مقاله در ساعت 2025-10-01 10:00:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
افسونی شوم به نام «حسن نیت» میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
داستان «داود اشرف» (با بازی جواد عزتی) نه با یک نقشهی شوم، که با یک تصمیم انسانی و نگرانکننده برای حفظ امنیت دو کودک شروع میشود، اما همین تصمیم، چنان سرنوشت شومی برای او میسازد که مخاطب را تا پایان با خود میکشاند.
کلید فهم تمام ماجراهای پس از آن، در همان سکانس اولیه نهفته است: «داود اشرف» که از سر دغدغهای اصیل برای ایمنی دو کودک مدرسهای، سوار خودروی خودش میکند، با یک سوءتفاهم مرگبار روبرو میشود. کودکان که ظاهرا آموزش دیدهاند تا از بزرگسالان ناشناس بترسند، از ترسِ یک تصور نادرست، از ماشین بیرون میپرند و در اقدامی فراتر از هر تصوری، هر دو جان خود را از دست میدهند. اینجاست که خاکریز بین یک قهرمان بالقوه و یک ضدقهرمان واقعی، برای همیشه محو میشود.
اشرف، که خود قربانی یک نگرانی پدرانه بوده، در یک چشم به هم زدن به چهرهی یک شیطان در چشم جامعه تبدیل میشود.
اما واکنش جامعه: بازتاب یک زخم کهنهست؛ نکتهی تکاندهندهی دیگر، واکنش سریع جامعه به فرض «تجاوز» است. در فضایی که اخبار آزار کودکان، قتل و خشونت، ذهن عمومی را به شدت حساس و آسیبدیده کرده، اولین و محتملترین گزینه برای مردم، همان وحشتناکترین احتمال است. این بخش از داستان، آینهی تمامنماییست از جامعهای که به دلیل تکرار حوادث دردناک، به سرعت به بدبینترین حالت ممکن گرایش دارد. مخاطب، که از ابتدا شاهد ماجرا بوده، اگرچه از برائت اشرف آگاه است، اما این مسیر پرپیچ و خم تا رد اتهامات وارده را با دلشوره و اضطراب دنبال میکند و تنها زمانی نفس راحت میکشد که این اتهام هولناک رد میشود.
اشرف در دادگاه تبرئه میشود، اما گرداب بدبیاریها به اینجا ختم نمیشود. او که عاشق وکیلش (با بازی نگار جواهریان) شده، یک شب، جوگیرانه و از روی احساسی صادقانه، در خلوت به او اعتراف میکند که درحقیقت مقصر آن حادثه بوده است. این اعتراف، که از جنس همان صداقت اولیهی اوست، این بار به عاملی برای گرفتاریهای بزرگتر تبدیل و پروندهای که بسته شده بود، دوباره باز میشود. اینجاست که سریال به پرسشی عمیق میپردازد: آیا راستگویی همیشه فضیلت است؟ یا میتواند شمشیری دو لبه باشد که خود فرد را قربانی میکند؟
«وحشی» را نمیتوان به سادگی با آثار خارجی مانند «افسرده» مقایسه کرد. در «افسرده»، شخصیت اصلی آگاهانه قدم در مسیر شرارت میگذارد، اما تراژدی «وحشی» ریشه در شرارت ذاتی شخصیتش ندارد، بلکه در بستر یک جامعهی بیمار و زنجیرهای از بداقبالیها و انتخابهای غلط در لحظات حساس شکل میگیرد. این سریال، بیش از آنکه داستان تبدیلی اخلاقی باشد، روایت «سقوط یک آدم معمولی» در چالهای است که خودش به طور ناخواسته کنده است.
با در نظر گرفتن پایان باز سریال، (ادامه ساخت فصل دوم) به نظر میرسد تمرکز هومن سیدی نه بر ارائهی یک راه حل، که بر به تصویر کشیدن دور باطل و پیچیدهی مشکلات اجتماعی-روانشناختی است. «وحشی» قصهی آدمهایی است که در دام «سرنوشت» و «تصمیمهای لحظهای» خود گرفتار شدهاند و بیننده را با این پرسش تنها میگذارد که آیا راه گریزی از این گرداب شوم وجود دارد?
5959
گردآوری شده از:خبرآنلاین