یکی یکی از مهم ترین ویژگی های شب یلدا، دور هم جمع شدن خانواده ها و دوستان است. دوره هایی که در حین تفریح، دلخوری ها، دعوا و… اتفاق می افتد. در سینمای ایران فیلمهای زیادی هستند که دورهای از خانواده و دوستی باعث شکلگیری یک درام شده است..
به گزارش بازتاب آنلاین، به بهانه شب یلدا نگاهی داریم به مهمانی ها و شب های خاطره انگیز فیلم های خاطره انگیز سینمای ایران. البته شاید تعداد این اعیاد و مهمانی ها و … بیشتر باشد اما اینها. فیلم ها انتخاب سردبیران بازتاب آنلاین هستند.
مستاجران داریوش مهرجویی ۱۳۶۵
در فیلم «اجاره نشین ها» به کارگردانی داریوش مهرجویی سکانس مهمانی بسیار خاطره انگیزی وجود دارد. همسایه ها پولی به اسمهدی و کارکنان ندادند و به زور خانه را ترک کردند. اما مادر عباس از آزار کارگران راضی نیست و همین باعث می شود که عباس به جایی برود و سایر همسایه ها کارگران را بیابند و برگردانند. عباس آقا به زور آنها را به خانه می برد، شام مفصلی آماده می کند و همه همسایه ها را دعوت می کند. این جشنواره مانند آرامش قبل از طوفان است و همسایه ها و اعضای خانواده را به آرامشی موقت می رساند. بعد از این سکانس است که ماجراهای بعدی شروع می شود و دعوا دوباره بالا می گیرد.
مهمان مادر داریوش مهرجویی 1382
زندهایاد داریوش مهرجویی سابقه طولانی در ساخت اقتباس داشت و اکثر اقتباسهای او موفق بودند. یکی یکی از مهم ترین اقتباس های آن «مهمان مادر» بود که بر اساس داستانی به همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شد. در فیلم «مهمان مادر» خواهرزاده عفت خانم که زنی از طبقه پایین جامعه است با تازه عروس هایش از راه می رسد و عفت خانم از اینکه نمی تواند غذا روی سفره بگذارد خجالت می کشد. همه همسایه ها کمک می کنند تا بالاخره بعد از تلاش و خونریزی زیاد شامی آماده شود. آنها با بهترین لباس های خود دور یک میز بزرگ جمع می شوند و قبل از شام با هم می رقصند. این دیدار و مراسم شام آخر شب یکی از خاطره انگیزترین سکانس های مهمانی سینمای ایران است. بلافاصله بعد از این سکانس وقتی دعوت غیرمنتظره پدر خانواده می رسد و مادر راهی بیمارستان می شود خوشحال می شود.
درباره الی | اصغر فرهادی ۱۳۸۷
اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی» درباره سفر چند دوست خانوادگی به شمال صحبت کرد. سفری که با هیجان و شوک شروع می شود و با رقص، بازی و به اشتراک گذاشتن خاطرات به پایان می رسد. آنها حتی در حین تمیز کردن خانه و تهیه شام نیز به آنها خوش می گذرد. بعد از شام آنها یک پانتومیم انجام می دهند و یک شب سرگرم کننده با هم دارند. روز بعد از گذراندن شب، الی به طور ناگهانی ناپدید می شود و تمام سفر تحت الشعاع غیبت او قرار می گیرد. همه نگران و ناامید هستند و نمی دانند چگونه با این واقعیت روبرو شوند. اینجاست که روابط بین آنها نیز با مشکل مواجه می شود و همه به دنبال مقصر این وضعیت هستند. دوستان، خانواده و همسران دور هم جمع می شوند و شرایط کاملاً متفاوت می شود.
سعادت آباد مازیار میری | 1389
در «سادات آباد» به کارگردانی مازیار میری، این فیلم درباره تدارکات یک تور دوستانه است. جشنی به بهانه تولد شخصیتی به نام محسن برگزار شد و مهمانان همگی زوج هستند. هر کدام در راه خانه محسن اختلافاتی دارند، اما وقتی مهمانی شروع می شود همه چیز تبدیل به شوخی، خنده، خاطره و آهنگ می شود. لیلا حاتمی بازیگر نقش همسر محسن در حال آماده سازی شام است و قبل از شام اطلاعات زیادی درباره همان مراحل آشپزی به مخاطب داده می شود. به نظر می رسد همه چیز برای یک مهمانی شاد آماده شده است، اما این شادی زیاد طول نمی کشد. کم کم اختلافات خانوادگی آشکار می شود، رازها فاش می شود و روابط به جایی می رسد که از حد معمول فراتر می رود. دعواها تشدید می شود و به ضربات می رسد. در واقع مازیار میری به دنبال بیان این نکته است که در پشت صحنه همه زندگی ها و روابط، رازهایی نهفته است که در صورت فاش شدن همه چیز به هم می ریزد و اثری از این روابط باقی نمی ماند.
حبه قند رضا میرکریمی 1389
اعضای خانواده بزرگ یزدی برای عروسی خواهرش در خانه پدری او جمع می شوند. در نیمه های سریال همه خوشحال هستند و برای عروسی آماده می شوند. مثل همه خانواده های پرجمعیت در این مدت به بهانه عروسی در یک اتاق ناهار می خورند و می رقصند و همه مشغول آرایش کردن، طلا پرتاب کردن و حتی تماشای آلبوم عکس هستند. تا اینکه صبح روز عروسی یک حبه قند باعث مرگ عموی خانواده می شود و وقتی مرگ وارد این خانواده می شود همه چیز رنگ می گیرد. تمام عناصر شادی حذف می شود و خانه سیاه می شود. این چرخه ادامه دارد، اما این بار بهانه با هم بودن، مرگ دایی است. «یهابه قند» کاملاً برگرفته از طبیعت زندگی است و میرکریمی آن را بر اساس الگوی زندگی توسعه داده است.
جهان با من می رقصد سروش صحت 2017
در فیلم «دنیا با من می رقصد» دوستان قدیمی به بهانه تولد جهان در ویلای شمالی خود با هم آشنا می شوند. به محض ورود متوجه می شوند که دنیا بیمار است و مدت زیادی زنده نمی ماند. آنها سعی می کنند در این دوران خوش بگذرانند. درست است که حضور آنها در کنار هم همیشه سرگرم کننده نیست و دعوا و غم زیاد است، اما گاهی اوقات لحظات خوشی را در کنار هم می گذرانند که همه بخشی از زندگی است. در آخرین سکانس فیلم، آنها را در حال رقصیدن با هم می بینیم که دنیا از دنیا رفته و خاطره این لحظه شاد برای همه آنها باقی است.