حسین قره: شبکه تارت که طبق تعریف خود «سازمان پخش ملی ترکیه» است. بخش فارسی زبان خود را باز کرد و هدف خود را اینگونه توضیح داد: «در دنیای امروز که حفظ زبان ها به معنای حفظ تاریخ، هویت و فرهنگ است و دسترسی به اطلاعات حق هر فردی است، TRT فارسی می خواهد. ارائه تحلیل ها و دیدگاه های جدید و همکاری نزدیک با مخاطبان فارسی زبان، به ویژه در زمینه های جهانی و بین المللی.
مشکلی نیست که رقبای منطقه ای شبکه های تلویزیونی رسمی را به زبان فارسی راه اندازی کرده اند و تلاش می کنند آنها را برای مخاطبان ایرانی و فارسی زبان در دسترس قرار دهند. این کشور نتوانسته است مخاطبان گسترده سابق خود را جذب کند و دوباره گیرندگان خود را جذب کند، حتی عرصه را برای ظهور تلاش های داخلی محدود کرده است. اما صرف نظر از این تئوری های محدود، چند نکته قابل توجه است.
فرصت ها و زمان های از دست رفته
برای راه اندازی شبکه ای که بر اساس مقدمه TRT فارسی «خواندن، شنیدن یا تماشای اخبار تازه آغاز راه است…» باید زیرساخت های فنی و نیروی انسانی را از قبل فراهم کرد. برای جمع آوری این مجموعه، فارسی زبانانی را انتخاب کنید که بخشی از برنامه ها را تولید می کنند. اما قبل از آن ایده پردازان و دولتمردان جلسات زیادی داشتند و نیازهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را مورد بررسی قرار دادند و سپس برنامه ریزان ایده اولیه را به یک برنامه کاربردی و محاسبات اقتصادی تبدیل کردند و هزینه و بودجه این سه را برآورد کردند. پنج سال تا بتوانم در یک ساختمان جمع شویم و برنامه های زنده را از طریق ماهواره تماشا کنیم و از تلویزیون تماشا کنیم. حداقل زمان برای این مسیر سه سال است. حتی همین شکل ساده وبسایت فارسی تیآرتی، نزدیک به وبسایت شبکههای تلویزیونی مانند بیبیسی فارسی، مستلزم کادری از خبرنگاران، مترجمان، تحلیلگران، سردبیران، سردبیران و مدیران بود. استخدام و استخدام کنید.
در این مرحله (حداقل سه سال برنامه ریزی ترک ها برای تاسیس شبکه تلویزیونی) آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی که با عناوینی چون ریاست و معاونت رسانه ملی را بر عهده دارند نمی دانند که و کشور همسایه (که قبلا چندین شبکه فارسی زبان توسط تجار و سرمایه گذاران ایرانی تأسیس کرده بود و سریال های ترکی متعددی از این شبکه ها ترجمه، دوبله و پخش می شد و مخاطبان ایرانی زیادی داشت. اگر برنامه ای داشتید و هیچ تلاشی جز پخش تکرارها و ساخت و پخش چهار سریالی که حتی مردم زمان دقیق پخش آن را هم ندارند، انجام ندادید، پس دقیقاً در این سازمان چه می کنند؟
سانسور، فیلترینگ و دیوارهای سیاسی
در برنامه ریزی کشورهای همسایه برای ایجاد شبکه های فارسی زبان، آقایان به هر نیتی، حتی خیرخواهانه، برای گستره فرهنگ ایرانی که از فارسی زبانان بیشتر است و در منطقه آسیا سایه دارد، به استثنای چه کرده اند. از ساختمان های داخلی؟ دیوارهای عقیدتی ـ ایدئولوژیک با رقبا و دشمن جدا از ولایت عهدی مردم و حس مستکبرانه و مضحک ملتی که برای خرید سانسور هزینه می کند و با کمی تأخیر (روزانه) از سد فیلتر می گذرد تا آنچه به آن داده می شود. با سانسور می خواهد منشا و اصالت خود را نشان دهد. برای اینکه ببینید واحد دوبله تا چه زمانی برای دوبله فیلم و سریال های سانسور شده بدون سانسور وجود دارد، تا چه زمانی مراسم افتتاحیه و اختتامیه و همچنین جشنواره ها و بازی های جهانی و منطقه ای را حذف، سانسور و پخش می کند. نرفت و گلدان به تماشاگران اصلی سالن ورزش رفت یا صد بار شوت به سمت دروازه زد تا شادی بعد از گل زن یا مرد در آن سوی دنیا دیده نشود که به سمت حذف می روید. اگر فرصت داده شد به این گل قدرت خلاقیت دادی و هر روز دوید و خسته نشدی.
آقایان تنها تلاشی که در این مدت انجام دادید که مورد توجه عموم قرار گرفت حذف برنامه گفتگو محور و بدون سانسور «شیوه» بود که دست کم طرفداران جریان های سیاسی داخلی را به تماشای این برنامه تشویق کرد و به دلیل باز بودن برخی ها. مهمانان اظهارات آنها در شبکه های اجتماعی دست به دست شد. حذف برنامه ای که چاره ای نداشت و نشان می داد که شانه های راهروهای قدرت آنقدر قوی نیست که بتواند حرف های تلخ و واضح و آشکار را تحمل کند و آن را دوست ندارد و برنامه را با سر به زمین می اندازد. از طرفی برنامه های تلویزیونی و رادیویی هر چقدر که دوست دارید در دست «توانمندی های نظام» است (همین کلمه). یکی او از برنامه سازان برای خود سوء استفاده کرد و به تلویزیون بازگشت تا بتوانند صدها برنامه تولید کنند و در حد یک برفک به کمترین بیننده برسند و میلیاردها تومان از بودجه کشور را هدر دهند.
نتیجه کار آقایان نیست بلکه باید آماری از تاثیر پرس تی وی و العالم و… بر جهان و کشورهای عربی و اسلامی منطقه بدهند.
فروپاشی سوریه و همزمانی معنادار شروع تلویزیون فارسی در ترکیه
اتفاق مهمی که راه اندازی شبکه تارت در ترکیه بلافاصله پس از حوادث و فروپاشی دولت سوریه و فرار رئیس جمهور این کشور از دست خالی صدا و سیما و همچنین ساختار فرهنگی و مشغله های شورای عالی انقلاب فرهنگی که قوانین عجیب و غریب می نویسند و اصرار به فیلترینگ دارند، نشان می دهد که استادان اصلاً با فضا و حال و هوای دنیا همخوانی ندارند. آنها مطلقاً هیچ تصوری از پیامدهای فرهنگی و سیاسی مردمی که عربستان سعودی را در همسایگی خود می بینند در حال برنامه ریزی برای برگزاری جام جهانی در شهری که هنوز شن های روان بر آن حاکم است، ندارند و باید مراقب این موضوع باشند و ساعت ها وقت صرف برق خود کنند. آخر پاییز و اوایل زمستان خاموش نمی شود زیرا اگر این اتفاق بیفتد آب را می بندند و باید سرما را تحمل کنند.
به نظر می رسد که آقایان واقعاً متوجه نمی شوند که مردم از شروع دعوا خسته شده اند تا زمانی که دولتی که با آنها متحد نیست بر کرسی حکومت (که بخش کوچکی از قدرت است) ننشیند و سریعاً منتقدانی را برای مقابله با آنها تنظیم کند. همه تقصیرها متوجه دولتی است که هنوز نیروهای خود را سازماندهی نکرده است و واقعاً مانند دولت های قبلی فرصت نابودی منابع و شروع نبردهای بی پایان را نداشته است. که دیگر مخاطب ندارد، گزارش های بی معنی که حتی طنز و کنایه ای در شبکه های اجتماعی ارائه نمی دهد.
آقایان واقعاً متوجه نیستند که در دنیایی که روایات پایه های فرهنگ های باستانی را تغییر داده است و عقب ماندگی را دیگر نمی توان پنهان کرد و آشکار است، به روایت های سه چهار دهه پیش می چسبند و اصرار دارند که بدون هیچ خلاقیت و جذابیتی آن را تعریف کنند. یک اشتباه عمیق و مخرب
قطعاً هر کشوری مشکلات خاص خود را دارد، اما این مسئله روایت است که رویاهای ملی را به وجود می آورد، چیزی که رادیو، تلویزیون و نهادهای فرهنگی بدون در نظر گرفتن خواسته های مردم نمی توانند به آن دست یابند.
در این سالها که یکی دو شبکه مستقر در ترکیه با هماهنگی دولت و نهادهای خصوصی آن کشور، بخش زیادی از سرمایههای گردشگری و طبقه متوسط ایران را برای سرمایهگذاری جذب کردهاند. وضعیت سرمایه گذاری و گردشگری در کشور مشخص و قابل مقایسه است با تشکیل شبکه تارت باید منتظر ماند تا بخشی دیگر از هنرمندان و برنامه نویسان دعوت به کار شوند و این کالاها نیز از دسترس فرهنگی خارج شود. نهادها
در افتتاحیه چه گفتند؟
فخرالدین آلتون، رئیس مرکز ارتباطات ریاست جمهوری ترکیه در افتتاح این شبکه، انتشار مطالب به زبان فارسی را خدمتی ارزشمند برای بشریت دانست. وی به ضرورت ارتباط و پیوند میان دو ملت باستانی پرداخت و تاکید کرد: تعامل و پیوند این دو ملت با وجود همه چالشها همچنان مستحکم باقی مانده است تا به قدرت این پیوند قدردانی شود درک کنند.
وی همچنین با اشاره به یک نیاز و تشدید انتقادات جلال آل احمد از غرب گفت: ما در این منطقه با تهدیدات مشترکی مواجه هستیم و همکاری و هم افزایی بین ما یک ضرورت انکارناپذیر است.
اشاره آلتون به سه نکته، گستردگی زبان فارسی، دیوان کبیر مولوی و جلال آل احمد، نشان دهنده آگاهی وی از بخشی از فرهنگ ایرانی است، هرچند که جایگاه آل احمد در ایران بحث برانگیز است؛ اما در این میان، آلتون به سه نکته اشاره می کند. اما مولوی و ادبیات فارسی موضوعی مغفول مانده در مدیریت فرهنگی ماست.
۵۷۵۷