بعد- مردم دیرتر از قبل ازدواج می کنند. میانگین سنی افراد تازه ازدواج کرده در آمریکا برای زنان به 28 سال و برای مردان به 30 سال رسیده است. این روند به این معنی است که بسیاری از شهروندان آمریکایی اکنون پس از چندین سال اتکا به خود، از جمله مدیریت پول خود، ازدواج می کنند. آیا آنها پس از ازدواج حاضر به تغییر عادت خود اتکایی خواهند بود؟ به این اعتماد نکن نتیجه یک نظرسنجی در سال 2017 توسط بانک آمریکا نشان داد که زوج های متاهل متعلق به هزاره* تقریباً 15 درصد بیشتر از پیشینیان خود احتمال دارد که امور مالی خود را جدا و جدا نگه دارند.
طبق گزارش فرارو از گفتگو، این لزوما روند خوبی نیست. دانشمندان علوم رفتاری که پول و روابط را مطالعه می کنند دریافتند که حساب های مالی مشترک می تواند شرکای رابطه را به هم نزدیک کند. با این حال، خطراتی در این زمینه وجود دارد. حساب های بانکی مشترک شفافیت ایجاد می کند، که به طور شهودی یک چیز خوب در یک رابطه است. اما حفظ حریم خصوصی حتی برای متعهدترین زوج ها نیز مهم است و پول و امور مالی نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
نقد و بررسی تازه ازدواج کرده
اخیراً دانشمندان علوم رفتاری از دانشگاه میشیگان آزمایشی را روی زوج های نامزد و تازه ازدواج کرده انجام دادند. هر زوج حسابهای کاملاً جداگانهای داشتند، اما تصمیم نگرفته بودند که چگونه میخواهند پول خود را مدیریت کنند. محققان به طور تصادفی هر یک از 230 زوج را به سه گروه تقسیم کردند. یک گروه پول خود را در حساب های جداگانه نگهداری می کردند. یک گروه پول نقد خود را در یک حساب مشترک متمرکز کردند و استفاده از حساب های جداگانه را متوقف کردند. یک گروه پول خود را همانطور که می خواست مدیریت کرد.
زوجها به مدت دو سال تحت نظارت و ارزیابی قرار گرفتند و از آنها خواسته شد تا نظرسنجیهایی را برای ارزیابی پویایی و رضایت رابطهشان پر کنند. معیار کیفیت رابطه شامل مواردی مانند “من نمی توانم تصور کنم کسی من را به اندازه شریک زندگی من خوشحال کند” و “من در سه ماه گذشته سر همسرم فریاد زدم” بود.
اکثر زوج هایی که می توانستند هر کاری که می خواستند انجام دهند، همه چیز را جدا نگه داشتند. آنها و زوجهایی که وظیفه نگهداری حسابهای جداگانه را بر عهده داشتند، در طول زمان، کیفیت روابط خود را به طور مداوم کاهش دادند.
این یک الگوی بسیار رایج است. به عنوان مثال، در یک مطالعه بزرگ که شادی زناشویی زوج های آمریکایی را در یک دوره 17 ساله ارزیابی می کرد، جامعه شناس جودی ون لنینگهام و همکارانش دریافتند که “خوشبختی زناشویی یا به طور پیوسته کاهش می یابد یا پس از یک دوره طولانی افول به سطح می رسد.” «به ویژه مهم است که شادی زناشویی در دو سال اول ازدواج کاهش یابد.
تد هیوستون، دانشمند علوم اجتماعی و همکارانش دو سال اول را «آزمایش ازدواج» نامیدند. آنها دریافتند که پویایی رابطه ایجاد شده در این دوره بحرانی می تواند کیفیت رابطه را در سال های آینده پیش بینی کند.
اما یک مطالعه اخیر نشان داد که زوج هایی که از آنها خواسته شد به یک حساب مشترک وارد شوند، سطح اولیه رضایت از رابطه خود را در طول آزمایش دو ساله حفظ کردند.
ارتباط معادل یا این و آن
نتایج این نظرسنجی نشان داد که تبدیل «پول من» و «پول شما» به «پول ما» در قالب یک حساب مشترک می تواند به کاهش امتیاز در رابطه کمک کند. برای مثال، محققان دریافتند که زوجهایی که حسابهای مشترک دارند، بیشتر با جملاتی مانند «وقتی یک نفر کاری برای دیگری انجام میدهد، شخص دیگر نباید به دیگری بدهکار باشد» موافق هستند.
روابط معمولاً با یک جهت گیری مبتنی بر نقطه شروع نمی شوند. در دهههای 1980 و 1990، روانشناس مارگارت کلارک و همکارانش آزمایشهایی را انجام دادند که در آن شرکا این گزینه را داشتند که بر مشارکت یکدیگر در یک کار مشترک نظارت کنند. آنها مشاهده کردند که روابط نزدیک اغلب با یک جهت گیری “اجتماعی” آغاز می شود، که در آن شرکا به یکدیگر کمک می کنند بدون اینکه ردیابی کنند چه کسی چه کاری انجام می دهد.
با این حال، آنها تمایل بیشتری به اتخاذ یک جهت گیری «مبادله» دارند، جایی که ورودی نظارت می شود و تعامل به موقع انتظار می رود. زوج هایی که موفق می شوند از ذهنیت «رابطه معادل» یا «این به آن» اجتناب کنند، شادتر هستند.
آیا خیلی چیز خوبی است؟
داده های حاصل از آزمایشات روی زوج های جوان به وضوح نشان می دهد که استفاده از حساب مشترک بهتر از استفاده از حساب های جداگانه است. با این حال، همچنین بحث شده است که احتمالاً یک حساب مشترک واحد بهینه نیست.
هنگامی که شرکای یک رابطه فقط از یک حساب مشترک استفاده می کنند، دید شخصی و نزدیک از نحوه خرج کردن پول خود توسط طرف مقابل دارند. این نوع شفافیت عموماً چیز خوبی است.
برخی از مفسران معتقدند که در ازدواج سالم نباید رازی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، روانشناس بالینی ویلارد هرلی جونیور استدلال می کند که “شما باید به همان اندازه که درباره خود می دانید اطلاعاتی به شریک خود بگویید: افکار، احساسات، عادات، علایق، دوست نداشتن ها، تاریخچه شخصی، فعالیت های روزانه و برنامه های آینده.” و اگر هدف شما به حداقل رساندن مخارج اختیاری است، تحقیقات نشان می دهد که شفافیتی که با یک حساب مشترک همراه است می تواند مفید باشد. وقتی کسی ما را تماشا می کند کمتر خرج می کنیم.”
اما دلایلی وجود دارد که باور کنیم شفافیت کامل می تواند به زوج ها آسیب برساند. بسیاری از مردم بر این باورند که اگر خریدهای خاصی را متوقف کنند، می توانند پول پس انداز کنند و ثروتمند شوند. با این حال، اگر چنین سهل انگاری های کوچک را بزرگترین مانع برای ثروتمند شدن بدانید، می توانند مشکلاتی را ایجاد کنند.
شفافیت کامل در مورد این رفتارهای مالی بی اهمیت می تواند منجر به بحث و جدل غیر ضروری شود. علاوه بر این، زوجها ممکن است علایق مختلفی داشته باشند که شریکهایشان کاملاً آنها را درک نکنند. هزینه هایی که برای یک طرف کاملا منطقی به نظر می رسند ممکن است برای طرف دیگر معقول نباشند و به منبع دیگری از اختلافات قابل اجتناب تبدیل شوند.
راه حل چیست؟
توصیه می شود که اکثر زوج ها ترکیبی از حساب های مشترک و جداگانه داشته باشند. یک حساب مشترک برای اطمینان از اینکه هر دو شریک دسترسی فوری و برابر به پول ما دارند ضروری است. در حالت ایده آل، تمام درآمد مستقیماً به حساب مشترک واریز می شود. این به پر کردن شکاف بین درآمد دو شریک کمک می کند. کیفیت رابطه
حسابهای جداگانه مرتبط با یک حساب مشترک میتوانند حریم خصوصی را برای خریدهای فردی فراهم کنند و به شرکا کمک کنند تا احساس استقلال و فردیت را حفظ کنند. هر شخصی می تواند مقداری از “پول” ما را خرج کند بدون اینکه دیگری او را از بالا تماشا کند. در این موقعیت یکی زن و شوهر متوجه خواهند شد که طرف مقابل در هفته ها یا ماه های گذشته چقدر هزینه کرده است، اما گاهی اوقات از وارد شدن به جزئیات خسته کننده اجتناب می کنند.
این نوع شفافیت مالی جزئی همان چیزی است که میتوان آن را «شفافیت مالی» نامید و میتواند به زوجها کمک کند تا تعادل مناسبی بین رفاه مالی و روانی برقرار کنند. البته این رویکرد نیاز به اعتماد متقابل زیادی دارد. اگر یک رابطه در حال حاضر شکننده است، ممکن است شفافیت مالی کامل لازم باشد. با این حال، اگر رابطه عموماً در سطح “خوب اما می تواند بهتر باشد” باشد، می توان استدلال کرد که شفافیت مالی ارزش بررسی دارد.
* ظهور این نسل از اواخر دهه 1970 یا اوایل دهه 1980 آغاز شد و در اوایل دهه 2000 به پایان رسید. این معادل دوره اوایل دهه پنجاه تا اواخر دهه هفتاد در ایران است.