مقاله در ساعت 2025-12-20 15:00:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
بازگشت به روایت بصری؛ چرا عکس به «سینماحقیقت» اضافه شد میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از مهمتری
اختاری نوزدهمین جشنواره سینما حقیقت، اضافه شدن بخش عکس به جشنوارهای که سالها هویت خود را با تصویر متحرک و روایت مستند تعریف کرده بود. این تصمیم، فراتر از یک افزودن فرمی، تلاشی آگاهانه برای بازگشت به بنیانهای روایت بصری و تأمل دوباره بر نقش تصویر بهعنوان هسته اصلی مستندسازی است.
در این گفتوگو با مسعود سفلایی، معاون هنر و تجربه مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و عضو هیأت علمی دانشگاه هنر (گروه سینما)، به چرایی شکلگیری این بخش، نسبت آن با تحولات اخیر سینمای مستند و اهمیت «داستانگویی بصری» و مفهوم «سیکوئنس» در عکاسی مستند پرداخت.
امسال برای اولین بار بخش عکس به جشنواره سینمای مستند اضافه شده است. ایده شکلگیری این بخش از کجا آمد و چقدر از سوی مرکز مورد توجه و حمایت قرار گرفت؟
اگر بخواهیم ریشه این ایده را بررسی کنیم، باید به اتفاقی اشاره کنیم که در سالهای اخیر در حوزه تصویر و بهویژه سینمای مستند افتاده است. ما از نظر ابزار و امکانات تصویربرداری پیشرفت قابلتوجهی داشتهایم؛ ابزارهای جدیدی که حضورشان عملاً اجتنابناپذیر بوده است. اما در کنار این پیشرفت، بهنظر میرسد توجه به ماهیت بصری روایت و خودِ تصویر بهعنوان عنصر اصلی روایت، تا حدی در حال فراموش شدن بود.
نمایشگاههای عکس و بهویژه مجموعهعکسها کمک میکنند دوباره به این نکته برگردیم که آن چیزی که واقعاً برای ما کار میکند، «داستانگویی بصری» یا همان روایت بصری است. یعنی اینکه شما کمکم به این نتیجه برسید که چطور میتوانید از مسیر تصویر به موضوع برسید، نه برعکس؛ یعنی اول تصویر و بعد موضوع.
با توجه به آثاری که در این دوره ارائه شده، فکر میکنید هنرمندان تا چه حد این مفهوم توالی و روایت بصری را درک و اجرا کردهاند؟
میتوانیم بگوییم بالای ۸۰ درصد آثار این ویژگی را داشتهاند. نکته جالب اینجاست که حتی آثاری که برگزیده نشدند هم در بسیاری موارد همین نگاه را داشتند. البته من آثار برگزیدهنشده را ندیدهام و قضاوتم مشخصاً درباره آثار منتخب است.
باید توجه داشته باشیم که چنین اتفاقهایی هیچوقت با یک دوره به صددرصد نمیرسند. دلیلش هم تفاوت نگاههاست؛ هم نگاه به روایت و هم به مفهوم سیکوئنس. اساساً زیبایی سینما و هنر هم همینجاست؛ اینکه در یک مقطع میتوانید طیف گستردهای از مخاطبان را راضی نگه دارید و در مقطعی دیگر، دامنه محدودتری. اما همین دامنه محدود میتواند در آینده به یک دامنه بزرگتر تبدیل شود. بنابراین بهنظر من اصلاً لازم نیست مدام این سؤال را بپرسیم که آیا به صددرصد رسیدیم یا نه. آنچه اهمیت دارد، نفسِ اتفاق است.
به نظر شما اضافه شدن این بخش چه تأثیری بر نگاه مستندسازان و عکاسان خواهد داشت؟
یکی از نکات مثبت این اتفاق این است که ما را دوباره وادار میکند به خودِ عکاسی طور دیگری نگاه کنیم. خیلی وقتها تجربه ما از دیدن عکس، محدود میشود به شبکههای اجتماعی یا نهایتاً مجلات. اما دیدن یک مجموعهعکس مستند، آن هم در قالب نمایشگاه، تجربه کاملاً متفاوتی است.
برای مستندسازان، دیدن عکس در قالب یک مجموعه که مفهوم مستند را هم با خودش دارد، میتواند یک مسیر رو به جلو برای تعالی فکر و نگاهشان باشد. معمولاً در نمایشگاههای عکس با تکعکس یا تکفریم مواجهیم، اما مجموعهعکس چیز دیگری به ما منتقل میکند. اینجا میتوانیم بهتر بفهمیم که یک عکاس چطور میتواند به یک نگاه بصری خاص برسد؛ درست شبیه یک فیلمساز که تلاش میکند امضای بصری خودش را داشته باشد.
وقتی از هر مجموعه هفت عکس میبینیم و متوجه میشویم این عکسها توسط یک نفر، گاهی در یک فضا، یک موقعیت و حتی یک بازه زمانی مشخص ثبت شدهاند، آنوقت بهتر درک میکنیم که یک عکاس چطور میتواند نگاه شخصی خودش را شکل بدهد.
با توجه به اینکه جوایز اهدا شده، واکنشها دیده شده و برگزیدگان معرفی شدهاند، اگر بخواهیم این بخش از جشنواره را بهعنوان اولین دوره برگزاریاش ارزیابی کنیم، به چه جمعبندی میرسیم؟
به نظر من برای ارزیابی دقیق هنوز زود است و این کار نیازمند زمان است. باید مدتی بگذرد تا بتوانیم تحلیل کنیم: ببینیم چقدر مخاطب داشتیم، مخاطبان چه بازخوردی دادند، چه نوشتند و چه واکنشهایی نشان دادند. بازخوردهای نمایشگاهی معمولاً در لحظه شکل نمیگیرند؛ زمان میبرند.
این یک فرآیند است و باید اجازه بدهیم این مسیر طی شود تا بتوانیم قضاوت منصفانهتری داشته باشیم.
با توجه به تجربه برگزاری نمایشگاه، فکر میکنید ادامهدار بودن آن چه تأثیری میتوانست داشته باشد؟
این نمایشگاه میتوانست کمک کند افراد ببینند چطور میتوان بهتر فهمید، بیشتر دید و عمیقتر درک کرد. من شخصاً دوست داشتم این نمایشگاه خیلی بیشتر از زمان جشنواره ادامه پیدا کند. یکی از اتفاقهای نهچندان خوبِ همزمانی با جشنواره این است که بچهها تمرکزشان روی دیدن فیلمهاست و در نتیجه احتمال دارد حضور مستندسازها در نمایشگاه کمتر شود.
ایکاش این نمایشگاه یا مدتزمان طولانیتری داشت، یا حتی بعد از جشنواره برگزار میشد. در آن صورت میتوانستیم در یک بازه زمانی بعد از جشنواره، با حضور پررنگتر مستندسازها، بازخوردهای اجتماعی دقیقتری از نمایشگاه بگیریم. بهنظرم این همزمانی ممکن است کمی از تأثیرگذاری آن کم کرده باشد.
با توجه به تجربه این دوره، آیا به نظر شما امکان برگزاری دورههای بعدی این بخش وجود دارد؟
امیدوارم که این اتفاق بیفتد. قطعاً برگزاری دورههای بعدی به سیاستگذاریهای آینده بستگی دارد، اما بهنظر من با شروع موفقی که این بخش داشته، منطقی است که دوره دوم، سوم و دورههای بعدی هم برگزار شود. ما نیاز داریم این اتفاق تکرار شود تا بتوانیم واقعاً به آن چیزی که در ابتدای راه دربارهاش صحبت کردیم برسیم.
در واقع، با یک دوره نمیشود به قضاوت قطعی رسید. باید زمان بگذرد، تجربهها انباشته شود، تا بتوانیم دقیقتر بفهمیم، معنا را شفافتر ببینیم و حتی بتوانیم دربارهاش بنویسیم و بگوییم بله، حالا آن اتفاقی که دنبالش بودیم، در حال شکل گرفتن است.
59243
گردآوری شده از:خبرآنلاین