انتشار خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر در منزل شخصی شان در ساعات اولیه یکشنبه 23 مهر چنان در جامعه سینمایی و مردم عادی سر و صدایی به پا کرد که تا ساعت ها هیچکس باورش نمی کرد. اتفاقی تلخ و غافلگیرکننده که هنوز نتوانسته ایم آن را هضم کنیم. از همان ساعات اولیه چهره های مختلف سینمایی حیرت و ناباوری خود را در اینستاگرام منتشر کردند. بررسی برخی از پست های منتشر شده توسط آنها را داریم.
به گزارش پی ام آپ، برخی از چهره های سینمایی بیانیه مشترک شورای عالی تهیه کنندگان و انجمن کارگردانان سینما را در صفحه خود بازنشر کردند. در این بیانیه آمده است: در شوکی عجیب و باورنکردنی برای سینما و کل فرهنگ ایران، داریوش مهرجویی، محقق بزرگ و پدر سینمای ایران، شب گذشته به همراه همسرش به طرز فجیعی به قتل رسیدند، آیا مهمترین سرمایه مردم ایران که تبلیغات و امنیت زیادی هم برایشان وجود دارد؟ چه تعریفی از امنیت برای یک پیرمرد 80 ساله و همسرش مناسب است که اینگونه در امن ترین مکانشان یعنی در خانه شان قتل عام شوند؟ جرم در هر کجای دنیا ممکن است رخ دهد، اما دانستن حقیقت در کمترین زمان حق مردم به ویژه در رابطه با هنرمندان و مشاهیر آنهاست، با توجه به دوربین های نصب شده از پلیس امنیت به عنوان حافظ اصلی شهروندان تقاضا داریم. در محل سکونت خود و حفاظت بیرونی ساختمان، در ساعات آینده و برای پرهیز از شایعات، باید هر چه زودتر ابعاد این فاجعه بزرگ را روشن کنند.
بهمن فرمان آرا | خبر باور نکردنی و وحشتناک … صمیمانه تسلیت به اهالی سینما; عزیزان سینما و خانواده داریوش مهرجویی.
رضا میرکریمی | خداحافظی تلخ با استاد داریوش مهرجویی; یک فیلمساز خلاق و تجربی و یک روشنفکر باسواد و منصف که نسل من از او چیزهای زیادی یاد گرفت.
گلاب آدینا | ای بابا، ای فغان، ای هوار، این خبر را چه کنیم؟ خدایا خدایا چی شده؟؟؟ ای دل مغز، نذار کفر سنگسار بشی، منفجر نشو، هر روز از زمین و زمان بارون میاد این همه خبر بد خدایا رحم کن. چرا کسی به اعتراض مسکن مهرجویی نیامد؟ قاتل کیست کجاست؟ کجا بود؟چرا بود؟ آیا این خبر واقعا صحت دارد؟ کاش دروغ بود، کاش یک شوخی احمقانه بود، کاش می شد. از شدت ناباوریش فریادی از گلویش بیرون نمی آید.
رضا کیانیان | درد پشت درد، مرگ پس از مرگ، اما قتل؟ چرا قتل؟ الان خونه شما چطوره؟ سرخ شده در روغن؟ پر از خون خشک شده در و دیوار است؟ چرا و چگونه کشته شد؟ خواب در بیداری؟ پیرمرد قبل از اینکه از شرش خلاص شود چقدر درد کشید؟ همسرت چطوره؟ آیا مرگ یکدیگر را دیده اید؟ او نه ثروتمند بود و نه دشمنان زیادی داشت. اگر در تاریخ سینمای ایران پنج کارگردان معروف وجود داشت و بدون شک یکی از آنها داریوش مهرجویی بود. او شخصیت برجسته ای داشت، کار می کرد. او تا آخرین انس عمرش فیلم ساخت. مهم نیست آخرین فیلم هایش را دوست داشته باشیم یا نه، مهم این است که او خسته نشد. بازنشسته نشد، کار کرد، برای همین زنده بود. او خودکشی نکرد، این مهمترین چیز برای من است.
پرویز پرستویی | سکانس پایانی تلخ قتل کارگردان مطرح ایرانی و همسرش با چاقو؟ امنیت کجاست؟ شوک شبانه برای سینمای ایران. چه بازی تلخی! چه بازی دردناکی! این ضایعه را به خانواده محترم جناب آقای مهرجویی و همسر ایشان تسلیت عرض می نماییم. تسلیت به دخترت تسلیت به ایران تسلیت عمیق ما به خانواده سینمای ایران. آیا این درست است؟ هنرمندی که با آثارش در دل همه ملت های ایران خاطره به یادگار گذاشت. فقط به یکی از کارهایش ((گاو)) اشاره میکنم!!! مرگ بر ناامنی
زمان داوران. | ساعت شش صبح بود. خواب مانند پرنده ای بر در و دیوار قفس این کابوس می کوبد. خبر مثل تگرگ و سنگ و یخ است که بر تو می بارد. این پیامی بود که همه بچه های سینما به هم می گفتند. در آن لحظه یخ زدم، شوکم تکرار شد، یخ زدم، این دو کلمه در کجای دلمان پنهان شده بود که امشب تکرار شد؟ آیا همه ما می توانیم به یکدیگر پیام بدهیم و در مورد تگرگ سرد صحبت کنیم؟ سر بریدن داریوش مهرجویی و همسرش و مونا که فاجعه کشتن پدر و مادرش را دیده فقط تیتر نیست!!!!!!!! این مرگ درست نیست، ناعادلانه ترین مرگ است. وای بر دل خانواده عزیز هنر و هنردوستانی که امشب در قطرات یخ زده خون یخ زدند! جناب داریوش جان مهرجویی و وحیدا جان محمدی فر روحتان شاد. من میمیرم چون تو رنج کشیدی کاش پرنده قفس را می شکست. قتل بین ساعت 8:30 تا 10:00 شب رخ داد و هیچ یک از ما نمی توانستیم مانند هر فرد غمگین دیگری فریاد بزنیم یا گریه کنیم، زیرا شب بود و سکوت. داریم خفه میشیم
هومن سیدی | ساعت چهار صبح است و هنوز خوابم نمی برد. به خبرهای سیاه عادت کردم، هر روز یک تراژدی دردناک برای مرگ عزیزم، فردوس کاویانی و آتیلا نازنینم، برای همه کسانی که ما را ترک کردند، مخصوصا پارسال، کوچک و بزرگ، چند نفر نبودند. چه کسانی را تنها گذاشتند، چه خانواده هایی که دردشان هنوز تازه است. درست است که مرگ عادلانه است، اما مرگ ناعادلانه ظلم است. چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد؟ کاش یکی میگفت همه چی کابوسه کاش یکی میگفت این تاریکی یه روز تموم میشه. مرگی که بر جان ما افتاده است، در نیمهشب با کشتن در خانه آقای مهرجویی، جان و جنازه میگیرد، باور نکردنی است. هولناک و وحشتناک است چرا گناه؟بعضی ها دو نفر بی دفاع را اینطور می کشند. آنچه می توان گفت این است که زبان ناتوان است. انگار تمام زندگی ما برای یک دیوار پوسیده کافی است، این چگونه تکیه گاه است؟ ندیدن صبح چقدر آسان است؟ عجب … حدیث مفصلی از این مجموعه را خودتان بخوانید. ارواحنافداه جناب آقای داریوش مهرجویی و خانم وحیدا محمدی فر.
امیر آقایی | وی با انتشار تصویری از فیلم «هامون» نوشت: حمید هامون: آرزوی کشته شدن در دخمه قرون وسطایی را دارم.
پریناز ایزدیار | کلماتی برای توصیف این تراژدی تلخ پیدا نمی کنم. اصلا قابل اعتماد نیست
هانیه توسلی | این خبر آنقدر وحشتناک، آنقدر عجیب و وحشتناک است که من از زبانم بی خبر مانده ام. دو ساعته دارم گوش میدم و گریه میکنم. من مات و مبهوت و گریان به کارگردان عزیزم فکر می کنم. به مهرجویی بزرگ. به او که خلاق و هنرمند بود. حضور شیرین او در سینما یک گنج بود.
ساره بیات | خداحافظ جناب عالی بابا از این غم و حیرت بزرگ. چقدر عزیز و حالا تو! بعضی ها اجازه نمی دهند یاد شما همیشه در قلب ما ماندگار خواهد بود. تسلیت به کشورم.
گلشیفته فراهانی | من از دیشب خوابم نمی برد، چطور می توانی بدنت را اینطور رها کنی؟ چگونه کسی می تواند شما و همسرتان را با چاقو بکشد؟ او آن را باور نمی کرد. در نهایت تو نمردی، تو را کشتند. داریوش دیگر مهرجو نخواهد بود که زندگی و مرگش را به فیلم تبدیل می کند. فیلمی با پایانی سورئال. چه بر سر ایران آمده است که داریوش مهرجویی در 83 سالگی در کنار همسرش با چاقو اعدام می شود… مریم صفا… مونا… چگونه این تلخی را تحمل می کنی… تهوع غیر قابل تحمل است؟ .
امین حیایی | وی در گفت و گو با وی در حوالی منزل داریوش مهرجویی و محل قتل گفت: سر صحنه فیلمبرداری در شهرک غزالی بودیم که خبر را در اینترنت دیدیم، کار را تعطیل کردیم و کارگردان گفت حالا می توانیم. کار نمیکنم اومدیم اینجا ببینیم چی شد وقتی رسیدیم داشتند جنازه را میبردند خیلی متاسفم نمیدانم در این دنیا چه خبر است هرکسی که در سینما کار کرده حق دارد داریوش مهرجویی.همه شوکه شدیم.نمیدونیم چی شد؟کینه بود؟دشمن بود؟چی شد که یه همچین آدمی میخواستن که مزاحم کسی نشه.
محمدحسین مهدویان | چگونه این کابوس را باور کنیم؟