مهمات مرموز؛ او روزنامه نگار و مشاور رسانه ای آمریکایی-فلسطینی و سردبیر نشریه فلسطین کرونیکل است. او پنج کتاب در مورد مسئله فلسطین منتشر کرده است. او پژوهشگر ارشد مرکز اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباح الدین زعیم استانبول است.
بارود پیش از این سردبیر سایت تحلیلی میدل ایست آی و سردبیر سابق برونئی تایمز و معاون سابق سردبیر شبکه خبری قطری الجزیره بود. مقالات بارود در نشریات مختلفی مانند کریستین ساینس مانیتور، میامی هرالد، ژاپن تایمز، الاهرام، عرب نیوز، الجزیره، آسیا تایمز و گلف نیوز منتشر شده است.
به گفته فرارو، در گفتگو با «ریچارد فالک»، استاد بازنشسته از پرینستون در سال 2020، او به من گفت که از نظر تاریخی، کشورهای استعمار شده که در جنگ مشروعیت پیروز شدهاند، همیشه آزادی خود را به دست آوردهاند.
فلسطین نیز نباید از این قاعده مستثنی باشد. با این وجود، جنگ غزه جهان را با چالش بیسابقهای بهویژه در رابطه با روابط دولتها با حقوق بینالملل، تعهدات آنها در قبال نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، دیوان بینالمللی دادگستری، دیوان کیفری بینالمللی و سایر نهادها مواجه میکند.
فیلسوف بریتانیایی جان لاک در قرن هفدهم گفت: «حکومت مشروع نیست مگر اینکه با رضایت مردم اداره شود.» این یک نظریه صرف نیست و همیشه درست است.
با این حال، رضایت همیشه در انتخابات شفاف و دموکراتیک منعکس نمی شود. مشروعیت و وفاداری به دولت ها را می توان به شکل های دیگری بیان کرد. کسانی که این اصل را رعایت نمی کنند به راحتی می توانند درگیر تحولات سیاسی و ناآرامی های خشونت آمیز ناشی از مقاومت مردمی شوند.
سازمان ملل متحد در سال 1945 برای حفظ برخی اجماع بین المللی تأسیس شد. از همان ابتدا مشخص بود که سازمان ملل متحد واقعاً خواسته های جهانی همه مردم را منعکس نمی کند. برعکس، سازمان ملل متحد بر پارادایم قدرت سلسله مراتبی بنا شد که در آن فاتحان جنگ جهانی دوم به عنوان اربابان ظاهر شدند و به خود حق وتو و عضویت دائمی در شورای امنیت سازمان ملل دادند.
به رعیت کرسی های بسیار کمتری در مجمع عمومی اختصاص داده شد. سازمان ملل حداقل یک پلتفرم مطلق از مشروعیت بینالمللی ارائه کرد، اما ساختار ناهموار آن منجر به درگیری دیگری شد که به قول آدام گرووز، محقق بریتانیایی، فقط درباره «وضعیت ممتاز پنج عضو دائمی» سازمان ملل نبود. شورای امنیت اقدام کرد. «بهعنوان بازماندهای از مرکزیت غربی از گذشته»، اما بدتر از آن، به عنوان ابزاری توسط قدرتهای موجود برای «محدود کردن نفوذ و توسعه سایر کشورها» تلقی میشد.
برای زنده ماندن از نابرابری سیستم بینالمللی جدید، کشورهای کوچکتر با یکدیگر همکاری کردند تا بدنههای سیاسی جایگزین، هرچند کوچکتر، در نهادهای بزرگتر ایجاد کنند. آنها از تعداد زیاد خود برای غلبه بر قدرت متمرکز در دست چند قدرت استفاده کردند. آنها از هر فرصتی برای نمایندگی حقوق فقیرترین و مظلوم ترین ملت های جهان استفاده کردند.
جنبش عدم تعهد در سال 1961 تأسیس شد یکی این یکی از چندین نمونه بود که اگرچه نسبی بود، اما یک داستان موفقیت در نظر گرفته شد. در طول سالها، ایالات متحده و متحدان غربی آن نسخهای از مشروعیت خود را به شیوه تفسیر قوانین بینالملل ایجاد کردهاند، به شیوهای که قطعنامههای سازمان ملل را وتو میکنند، در حالی که این قطعنامهها در خدمت منافع آنها نبوده، و در روشی که اعضای شورشی را منزوی میکنند. و آنها را دوباره دسته بندی کرد.
در دوران اتحاد جماهیر شوروی، سازمان ملل متحد و نهادهای مرتبط با آن متعادل به نظر میرسیدند، زیرا جهان در واقع بین شرق و غرب تقسیم شده بود و به جنبش غیرمتعهدها و سایر سازمانها و اتحادهای مستقر عمدتاً در جنوب جهانی ارزش سیاسی بیشتری میداد. بیشتر بدهید در آن زمان، قدرت اقتصادی چین به این کشور اجازه نمی داد نسخه مشروعیت خود را به بقیه جهان تحمیل کند.
با این حال، امروز وضعیت تغییر کرده است. اردوگاه شوروی در اوایل دهه 1990 فروپاشید و پارادایم قدرتی را که به مسکو اجازه می داد تعادل خود را حفظ کند، از بین برد. از سوی دیگر، چین به قدرت رسید و آرام آرام نفوذ پیدا کرد. این به چین مشروعیت کشورهایی داد که بر اساس موتور اقتصادی چین رشد کردند.
تغییر دیگری در حال انجام است. با گوش دادن به سخنان پرشور نمایندگان روسیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی، ایرلند، مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، می توان دریافت که اجماع بین المللی به شدت حول محور مشروعیت حقوق بین الملل و حقوق بشردوستانه می چرخد و نه این. تنها به جنگ جاری در غزه مربوط می شود، اما سایر مسائل مربوط به صلح و عدالت بین المللی نیز شامل می شود.
با این حال، هنگامی که لیندا توماس گرینفیلد، سفیر ایالات متحده برای چهارمین بار در 20 فوریه دست خود را بالا برد، وی وتو دیگری صادر کرد و درخواست الجزایر برای آتش بس فوری بشردوستانه در نوار غزه را رد کرد. یکی یکی دیگر از ستون های مشروعیت بین المللی از بین رفته است.
وقتی همه دنیا از آزادی فلسطین دفاع کردند، آمریکا با آن مخالف بود. در 21 فوریه، ریچارد ویسک، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: «دادگاه نباید تشخیص دهد که اسرائیل از نظر قانونی موظف به خروج فوری و بدون قید و شرط از سرزمینهای اشغالی است».
از قضا، ایالات متحده برای توجیه اقدامات خود در عراق، صربستان، لیبی، اوکراین و بسیاری از مناطق درگیری دیگر، به همان نهادها از جمله دیوان کیفری بین المللی که حتی آمریکا عضوی از آن نیست، متوسل شده است.
همه این اقدامات عواقبی خواهد داشت و سال های آینده نشان خواهد داد که بحران مشروعیت بین المللی ناشی از سوء استفاده از قدرت به سختی می تواند از طریق تغییرات و اصلاحات سطحی حل شود. مشکل در حال حاضر بسیار عمیق تر و مخرب تر است و هزینه ها به سادگی بسیار زیاد است.
نه نفوذ اقتصادی، نه دیپلماسی هوشمندانه و نه قدرت نظامی به تنهایی برای دستیابی و حفظ مشروعیت یک کشور کافی نیست. حفظ مشروعیت به بیش از این نیاز دارد و با این فرض اساسی شروع می شود که روح حقوق بین الملل طولانی کردن جنگ نیست بلکه پایان دادن به آن است.
منبع: شبکه Z