فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
من نقش شما را در کارگاه دیدم
من تو را روی صورتت ندیدم و نشنیدم
اگرچه در داستان عزیزان من است
من به گردن تو نیامدم
امیدوارم شب زندگی نباشد.
سیل در اطراف دهانش.
او آنچه را که من در چشمه نوشتند نوشت
چه نوع عشقی را خریداری کردم
پرتوهای نامحدود در قلب من چیست
من از کویت عذرخواهی می کنم؟
نسیم نسیم صبح
بوی خون قلب ریش که شنیدم
گناه چشم سیاه و گردن مورد نظر شما بود
گوزن وحشی خواهد رفت.
چو جوانه در سرم از خجالتی او عبور کرد
من پرده را در قلب خونین خراب کردم
به خاک پاهای خود و به نور Hafiz
چراغ نور را ندیدم.
فرهنگ لغت: شب زولف: GISU/TORAB: TOPRAK
نظرات عرفانی:
2. شما برای دستیابی به این اهداف تلاش زیادی کرده اید و به همه کمک کرده اید. اگرچه این خوب است ، اما اطلاعات شدید اوضاع را خراب می کند و قصد را به تأخیر می اندازد. زیرا این امکان وجود دارد که افراد نزدیک شما این سرسختی را بی توجه انجام دهند و آن را حتی دشوارتر کنند. بنابراین ، بهتر است به دنبال قدرت ذهن ، صبر و صبر باشید.
1- هافیز در نیش های پنجم تا هفتم می گوید:
تتر چقدر ناز و کارشمه است که قلب زخمی من و غم و اندوه غم و اندوه من را روی شانه ام پوشیده است.
*آن روز صبح یک دوست گرد و غبار را به گرد و غبار بیاورید ، زیرا بوی خون دوستداران عاشقان از خاک می آید.
* باد ملایم مانند یک دوست از من عبور کرد. من پرده را در خون تشنه و شور و شوق پرده بو کردم و راسم را فاش کردم.
اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.
نظر غزل:
شما سالها تلاش کرده اید که این کار را انجام دهید و با تلاش فراوان ، به همه مشکلات و تمام اهداف دستیابی به آن دست یافته اید. اطمینان حاصل کنید که کمک های مالی پیدا می شود و تلاش های شما بی ثمر نخواهد بود. بنابراین هرگز امید خود را برای فردا بهتر نکنید.