مقاله در ساعت 2025-09-02 17:52:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
جستجوی زمان از دست رفته میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست

مینا اکبری در «میدان جوانان سابق»، از وداع خود با حرفه روزنامه‌نگاری صحبت کرده اما در واقع، به موضوع افول جریان روزنامه‌نگاری پس از دوم خرداد و دوران اصلاحات پرداخته است. فیلم او، فقط درباره یک روزنامه‌نگار نیست، امروز دیگر، سندی است از یک نسل که تاثیر خود را بر جامعه و حرفه روزنامه‌نگاری گذاشت و به تاریخ روزنامه‌نگاری پیوست. در «پیر پسر» مهدی باقری، مشکل مالی خانواده خود، را مطرح کرده و بیش از آن به مسئله شکاف نسل‌ها و قطع ارتباط بین پسران و پدران (نمایندگان دو تفکر و دو نسل) اشاره کرده است. تماشاگر فیلم او، بیش از آنکه با مشکل مالی یا عاطفی شخصیت اصلی (مهدی) همراهی کند، درگیر این موضوع می‌شود که چگونه دو نسل با معیارهای متفاوت می‌توانند به درکی مشترک از زندگی، احساس و دغدغه‌شان برسند.

«فراموشی» با کنجکاوی پسر (یاسر خیر) آغاز می‌شود. او می‌خواهد ساعتی را که پدرش سال‌ها پیش به دوستش امانت داده، پیدا کند. در مسیر این جستجو، تماشاگر با پدر (رزمنده سابق) و دوستانش (همرزمان سابق) هم راه می‌شود. فیلم، با گفتار متنی روان و سنجیده، پیش می‌رود. راوی، ناظر است و کمتر خود را در مسیر رخدادها قرار می دهد. فیلم ظاهری ساده دارد، در دقایق نخست، شاید این سوال به ذهن برسد که چرا یک ساعت، و تلاش برای یافتن آن فیلمساز را مجاب کرده فیلمی درباره این موضوع بسازد اما هر چه فیلم پیش می‌رود، هوشمندی خیر در روایت عیان می‌شود. او این قصه ساده را به درستی روایت می‌کند، عکس‌های قدیمی یا آرشیوی، موسیقی به اندازه، نماهای ثابت، گفتگوها، ترکیبی همگون دارند. گره‌ها را به موقع باز می‌کند و فرصتی فراهم می کند تا تماشاگر با او، پدر و همسفرانش، درگیر و همراه شود. نقطه آخر سفر در خانه همرزم سابق، با انتخاب پدر همراه با غافلگیری است. پدر، دیگر سراغ ساعتش را نمی‌گیرد.

«فراموشی»، روایتی از یک فراموشی فراگیر است، فراموشی که در ذات جهان تنیده شده است. جامعه، نسل جنگ (قهرمانان یک سرزمین) را فراموش کرده‌اند، یکی از آنها عهدش را به دوست قدیمی از یاد برده است. فراموشی پدر درباره ساعتی که دوست داشته و آن را هنوز به خاطر دارد، اما از جنسی دیگر، عمدی و ایثارگونه است. پدر ترجیح می‌دهد سراغ ساعت را نگیرد، شاید به این دلیل که می‌خواهد خاطره دوست و همرزم سابق، مخدوش نشود. دوستان سابق، دیگر با هم دیدار و ملاقاتی ندارند و عهدی تازه نخواهد شد. یاسر خیر موفق شده، یک موضوع ساده خانوادگی را به فیلمی درباره یک نسل تبدیل کند، او مانند «کابین» فراتر از روایت یک خانواده در یک چارچوبِ آشنا، به «انسان»، احساسات و انتخاب‌هایش پرداخته است. پدر در «فراموشی» شخصیت اصلی فیلم است و همه چیز با او معنا پیدا می‌کند، گویی که از میان رزمندگان سابق، او به عهدها و آرمان‌های گذشته وفادار مانده است، و فیلمساز ـ راوی، او را ستایش می‌کند. «فراموشی» مانند «کابین» پرتره‌ای از یک نسل است. نسلی که به جنگ رفت و همچنان اصول خود را حفظ کرده، حتی اگر شرایط زندگی دشوار باشد.

5959

گردآوری شده از:خبرآنلاین

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما