بازتاب آنلاین، شهرام شکوهی ویدیویی از خود با صورت و پاهای خون آلود منتشر کرد و در این ویدئو با لحنی باورنکردنی مدعی شد که همسرش این بلا را سر او آورده است!
شهرام شکوهی در پی اختلاف خانوادگی فیلمی جنجالی را منتشر کرد.
شهرام شکوهی در این ویدئو مدعی شد که جانش در خطر است و از تهدیداتی که با آن روبروست صحبت کرد.
این حرکت به سرعت مورد توجه کاربران و طرفداران خود قرار گرفت و واکنش های زیادی را در فضای مجازی به همراه داشت.
مدتی پس از انتشار این ویدیو و در پی واکنش های گسترده مردم، این خواننده معروف پست جنجالی خود را از صفحه اینستاگرام خود حذف کرد.
زندگی مشترک شهرام شکوهی و همسرش دلارام سالهاست که شروع شده و حضور دختر کوچکشان به نام ملودی بر گرمای این زندگی افزوده است. دلارام همسر شهرام متولد سال 59 است و ملودی دختری 4 ساله است که حاصل این زندگی مشترک است.
در ادامه مصاحبه قدیمی شهرام شکوهی و همسرش با مجله ایده آل را می خوانید:
شهرام: حضور ملودی در زندگی من واقعاً انگیزه ای برایم ایجاد کرد. وقتی خانواده ای دارید و در قبال آنها مسئولیت دارید، هر کاری که می کنید برای خوشبختی آنهاست. اگر من یک فرد مجرد و بدون هیچ هدفی در زندگی باشم، ممکن است به جای دنبال کردن یک مسیر حساب شده، خودسرانه عمل کنم. بنابراین، داشتن خانواده باعث می شود که منسجم تر کار کنید. این هنرمند متعهد است. وقتی نگران گرفتار نشدن فرزندتان توسط آفت هستید، طبیعتاً فردا این نگرانی برای همسایه شما نیز پیش خواهد آمد. در یک جمله: اگر نگران خانواده خود هستید، نگران همه افراد جامعه نیز هستید.
● مردان بی انصاف هستند:
دلارام: مردها عموماً بی انصاف هستند و مهم نیست که چقدر به آنها کمک می کنید، باز هم فکر می کنند شما کم کاری کرده اید. مهم نیست چقدر فداکاری کنید، مردان انتظار بیشتری دارند. البته این را در مورد شهرام نمی گویم چون او اصلاً چنین فردی نیست و همیشه شکرگزار بوده است، اما من همیشه برای کمک به شهرام از بسیاری از چیزهایی که به من مربوط می شد و بارها به خاطر او چشم پوشی کردم. در بسیاری از سرگرمی هایی که دوست داشتم شرکت داشتم. بیا با هم داشته باشیم، گذروندم و با چهره ای خوب به این گونه مسائل پرداختم تا کمتر به شهرام فشار بیاید و در کارش پیشرفت کند. مثلا در تهیه غذا باید مراقب باشم و از ادویه و سرخ کردنی استفاده نکنم تا به گلویش آسیبی وارد نشود. اگرچه او بسیار سپاسگزار است، اما به نظر من می توانست در بعضی جاها منصف تر باشد. البته نمی توان گفت بی انصافی است زیرا این شخصیت مردان است که از آنها انتظار می رود.
● ماجرای چای در روز خواستگاری
دلارام: شهرام اهل چای خوری است و من هم با فلسفه چای ریختن در روز عقد مشکل دارم. روز خواستگاری که قرار بود چای بیاورم به مادرم گفته بودم چای را در لیوان های آشپزخانه بریزد و آماده کند. بعد از چند دقیقه به آشپزخانه رفتم و چای را آوردم و همه چیز طبق برنامه پیش رفت و چون نمی دانستم شهرام زیاد چای دوست دارد، فکر نمی کردم بعد از چند وقت دوباره چای بخواهد. دقیقه وقتی شهرام دوباره چای خواست رفتم تو آشپزخونه دیدم کتری خاموشه و یه لیوان از همون چایی که یخ زده بود ریختم و آوردم پیش شهرام و با یه نگاه بهش گفتم که نباید. در ملاء عام برای خودش چای سرد بیاورد شهرام خیلی خوب عمل کرد و چای را طوری نوشید که هیچکس متوجه نشد!
● موفقیت در موسیقی با همسر
شهرام: بدون دلارام امکان ادامه فعالیت در عرصه موسیقی برای من وجود ندارد. چون موسیقی اصلاً یک چیز معمولی نیست. هم از نظر بازخوردی که در محیط بیرون از خانه وجود دارد که معمولا در روابط خانوادگی مشکل ایجاد می کند و هم از نظر نوع کار. به عنوان مثال یکی یکی از مواردی که دلارام در گذشته با آن مشکل داشت ساعات کاری من بود. چون کار موسیقی از ساعت 21 شروع می شود و تا 6 صبح ادامه دارد و مثل یک کار اداری نیست که ساعت کاری مشخصی داشته باشد. فردی که در این زمینه کار می کند ممکن است یک ماه کامل در خانه باشد اما 2 ماه اصلا نتواند به خانه بیاید. به هر حال این اتفاقات وجود دارد. مثلاً در پروسه تولید آلبوم، علاوه بر اینکه حضور فیزیکی ندارید، حتی وقتی هستید، درگیری فکری دارید و اینجا خانواده باید تحمل کند.
دلارام: به دلیل اعتمادی که در رابطه ما وجود دارد، مشکلات در رابطه ما بسیار کم است زیرا من و شهرام مانند دو دوست صمیمی هستیم و اگر مشکلی پیش بیاید با هم صحبت می کنیم و مشکل را حل می کنیم.
● کار مشکلی ندارد
دلارام: به نظر من شهرت در زندگی مشترک خیلی مهم نیست چون بستگی به ذات آدم دارد که در زندگی چه رفتار و اخلاقی داشته باشد. وقتی فردی تعهد دارد، معروف بودن یا نبودن نمی تواند تاثیر زیادی در زندگی او داشته باشد، اما بالاخره خواه ناخواه یک سری مشکلات وجود دارد که خوشبختانه تا امروز توانسته ایم آن ها را مدیریت کنیم.
مشکل از زنان است یا مردان؟
شهرام: بی اعتمادی بیشتر مشکل زنان است. اکثر زنان اعتماد ندارند، اما من همیشه به دلارهایم اعتماد داشته ام.
دلارام: اتفاقاً من با این موضوع مخالفم چون مردان کارهایی می کنند که زنان را بدبین می کند و زنان از ابتدا اینطور نبودند. اگر مشکلی پیش بیاید که زن و شوهر کمی نسبت به هم بدبین شوند، حتما یکی هر دو طرف باید برای حل مشکل اقدام کنند، اما خوشبختانه تا به حال چنین مشکلاتی در روابط خود نداشته ایم. البته در هر زندگی فراز و نشیب هایی وجود دارد، اما ما در همان ابتدا درباره این مسائل صحبت کردیم زیرا در ابتدای زندگی مشترک شناخت کافی از هم نداشتیم. بنابراین سعی کردیم مسائل بین خودمان را حل کنیم، هرچند در ابتدا فعالیت های هنری شهرام امروز بسیار شدید است. نبود; پس از گذشت مدتی و حرفه ای شدن فعالیت های شهرام، البته مشکلات جدیدی پیش آمد که برخی از آنها حل شد، اما برخی از آنها روی هم ماندند، اما یک اتفاق همه چیز را تغییر داد و مسیر زندگی ما تغییر کرد. اعتماد بین ما صد در صد شد.
● قوانین قرارداد
دلارام: شهرام قبل از ازدواج از من پرسید که آیا با شغلت مشکلی داری و من گفتم نه چون فکر نمی کردم دامنه این کار گسترش پیدا کند و در ابتدا کمی مخالف بودم. و من نمی خواستم به صورت حرفه ای وارد این کار شوم. اما هر چه فکر کردم دیدم با این طرز فکر جلوی علاقه و رشد شهرم را می گیرم. وقتی او اینقدر در این زمینه استعداد دارد، به خودم اجازه ندادم این حق را از او بگیرم. بنابراین یک سری قوانین بین خودمان گذاشتیم که تا زمانی که این قوانین را رعایت کنیم مشکلی پیش نمی آید. این قوانین در مورد رفت و آمد، ساعات کاری و … که مورد توافق قرار گرفت اکثر مشکلات ما را حل کرده است.
● شک از کجا شروع می شود؟
شهرام: راستش من هیچ وقت به شک و تردید فکر نکرده ام و عموماً آدمی هستم که دوست دارم اعتماد کنم و به نظر من هیچکس دزد نیست مگر اینکه خلافش ثابت شود و خودم هم دنبال این نیستم که خلافش ثابت شود. با این حال بارها بوده اند که افرادی از اعتماد من سوء استفاده کرده اند. در چنین شرایطی تنها کاری که انجام می دهم این است که آن شخص را به طور کامل ترک کنم و ارتباطم را با او محدود کنم. به نظر من اصلاً آدم بدی وجود ندارد. حتی آنهایی که همه میگویند آدمهای بدی هستند، باز هم میتوان جنبههای مثبتی را در آنها پیدا کرد، زیرا فطرت همه مردم خوب است و همه آنها طبیعت خود را از خدا گرفتهاند. بنابراین به نظر من چیزی به نام آدم بد وجود ندارد و این محیط و تربیت خانوادگی است که روی انسان تاثیر می گذارد.