ما در خانهمان مجموعهی کاملی از کتاب قانون و سایر آثار بوعلیسینا داریم.
از آنجا که بوعلی بسیاری از رسالههایش را به زبان عربی نوشته، فکر میکنم این زبان باید زبانی جادویی باشد وگرنه چه لزومی دارد یک فارسیزبان به سختترین زبانِ دنیا بنویسد؟ مادر امّا میگوید در زمانهی بوعلی نوشتن به زبان عربی رایج بود، چرا که اصلاً عربی زبانِ معیارِ آن دوره بود. اما به نظر من – همیشه انتخابی در کار است – و هیچ کس در این جهان مجبور به انجام کاری نیست.
چیز دیگری هم میدانم؛ بوعلی اواخر عمرش رسالهای نوشت در بابِ فلسفه که به جز صفحهی اوّلش که آن هم در«مِصر» است، همهاش سوخت و از بین رفت. ( یقیناً به خاطر تمام حقایقی که در آن فاش شده بود.).
من بارها و هر بار زمانِ زیادی به آن کتاب فکر کردهام و به اینکه وقتی آدم همه چیز بداند دیگر آنوقت از چه چیز مینویسد؟
به مادر گفتم باید در کتابخانه برای کتابِ سوختهی بوعلی هم جایی بگذاریم. برای همین هم همیشه بینِ آخرین جلدِ کتابِ «قانون» و کتابِ «نجات» جایی خالی به اندازه یک کتاب سوخته هست.
عطیه عطارزاده از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی