ابراهیم بزاز کسمایی ملقب به کبریت خان نقش مهمی در سازماندهی نهضت جنگل داشت و پس از پیشرفت کار جنگلبانان و ایجاد نهادهای اداری و نظامی توسط آنان، شورای جنگ در کسما و کمیسیون نظامی تشکیل شد. در گوراب زرمیخ تحصیل کرده تشکیل شد. جلسه اول به ریاست ابراهیم کربلایی و جلسه دوم به ریاست میرزا کوچوک خان برگزار شد.

پی ام آپلود ابراهیم بزاز کسمایی ملقب به کبریت خان فرزند حاج صالح کسمایی و برادر کوچکتر حاج احمد کسمایی در کسما به دنیا آمد و از اولین افرادی بود که به جنبش جنگل به رهبری کوچ جنگل پیوست. ; او را دومین مرد بزرگ نهضت جنگل پس از میرزا کوچک خان می‌دانستند.

او در زمان اعدام هنوز خیلی جوان بود. ابراهیم پس از آموزش عمومی به کارهای سنتی کشاورزی می پردازد. وقتی برادرش حاج احمد در منجیل تصمیم می گیرد به همراه پدرش به زیارت عراق برود، ابراهیم نیز او را همراهی می کند. اگرچه معلوم نیست که خود او چه زمانی به عتبات سفر کرده و از چه زمانی به کربلایی ابراهیم شهرت یافته است، اما شکی نیست که قبل از شروع نهضت جنگل به کربلا سفر کرده است.

ابراهیم کسمایی از اولین اعضای هیئت رئیسه اتحادیه اسلامی (شورای رهبری نهضت جنگل) بود. از ابتدای نهضت یعنی در سال 1294 شمسی برادرش حاج احمد و میرزا کچچ خان او را همراهی کردند و چون تندخو بود و خیلی راحت عصبانی می شد، میرزا او را «کبریت خان» خواند و لقب گرفت. شناخته شده.

کبریت خان نقش مهمی در سازماندهی نهضت جنگل داشت و پس از پیشرفت کار جنگل بانان و ایجاد نهادهای اداری و نظامی توسط آنان، شورای جنگی در کسما و کمیسیون نظامی در گوراب زرمیخ تشکیل شد. رهبری اولی را ابراهیم کربلایی و دومی را میرزا کوچاخ خان بر عهده داشت و در هر دو محل نیروهایی که به نهضت پیوستند توسط افسران خارجی آموزش دیدند. کربلایی ابراهیم مدت ها ریاست این کمیسیون را بر عهده داشت و معاون وی محمدحسن کسمایی بود.

در جنگی که به قصد اشغال رشت توسط انگلیسی ها رخ داد، کربلایی ابراهیم دستور کشتن دکتر دکتر را صادر کرد. حشمت طالقانی و نیروهایش به کمک می آیند.

پس از آنکه وثوق الدوله برای حاج احمد کسمایی امانت نامه فرستاد و وی تسلیم شد، علیرغم صدور امانت نامه از سوی دولت به حاج احمد کسمایی، تیمورتاش حاکم جدید گیلان با تشکیل پرونده اجازه دستگیری حاج احمد را گرفت. ارسال شده. اما چون از توانایی های برادرش ابراهیم کربلایی آگاه بود اسفند 1297 خورشیدی ابتدا کربلای ابراهیم را احضار و به بهانه رشت دستگیر می کند و سپس نیروهایش را برای دستگیری حاج احمد و یارانش به کسما می فرستد.

کسمایی دستگیر شده به شدت شکنجه می شود تا محل نگهداری، پول نقد و انبار اسلحه خود را فاش کنند. کربلایی ابراهیم یکی از دستگیرشدگان با حیله گری اعلام می کند که حاضر است به کسما برود و دفن ها و اسلحه های جنگلی را به دولت تحویل دهد. او را با چند سرباز به کسما می فرستند. صبح که به کسما می رسند، به بهانه ضرورت از میان مزارع توت به جنگل می گریزد و به میرزا کوچوک خان و جنگلیانی که در حال بهبودی بودند و نیرو می گرفتند می پیوندد.

در سال 1300 شمسی که حاج احمد به همراه 60 نفر از همراهانش به گیلان آمدند، ابراهیم به همراه برادرش حاج احمد توسط بلشویک ها دستگیر و به باکو فرستاده شد و پس از پایان کار جنگل، ابراهیم بر خلاف توصیه سین. برادر احمد معتقد بود که اوضاع گیلان آرام شده است. او مصمم به بازگشت به ایران است.

پس از کسب اجازه از روس ها از طریق انزلی وارد ایران شد. اما او توسط دولت ایران شناسایی و تحت تعقیب است. کربلایی ابراهیم که می‌دانست به زودی دستگیر می‌شود، بدون هیچ فرصتی برای گرفتن سلاح، به جنگل‌های فومن گریخت و ظاهراً دست به فعالیت‌هایی زد. از آنجایی که فرماندار نظامی کربلایی ابراهیم از مأموران بلشویک ها است و برای ایجاد آشوب به منطقه فومن رفته است، عده ای مأمور تعقیب و دستگیری وی می شوند.

سرانجام در اثر خیانت «محمدجان میاندهی» کبریت خان در روز بیستم در خانه محمدجان دستگیر و بدون تحقیق و با وجود اینکه 37 سال بیشتر نداشت محاکمه شد. فروردین او در سال 1301 در مرکز رشت اعدام شد.

محمدحسن خان آذری کسمایی معروف به پاپیروسی در سال 1264 شمسی (1302 شمسی) در کسما به دنیا آمد. ظاهراً او در جوانی به پاپیروسی معروف شد زیرا در فروش کاغذ پاپیروس که برای تولید سیگار از آن استفاده می شد، کار می کرد. اما به گفته پسرش در کسما حجره داشت و از آنجا برنج و تنباکو می خرید. با عواید حاصل از فروش در انزلی، اجناس روسی مانند پارچه و غیره را می خرید و در کسما می فروخت.

او خواهرزاده حاج احمد کسمایی بود، اما در خاطراتش آمده است که پسر عموی حاج احمد است. محمدحسن کسمایی از اولین مریدان و یاران حاج احمد کسمایی بود و دعوت وی را برای مبارزه با متجاوزان روس پذیرفت. پس از تأسیس اولین مرکز جنگلداری در کسما، مأمور شد تا ابراهیم حشمت الاطباء طالقانی را که به جنبش جنگل پیوسته بود، مخفیانه به کسما منتقل کند.

در آبان در سال 1295 خورشیدی محمدعلی خان مفخرالملک رئیس نظمیه و نایب الحکومة گیلان به دستور مسیو بلوم کنسول روسیه به همراه 300 سرباز برای سرکوب جنگلبانان فومن و کسما عازم شدند. ادامه ام در بیست و ششم همان ماه ناگهان در بازار کسما مورد حمله جنگل داران قرار گرفت و سپاهیانش پراکنده شدند. خود او اسیر شد و میرزا کوچخ خان آشکارا دستور داد که در زندان از او مراقبت کند. اما محمدحسن کسمایی که ظاهراً به دستور میرزا خشمگین و خشمگین شده بود، مفاخرالملک را در حین انتقال به زندان تیرباران کرد و بنا به روایتی این کشتار به دستور حاج احمد کسمایی صورت گرفت.

میرزا که از این نافرمانی عصبانی شده بود، سیلی محکمی بر صورت محمد حسن کسمایی زد. برخی از مورخان بر این باورند که این اقدام سرآغاز اختلاف بین جنگلبانان بود. پس از تشکیل کمیسیون جنگ در کسما، محمدحسن کسمایی به عنوان نماینده این کمیسیون منصوب شد که ریاست آن را پسر عموی دیگرش کربلایی ابراهیم کسمایی (کبریت خان) بر عهده داشت.

وی در ماموریتی با نیروهای تحت امر خود با ضرغام السلطنه، خان تلاش و نیروهایش در پونل جنگید و با اینکه از ناحیه ران راست و کف دست چپ و بازو مجروح شد، دشمن را شکست داد و ضرغام اللّه را تصرف کرد. سلطانه و او را نزد گوراب آوردند که نطفه می آورد.

محمدحسن خان نیز در دو جنگ تولمات و منجیل با قوای روس و انگلیس شرکت کرد. محمدحسن خان پاپیروسی پس از اتمام کار جنگلداری در عمارت میرزاگل جواد فروش توسط رفیق سابق خود حسن خان معین الرعایا که به حکومت پیوسته بود دستگیر شد و مدت ها در زیدا زندانی و شکنجه شد. پس از آزادی، سرمایه باقی مانده خود را صرف خرید دستگاه خشک کن تنباکو کرد و از این طریق امرار معاش کرد.

وی سرانجام در سال 1320 خورشیدی در سن 56 سالگی در زادگاهش کسما درگذشت و در مقبره امام زادقان ابراهیم و عبدالله به خاک سپرده شد. .

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *