اخبار روز

گزارش عباس ملکی از دانشگاه های آمریکایی در حال مطالعه چهره های ایرانی؛ همانطور که یهودیان برای درخواست از خاتمی صف کشیدند

به گزارش بازتاب آنلاین، عباس مالکی یکی از نویسندگان کتاب «روابط ایران و آمریکا» هنگام انتشار کتاب خود در «بازتاب آنلاین» با اشاره به خاطرات خود از روابط ایران و آمریکا در دوره های مختلف گفت: در سال 1384 -2007، هاروارد از مرکز بلفر مدرسه دولتی کندی بازدید کرد، رئیس مدرسه دولتی کندی یک بار گفت که ما می خواهیم کسی از ایران به جای ما صحبت کند. گفتم: چه کسی را دوست داری؟ گفت آقای خاتمی. پرسید: می آیند؟ گفتم بله می آید. آیا او واقعاً این را گفت؟ گفت در صورت امکان تمام هزینه ها را می دهیم تا از طرف ما صحبت کنند. من تلفنی با آقای خاتمی صحبت کردم و گفتند من اینجا را نمی شناسم اما با آقا عباس صادق هستم. آنها به آنچه می گویند عمل می کنند. این سفر آقای خاتمی یکی یکی از سفرهای موفق او بود. یادم می آید وقتی می خواستند در هاروارد صحبت کنند، یهودیان در صف ایستادند تا کسی نتواند سوال بپرسد. آنها می خواستند از او سؤالات بسیار دشواری بپرسند. او به سوالاتی که فکر می کردند آقای خاتمی نمی تواند پاسخ دهد پاسخ داد و خیلی راحت او را ناامید کردند. موضوعاتی مثل حقوق بشر، همجنس گرایی در ایران و… یادم هست ردای آقای خاتمی که تمام شد کاملا خیس شده بود. روز بعد ما هم رفتیم MIT و ناهار افطار خوردند. نوام چامسکی نیز در این جلسه حضور داشت و گفت ما سال هاست که پول خود را از شاه ایران می گیریم. همون دانشگاه شریف یکی این نتیجه فعالیت های MIT بود. وقتی ایشان داشت غذا می خورد و از او سوال می پرسیدند، گفت این اتفاق نمی افتد، بگذار من بروم پشت تریبون و شما ناهار بخورید، بعداً می خورم. به نظر من بهتر از این نمی شد که اساتید دانشگاه MIT را تحت تاثیر قرار داد که شما ناهار خود را می خورید، من بعداً آن را می خورم.

بعد از احمدی نژاد هیچکس ما را تحویل نمی گرفت

ملکی همچنین به تجربه دیگری از رابطه خود با دانشگاهیان آمریکایی اشاره کرد و توضیح داد: وقتی در سال 2013 دوباره به بوستون رفتم و دانشگاه ام آی تی از من دعوت کرد، هرجا رفتم پذیرفته نشدم حتی خانم هاله اسفندیاری به من گفت که نباید بیاید واشنگتن. ببینید اوضاع چقدر متفاوت بود. به هرکسی سلام می کردم، صورتش را برمی گرداند. در زمان آقای احمدی نژاد، گیو میرفندرسکی، پسر احمد میرفندرسکی که آخرین سفیر ما در مسکو قبل از انقلاب بود، گفت: اوضاع ایران به قدری خراب است که هرکس از من بپرسد اهل کدام کشور هستی. بله،» می گویند لهستانی. من از وضعیتی که در آنجا دیدم بسیار متاثر شدم و هیچکس به من اهمیت نمی داد.»

گفتم باید برای ایران کاری بکنم

ملکی در بخشی از سخنان افتتاحیه خود در نشست نقد و بررسی کتاب به جرقه هایی در ذهن خود اشاره کرد که منجر به خلق این کتاب شد و گفت: یک روز عصر گفتم باید برای ایران کاری انجام دهم. در قطعنامه 598 برادرم در جنگ شهید شد، شب ها خوابم نمی برد. در آن زمان کتابی نوشتم به نام سلمان فارسی. به خاطر برادرم که چگونه سلمان در جنگ با اعراب از ایران دفاع کرد. شما بهتر از من می دانید که پیامبر فرمود اگر ابوذر آنچه را که سلمان می دانست می دانست، کافر می شد. این نشان داد که جایگاه سلمان چقدر بالاست. خلاصه این کتاب {روابط ایران و آمریکا} محصول همین دوران است. جان تیرمن رئیس CIS در MIT بود. مهمترین نظریه این کتاب در قسمت «رابرت جروایس» بود که چند بار با آقای تیرمن مرور کردیم. او همچنین فرد بسیار جالبی است. گفت تنها امیدم رسیدن به ایران است. زیرا کسانی که در علوم انسانی به ویژه جنبش های اجتماعی کار می کنند، بسیار علاقه مندند که ایران و این آخرین و پنجمین انقلاب اجتماعی ایران را ببینند و ببینند چگونه اتفاق افتاده است. من از یاد آقای تیرمن و آقای جرویس که هر دو درگذشته اند، قدردانی می کنم. بعد از آقای احمدی نژاد فکر می کردم که دولت ایران چندان تمایلی به همکاری با دیپلماسی علمی و اساتید ایرانی برای حفظ روابط با کشورهای خارجی ندارد.

شرح جلسه را در لینک زیر بخوانید:

بیانیه نشست فنی درباره آسیب شناسی روابط ایران و آمریکا / تحولات منطقه، ایران و آمریکا را از هم جدا می کند / نخبگان آمریکایی موافق هستند که ایران یک تهدید است.

311311

نگین یوسف پور

نگین یوسف پوریان هستم از شهر سمنان و بعنوان سردبیر این رسانه جدیدترین اخبار روز رو برای شما قرار میدم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دکمه بازگشت به بالا