مقاله در ساعت 2025-05-22 13:49:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
آیا تشویقهای ایستاده، نشانه افول سینما هستند؟ میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این پدیده از منظر جامعهشناسی تحلیل شده و حتی به عنوان نوعی آسیبشناسی فرهنگی مورد انتقاد قرار گرفته. اما حالا که هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن آغاز شده و نشانهای از کاهش این روند دیده نمیشود، شاید وقت آن رسیده باشد که به معنای پنهان در پس این هیاهو نگاهی جدیتر بیندازیم.
تشویقهای بیوقفه و اغراقآمیز، تنها از سر شادی نیستند؛ بلکه نشانهای از نوعی استیصالاند. این کفزدنهای بیپایان، صرفاً یک چیز آزار دهنده نیستند بلکه محکومیتیاند برای آنچه که به ظاهر در حال جشن گرفتنش هستیم.
این نمایشهای کشدار، که گاه یادآور تجمعات رژیمهای استبدادیاند، حالا در کن نهادینه شدهاند و از دو عامل کلیدی نشأت میگیرند. نخست، تیم تولید داخلی جشنواره است که در پایان هر نمایش، چهره کارگردان و بازیگران را روی پرده بزرگ سالن «پاله» نمایش میدهد و این جلوه تصویری، حضار را به اجرای نوعی جنون دستهجمعی وامیدارد. دوم، رسانههایی همچون بزرگ جهانی، با ثبت و اعلام زمان تشویقها، به شکلگیری این سنت کمک کردهاند.
گاه مانند مورد فیلم «هزارتوی پن» به کارگردانی گییرمو دلتورو در سال ۲۰۰۶ که با ۲۲ دقیقه تشویق روبهرو شد این ابراز احساسات در لحظه، با تحسین ماندگار همراه میشود. اما اغلب، این تشویقها آمیزهای عجیب از ادب و جنون هستند.
بونگ جونهو در سال ۲۰۱۹ یکی از معدود کارگردانانی بود که این روند را زودتر از معمول به پایان رساند؛ بعد از ۸ دقیقه تشویق برای انگل، خطاب به جمعیت گفت: «متشکرم، بیایید به خانه برویم.» و بعدها توضیح داد که خودش و تیمش در آن ساعت شب، بسیار گرسنه بودند، احساسی که برای بسیاری از مهمانان جشنواره آشنا است.
تییری فرمو، مدیر جشنواره کن، از این رسم دفاع کرده و در سال ۲۰۲۲ گفته بود: «تشویق گرفتن بخشی از وظیفه من است. من توجه میکنم که نور سالن چه زمانی خاموش یا روشن شود، آیا تیتراژ قطع شود یا نه، بهترین لحظه برای روشن کردن نور کدام است و… هر نمایش یک جشن است و مشارکت تماشاگران این جشن را بهتر میکند. مردم میخواهند مشارکت کنند.»
رقیب اصلی کن، جشنواره ونیز نیز هرچه بیشتر به این نمایشهای کشدار روی آورده، بهویژه برای فیلمهای پرستارهای همچون «جاذبه»، ستارهای متولد میشود، بردمن و نهنگ که لیدو را به مسیر ورود به فصل جوایز آمریکا تبدیل کردهاند. اگر روزی جشنواره برلین نیز از نقد و فاصلهگذاری سنتی خود دست بکشد، آنگاه میتوان گفت که خط قرمز نهایی هم رد شده است.
تشویقهای افراطی، با دقایقی که الان به ثبت میرسد زمانی در کن نادر بودند. میتوان استقبال ۱۵ دقیقهای از «روزی روزگاری در آمریکا» اثر سرجیو لئونه در سال ۱۹۸۴ را به یاد آورد. اما حالا این زمانها حداقل محسوب میشوند و در جشنواره ۲۰۲۴، اغلب فیلمهای بخش مسابقه با نوعی ادای احترام ایستادهی بیپایان روبهرو شدهاند. تنها شش یا هفت دقیقه کف زدن پرهیجان بیش از دو هزار تماشاگر کتوشلواری؟ مثل یک فاجعه است.
در همین حال، سنت معکوس کن یعنی هو کردنهای پرشور در یک دهه اخیر تقریباً از بین رفته است. این واکنشها خواه منصفانه یا نه زمانی نشانه صراحت تماشاگران در برابر فیلمهایی چون «خرگوش قهوهای» (۲۰۰۳) از وینسنت گالو، «قصههای ساوتلند» (۲۰۰۶) از ریچارد کلی، «دریای درختان» (۲۰۱۵) از گاس ون سنت و آثار نیکلاس ویندینگ رفن یا لارس فون تریر بود. اما حالا، تمسخر عمومی عملاً ممنوع شده و خودسانسوری، مد روز سالن لومیر است.
مشکل اینجاست که این همه شور و شوق نمایشی، نقابی برای یک واقعیت ناخوشایند است. هنر سالم، زنده و پویا که جایگاهی مرکزی در فرهنگ دارد، نیازی به جبران ندارد. اما فرمهایی از بیان که زمانی غالب بودند و اکنون به حاشیه رانده شدهاند، چارهای جز تولید واکنشهای عذابآور ندارند.
به نمایشهای خودکار و ایستادهی تئاترها در پایان پرده آخر فکر کنید؛ به کفزدنهای تکراری در اپرا، به تحسینهای مبالغهآمیز درباره هر تولید جدید در باله یا حتی نقلقولهای تبلیغاتی بیروح درباره رمانهای ادبی. مضمون مشترک همه اینها چیست؟ هر چه محبوبیت رو به افول میگذارد، باید هیجان ساختگی تولید کرد تا شاید مرگ به تعویق افتد.
تماشاگران خوشنیت کن شاید باور داشته باشند که با ابراز احساسات خود از جامعه خلاقی حمایت میکنند که از این شور جمعی سود میبرد. اما تمام آن براووها، تنها واقعیتی را خفه میکنند که شاید بهتر بود لااقل در نمایشهایی که اثر، درخشش فوقالعادهای ندارد با سکوتی سنجیده یا حتی تاملی درونی پاسخ داده میشد.
مترجم: ریحانه اسکندری
منبع: هالیوودریپوتر
۵۷۵۷
گردآوری شده از:خبرآنلاین