیز از دوره قاجار تا این روش نیست ، ما همه چیز را تکرار خواهیم کرد. ما باید ببینیم که مرد جوان امروز چه می خواهد و البته او خوشبختی را که می دانم می خواهد. من یک شب شاد را در Tayiko شما خواندم. همانطور که Tayikos می گویند فردا آنها در رسانه خود نوشتند ، یک افتخار دلپذیر را بخوانید! خواندن مکرر شما به معنای خواندن شاد است. و گروهی که قبل از ما می خواند ، آن را نمی خواند! من هیچ مشکلی با موسیقی رپ ندارم ، اما شعر او باید مانند آن باشد یکی از شاعران استخوان معاصر ، می توانید آن را امضا کنید تا آرام و بی معنی نباشد. ما می توانیم گلستان سعدی را ارائه دهیم و جوانان مانند این را بخوانیم. نه یکی آثار باستانی قدیمی اصفهان و به او بگویید که چه کاری انجام می دهید و او می گوید که من می خواهم لکه دار شوم! “

فرزندان معلول فرشتگان خدا هستند

وی گفت: “فرزندان لس آنجلس خدا هستند.” من هرگز این کار را نکردم مرجان امروز 5 ساله است. یکی چند روز پیش می خواستم کف خانه را که چوب است تعمیر کنم. او نیامد و من به او زنگ زدم و گفتم شما باید به مرجان من پاسخ دهید. این کودک معلول باید از بوی سایر رنگ ها و مصیبت ها پشتیبانی کند. مرجان فرزند دوم من است. سال 2 ، در اوایل انقلاب ، وسیله ای که لازم نیست وجود داشته باشد و مغز این کودک تحت فشار قرار گرفت. من فکر می کنم این بچه ها نعمت هستند. آنها باید با آب گلاب بشویید. مادرش همه چیز را برای او انجام می دهد. استخوان او به عنوان یک درخت مو نازک است ، اما تمام خانواده از ابتدا سینه داشتند. خدا را شکر می کنم که اگر این خرد او بود ، خدا به ما رحمت می کرد. اگر من 1 یا 2 نفر از این کودکان داشتم ، مهم بود نبودبشر شاید او نبود من زندگی ام را می گیرم. زندگی نبود “احساس من را به خوبی در قالب شعر بیان کنید.”

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما