با توجه به ریشه عدم تعادل در هر بخش انرژی مانند برق، سوخت، آب و غیره، مسائل و علل متعددی وجود دارد که در این مقاله نمی توان به آنها اشاره کرد، اما اگر بخواهیم دلیلی کلی برای آن بیان کنیم، ریشه اصلی از عدم تعادل انرژی در کشور این است که این بازار توسط نهادهای دولتی که متولی سیستم توزیع انرژی نیز هستند، تنظیم می شود. زمانی که بازار توزیع و سیستم نظارتی در انحصار یک موسسه یا یک فرد قرار گیرد، در نهایت شرایطی به وجود می آید که جذابیت تولید آن محصول برای سایر بخش های خصوصی از بین می رود.

به عنوان مثال سال گذشته شرکت توانیر 60 میلیارد تومان سود داشت و امسال پیش بینی می شود این شرکت بین 80 تا 110 هزار میلیون تومان سود کند. این در حالی است که شما در حال قرار ملاقات هستید نبود این شرکت سود می کند. در واقع، اکوسیستم انرژی کشور به گونه ای طراحی شده است که تنها در بخش توزیع که در آن انحصار وجود دارد، سود حاصل شود.

با شروع از این ایده می توان گفت که راه حل عدم تعادل انرژی اساساً مستلزم ایجاد یک بازار رقابتی و یک سیستم نظارتی مستقل است. در صورتی که وظیفه نظارتی از انحصار وزارت نیرو گرفته شود و سیستم مستقلی برای این منظور طراحی شود. می توان انتظار داشت که رقابت سالم و همکاری های بین بخشی تحولی در زمینه تولید و مصرف انرژی در کشور ایجاد کند. به این معنا، بخش خصوصی تقریباً 6 سال است که در حال برنامه ریزی و ارائه مدل های مختلف بوده است. اما متاسفانه وزارت نیرو به این راهکار بین بخشی توجهی نکرده است.

این کشور به سرمایه گذاری بخش خصوصی در تولید انرژی نیاز دارد. در صورت اصلاح نظام نظارتی بازار انرژی، احداث نیروگاه ها برای سرمایه گذاری جذاب خواهد بود. این جاذبه سرمایه گذاران جدید را دعوت می کند و می تواند انقلابی در زمینه تولید انرژی باشد. متاسفانه امروزه تنها جاذبه حوزه انرژی در فرآیند توزیع است که منحصراً در اختیار دولت است. بنابراین سرمایه گذاری منطق اقتصادی ندارد و بخش خصوصی وارد آن نمی شود.

اهمیت حضور بخش خصوصی در این حوزه زمانی به درستی درک می شود که بدانیم به چه میزان نقدینگی برای تولید انرژی نیاز داریم.

برای رفع اختلافات به 40 تا 60 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم که با توجه به شرایط اقتصادی کشور، این حجم نقدینگی از توان دولت خارج است. بنابراین تنها راه ورود به بخش خصوصی است. اما بخش خصوصی نگران است که به محض حل مشکل نارضایتی، انحصارات و مقررات دولتی از سر گرفته شود. بنابراین، او هنوز تمایلی برای ورود به این عرصه ندارد.

به نظر می رسد اگر بینش بین بخش دولتی و خصوصی عادلانه باشد، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. البته قوه قضائیه نیز می تواند نقش مهمی در حل مسائل اجرایی داشته باشد. علاوه بر این، فرآیندها باید ساده، روان و دارای منطق اقتصادی باشند تا اثربخشی بیشتری داشته باشند.


اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما