گزارش بانک اطلاعاتی تفکر و فرهنگ جمعیت ، Hojjatoleslam محمد جعفر تاباسی ؛ در یادداشتی به IKNA ، استاد درس خارج از کشور برخی از مؤمنان آموزش دیده امیر را ارائه داد که متن آن به شرح زیر است:

به گفته ایکانا ، ماه بیستم ماه رمضان همزمان با شهادت امام و سید مجاهدین دس امیر است. پیامبر بارها از منبر شهادت خود از جذاب ترین مردم خبر داد. نقل قول های شیخ مفید در کتاب آل -رشاد با این کلمات: شما بیش از بیست بار از مردم شنیده اید که می گویند: ما از امیر الممینین علی (ع) شنیده ایم که او دست خود را بر روی منبر قرار داده و می گوید: آنچه رایج ترین فرد مانع خون می شود.

بسیاری از اصحاب در مدرسه Alawite آموزش داده شدند و اینکه چگونه خود پیامبر شربت شهادت را نوشید. در این مقاله ما به بررسی زندگی برخی از این افراد می پردازیم تا مشخص کنیم که اسلام از خون این اشراف برکت داده شده است و تاکنون باقی مانده است.

۱بشر رشید حاجری

عجله یکی او یکی از همراهان امیر آل -مومینین و امام حسن و امام حسین و امام زین الدبیدین (ص) بود. (جلد 1 ماسچرز جلد 1)

شیخ مفید در رهبری جلد جلد من به او اشاره کرد که او بیش از حد به او گفت آنچه در مورد آنچه ما با آنها خواهیم گفت؟ او گفت: علی به من گفت: شما دو دست و دو پا را قطع خواهید کرد. او گفت ، “من علی را از خدا انکار می کنم.” وقتی او می خواست از این کار اجتناب کند ، او گفت: “من هیچ چیز بدتر از سخنان علی ندارم.” دستان و دو پا را برش داده و آن را آویزان کنید. رشید گفت: یکی به من علی (ع) گفت. وی گفت: “زبان او را نیز برش دهید.” رشید گفت: خبر امیر آل -مومینین (ع) توسط خدا به رسمیت شناخته شد.

شیخ مفید پس از گفتن این داستان ، می گوید: این حدیث نقل شده و رد شده است و این برای همه شناخته شده است. یکی این یکی از معجزات و اخبار است. بله ، شنیدن آن آسان است ، اما باید هنگام قطع دو دست و دو پا هنگام قطع زبان شما ، استقامت و ثبات بود. بله ، این یک علی آموزش دیده است.

۲بشر عمار بن یاسر

یکی یکی دیگر از آموزش های مدرسه Alawite ، همراه بزرگ پیامبر خدا ، آقای عمار بن یاسر است که در خانواده ای که تمام شهادت را آموزش داده بود ، آموزش دیده بود. او و والدینش به شهادت دین و اسلام تبدیل شدند. مادرش اولین شهید قرآن شد و این زبان از نحوه لک او شرمنده است. او ممکن است پس از یک نبرد سنگین انجام شود.

خدای مسنجر در امار بیش از علی (AS)
Kharazmi Hanafi به نقل از کتاب Al -Maqqab با سندی از Alqima و Asad ، که از ابو ایوبب انصاری شنیدند ، گفت: من از پیام رسان خدا شنیدم که او گفت: وقتی آنها علی را دیدند ، علی راه و همه مردم را انتخاب کرد ، به علی بپیوندد و مردم را ترک کند. از دو نکته مهم این داستان استفاده می شود.

2. Rasul خدا این روایت را ارائه داده است ، و اگرچه با هدف عمر انجام شده است ، همه مردم مخاطب هستند که مسیر خوشبختی و خوشبختی انتخاب مسیر علی (AS) و ترک راه های دیگر است.

2. اکثریت تعالی خود را رد کردند. اینگونه نیست که اکثریت ، هر کجا که اکثریت داشته باشند ، دلیلی برای مشروعیت خود دارند. در کربلا ، اکثریت به جنگ امام حسین (AS) عجله کردند. می توانید بگویید که درست بودید؟! قرآن همچنین در این زمینه تفسیرهای زیادی دارد: “بیشتر لا یاکلون” یا “بیشتر لا yitfron” یا “بیشتر لا یاهمن” یا “بیشتر غزگلون”. این به معنای کشیدن حد خلاء به اکثریت است.

۳بشر asbagh سطل

او همچنین شخصیت پیامبر (ص) است. نازار ابن مزار ، متوفی در کتاب Safin ، او را به عنوان عالی و با تفسیر “و Kan Man Reserve” یاد کرد. این شخصیت منحصر به فرد و مطیع و مطیع مناقصه های خود بود و بینش و آگاهی بالایی داشت.

متوفی به نقل از ابی جاروود به Asbagh: وضعیت این مرد (علی) چیست؟ Asbagh پاسخ داد: “من نمی دانم شما چه می گویید ، فقط شمشیرهای ما روی شانه های ما هستند.” (بهار النور جلد 1) این به معنای اطاعت کاملاً و بدون قید و شرط از امام زمان خود است. ابن ابی هاتام در مورد او نامناسب نیست ، “فتمن باراب علی ابن ابی طالب” به این معنی است که او در عشق و دوستی علی (ع) غوطه ور بود. (al -majrouhin جلد 1 صفحه 1) او یکی او یکی از فرماندهان نظامی وی بود. (آلکوبری آل -کاباری جلد 1 صفحه 1)

۴بشر هاریت ام عبدالله حمدانی

داهابی ، متوفی ، او را به عنوان یک آلام و امام تعبیر کرد. (مجله Al -Nabla جلد 2 ، صفحه 2) و در جاهای دیگر: او تعهدات خود را نسبت به امیر المومینین (AS) آموخته است. (تاریخچه آل -سلام صفحه 1 ، آلکاشف جلد 2 ، صفحه 2) هر دو ابی داود و ابن ماژا و نیسائی از او نقل کردند. به کتاب ما (Rijal al -shi’a fi al -sahih al -shabah) مراجعه کنید.

۵بشر هاجر بن ادی

وت یکی او یکی از اعضای برجسته امیر آل -مومینین (AS) بود و توسط ساقه سافین سفارش داده شد و مسئولیت جناح چپ وی در جنگ نهراوان را بر عهده داشت. این همراه بزرگ پیامبر خدا توسط معاویه برای دفاع از استان و امامات جهش یافته است.

پیامبر خدا در شهادت هاجر بن اودی
معاویه یک روز به عایشه آمد. عایشه به او گفت: “چه اتفاقی برای مردم آزرا ، سنگ و اصحابش افتاد؟” معاویه پاسخ داد: “من دیدم که کشتن آنها صحیح است برای امت و او فساد است. عایشه به معاویه گفت: من از پیام رسان خدا شنیدم که او گفت: بعضی از افراد در منطقه آزرا کشته می شوند که خدا و مردم در آسمان برای آنها عصبانی خواهند شد (Bihar جلد 2 ، صفحه 2).

۶بشر بن وونی

مرحوم شیخ او را به خط امیر آل -مومینین (AS) و امام حسن موجتابا (AS) و جریان اواخر او از یمن آورد (قاموس الرجال جلد 2 ، ص.

هر دو ابن حجار ، در نزدیکی جلد 2 ، صفحه 2 و داهابی در مقدار جلد 2 ، صفحه 2 از HABA در شیعه ارائه شده است. معمولاً سنی ها راجالیس ، که سنت های فضیلت های Ahlul -Bayt را می گویند ، این اتهام را متهم می کنند که داستان های آنها میزان اعتبار را از بین می برد. مشکل این است که حزب ما حزب خدا است و گروه شرور حزب شیطان است. “هرکسی که به دشمنان ما نگاه کند از ما نیست.” چنین داستانهایی در مورد محدودیت عدم مراقبت در مورد جنگ جنگ سافین و محکوم کردن موویا.

۷ عمر بن المامق خزایی

وت یکی این یکی دیگر از همراهان پیامبر خدا است که پس از مرگ پیامبر در کنار امیر المومین (als) بود و هرگز در جنگ جمال و زفین و نهراوان با پیامبر باقی نماند و هرگز پیامبر را ترک نکرد و سرانجام توسط موووی و مارترن قدم برداشت.

نامه ای به امام حسین (ع) به موویا
امام حسین (AS) در پاسخ به نامه Mu’awiyah نوشت: آیا شما قاتل عمر ابن الهخت ، همراه پیامبر و عبد صالبی هستید که بدن و زرد خود را مورد احترام قرار نداد؟ شما کسی نیستید که در ابتدا او را نجات داد که اگر این به کبوترها داده می شد ، از کوه پایین می آمد. پس او را کشتید؟ (Qamus al -Rajal جلد 1 صفحه 1)

جنایت معاویه علیه زن عمر بن اللهخت
احمد ابن ابی تیوروار ، متوفی ، به نقل از زاهری با کلمات وقتی علی (ع) بود ، موویه به دنبال شیعیان و پیروانش بود. یکی یکی از این افراد عمر بن الماسماه بود که فرار کرد. موویه به همسرش فرستاده و او را دستگیر و وی را به مدت پنج سال در دمشق دستگیر کرد.

عبدالرحمان بن آل -هاکام عمر را پیدا کرد و او را به قتل رساند و سرش را به مووویله فرستاد. معاویه او را به همسرش به همسرش فرستاد و به مأمور گفت: “از طریق سر خود با او و ببینید واکنش او چیست.” یک ساعت گذشت ، همسرش دست خود را روی سر خود گذاشت و گفت: “شما مدتهاست که تبعید شده اید و اکنون سر خود را بسیار استقبال می کنید. من هرگز او را فراموش نخواهم کرد.” فرستاده موویا را به او برگردانید و فرزندان یا مراجعان خود را به او بگویید. .

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما