این روزنامه که مبتنی بر این روزنامه است ، گفت: “پس از چندین مذاکره غیرمستقیم بین کارمندان دولت بالا ، خیلی زود است که به این سؤال پاسخ دهیم که سرنوشت مذاکرات چیست.” واضح است که تهران و واشنگتن حداقل سعی می کنند تعیین کنند که آیا طرفین باید در مورد نکات مشترک توافق کنند یا خیر. توافق برای رفع نگرانی های هر دو طرف و در عین حال از درگیری احتمالی نظامی جلوگیری می کند که نه ایالات متحده و نه ایران نمی خواهند.
قابل توجه است که ترامپ طی چند هفته گذشته چندین بار ایران را تهدید کرده است. آخرین بار در تاریخ 7 آوریل در کاخ سفید خبرنگاران گفت که ایران ، در صورت عدم دستیابی به آن ، “برای ایران بسیار بد خواهد بود!”
به منظور حفظ این پیام قلدری با کشوری که نشان داده است زبان خشونت علی رغم نتیجه ، نیازی به روابط بین المللی ندارد ، آمریکا می داند که ایران نه گرینلند و نه مکزیک است! با این حال ، ترامپ ترجیح داد به جای تأیید برنامه های اسرائیل برای نابودی نظامی برنامه هسته ای تهران ، دیپلماسی را ارتقا بخشد. وی به وضوح با هزینه های چگونگی تجارت مورد علاقه نتانیا با ایران با انتقال هواپیماهای B -1 و تجهیزات ارسال شده به خاورمیانه آشنا است ، اکنون با یک رویارویی نظامی بزرگ روبرو است ، در حالی که وی هیچ تصویری کامل از توانایی ها و پاسخگویی کشور ندارد ، به طوری که واکنش ایران نسبت به هر معامله ایرانیا واکنش نشان می دهد.
ترامپ غالباً زنگ بزرگی به نظر می رسد ، اما او از استفاده از صدای خود دریغ می کند زیرا می داند که آغاز جنگ بسیار ساده تر از پایان دادن است. بدیهی است ، آخرین چیز ترامپ می خواهد ورود آمریکا به خاورمیانه باشد ، به خصوص که وی جنگهای قبلی کشور را در منطقه ترسیم و صریحاً توصیف کرد.
او به یاد می آورد که وی جنگ را در عراق به درستی توصیف کرده است ، بنابراین مطمئناً از سقوط با یک کشور بسیار قدرتمندتر به عنوان عراق جلوگیری می کند ، که بیش از دو برابر بیشتر از جمعیت و پیشرفت نظامی بومی آن غیرقابل انکار است.
اگرچه پس از چند دور مذاکره ، دیدگاه های مثبت از همه طرف و نظرات و نوشته های وزیر امور خارجه ما و نماینده ایالات متحده ، با اظهارات تقریباً مشابه ، آنها مذاکرات و وجود بیشتر را دارند ، به یاد داشته باشید که این سکه دارای یک سکه دو طرفه است ، زیرا به راحتی می توان امیدوار به موفقیت داشت. بگذارید از هرگونه پیشرفتی که می تواند منجر به عدم موفقیت فردا امروز شود ، غافل شویم و برعکس ، هیچ تضمینی برای روند دیپلماتیک وجود ندارد.
مسیر توافق نامه مسیری طولانی و چالش برانگیز (مانند اخوان) را در بر می گیرد ، اما بحث های فعلی باعث سه مشکل حاد دیگر شده است:
اولی اگرچه رئیس جمهور آمریكا بارها تأكید كرده است كه ایران نمی تواند سلاح های هسته ای داشته باشد ، اما وی نتوانست یك استراتژی را اجرا كند و بارها و بارها چیزهای جدیدی را با دلایل عجیب بیان می كند و بسته به آخرین كسی كه آخرین آن است ، نظر خود را تغییر می دهد!
در حالی که WITCAF در مورد یک سیستم نظارت/ بررسی صحبت می کند تا اطمینان حاصل کند که ایران نمی تواند دانش هسته ای خود را به یک برنامه نظامی تبدیل کند ، این شبیه به ترامپ نیست ، که ترامپ در سال ششم ظاهر شد؟
چند روز پس از اظهارات Witcaf ترامپ ، وی یک برنامه هدف نسبتاً محدود را برای “بدون سلاح” ارائه داد و گفت: “ایران باید مفهوم سلاح های هسته ای را رها کند !!” آیا این بدان معنی نیست که ایران باید صنعت اتمی خود را نادیده بگیرد؟
از طرف دیگر ، والتز (مشاور امنیت ملی) و روبیو (وزیر امور خارجه) به گونه ای صحبت می کنند که گویی ایران قرار است صنایع هسته ای خود را به ایالات متحده اختصاص دهد. تجربه ای که منجر به لیبی می شود ، به وضوح هدف این دو را نشان می دهد. بنابراین ترامپ ، با تثبیت شخصیت خود ، باید تصمیم بگیرد که از رقبای گروه پارلمانی در دولت خود سؤال نکند و نتیجه گیری منطقی داشته باشد ، مشخص است که وی وقتی تمایل به والتز و روبیو دارد ، هیچ مذاکره ستونی نخواهد داشت.
دوم باید تشخیص داد که انعطاف پذیری یک موفقیت یا عدم موفقیت در هر دو طرف جدول مذاکره است. آمریکا باید از حداکثر الزامات در زبان منطق بین المللی جلوگیری کند ، نه آنچه که آن را می نامد. از طرف دیگر ، کشور ما باید انعطاف پذیر باشد تا اطمینان حاصل شود که روسای جمهور آینده ایالات متحده از توافق نامه احتمالی خارج نشده است ، اگرچه این درخواست با توجه به سوء استفاده ترامپ و خروج آن از تحریم های وحشیانه منطقی است ، اما واقعیت این است که هیچ رئیس جمهور ایالات متحده طبق قانون ایالات متحده ارجح نیست.
به عبارت دیگر ، دولت فعلی آمریكا همان واكنش دولت اوباما را در ششم سال 6 به ایران می دهد: هیچ رئیس جمهور حقوقی نمی تواند تصمیمات دولت بعدی ایالات متحده را مطالبه كند. این حتی خارج از مجلس سنا است ، که قادر به اجرای پایدارترین توافق نامه های بین المللی مانند قرارداد ، قرارداد برای آسمان باز یا تغییرات آب و هوایی است که ترامپ ترک کرده است. با این حال ، همچنین می توان امیدوار بود که روسای جمهور بعدی به این قراردادها بازگردند. بنابراین ، کشور ما باید با این مشکل حساس مقابله کند و حداقل ضمانت های لازم دولت فعلی ایالات متحده را به عهده بگیرد. اگر مسئولیت در نظر گرفتن حقایق موجود را بهبود نیاورید ، احتمالاً دیپلماسی منجر به ضرر خواهد شد.
نوک سوم ، نکته بسیار مهمی است که باید نگاه خاصی به آن بیندازید. به عنوان ایران و ایالات متحده قبل از لیست منتقدین راه حل دیپلماتیک ، این معامله بالاتر است. در کشور ما ، سیاست های جدیدی که علاقه مند به دیدن آنها هستند ، دیده می شود و تحریم هایی که موافق نیستند و از یک دلیل و دلیل برای برکناری دیپلماسی استفاده می کنند. از طرف دیگر ، ترامپ همچنین باید بداند که شخصی که وی را ترک کرده است کارگزار را ترک کند ، نتانیاهو بود. اکنون نتانیاهو ادعا می کند که او فقط از توافق نامه ای برای محرومیت ایران از توانایی غنی سازی پشتیبانی می کند.
ترامپ نباید در سال سوم فراموش می کرد در جایی که برنامه هسته ای کشور ما بسیار ابتدایی تر از امروز بود ، ایران موافقت نکرده بود که خاک خود را غنی سازد ، چه رسد به زمانی که کشور بسیار بهتر از 5 سال پیش بود ، بنابراین مانع غنی سازی ایران بسیار غیر منطقی است. با این حال ، باید در نظر گرفت که نتانیاهو به طور عمدی شرایط را برای مخالفت با او در ایران ترویج می کند ، به امید ترغیب ترامپ به ترجیح حملات نظامی به دیپلماسی. بنابراین ، با توجه به تاریخ ضعیف خود در مورد بی ثباتی در تصمیم گیری برای این برنامه نتانیاهو ، ترامپ باید بر خلاف دور ریاست جمهوری قبلی خود ، تصمیم منطقی را برای تصمیم بد ترجیح دهد.
هر تصمیمی که او می گیرد هرگز به طور علنی اعتراف نمی کند که این امر تحت تأثیر قرار گرفته است ، اما این فرصت را دارد که تلاطم را که از طریق مذاکرات منطقی با ایران ایجاد کرده است ، خاموش کند. زمان نشان می دهد که آیا او قادر به انجام این کار است؟
21302