به گزارش خبرگزاری مگتو، مرحوم علامه جعفری از برجسته ترین اساتید و پیشوایان فلسفه معاصر در خاطرات خود به دیدار با دانشمندان شوروی اشاره کرده و نمونه ای را بیان کرده است که امام خمینی(س) را به خنده واداشته است.
متن یادآوری را به نقل از جماران در ادامه می خوانید:
در سال 1360 چند دانشمند شوروی به رهبری پروفسور گانکوفسکی به ایران آمدند و برای مصاحبه به خانه من آمدند. این مصاحبه تقریباً دو ساعته برای یادداشت توسط اعضای وزارت خارجه حاضر تایپ شد و در اختیار شخصیت های اصلی قرار گرفت. بعد از مصاحبه، برخی از آقایان پیشنهاد و اصرار کردند که محتوای این مصاحبه به امام (عج) منتقل شود. چند روز بعد به مصداق این آقایان خدمت ایشان رسیدم و مواردی را که بین ما مطرح شده بود گفتم. ضمناً این موضوع را عرض کردم: بعد از اینکه دانشمندان شوروی گفتند: ما با شما اشتراکات زیادی داریم و با همین شباهت ها می توانیم با هم زندگی کنیم و نظام حکومتی ما ربطی به ایدئولوژی های مذهبی ندارد. این را ندارد و بسیاری از مسلمانان اکنون در حزب ما فعال هستند
در پاسخ به آقایان شوروی گفتم: باید توجه داشته باشیم که در اسلام بحث توحید و معاد و این که این دنیا انتقالی بسیار مهم برای ابدیت است و پیامبران از جانب خداوند مبعوث شده اند تا روحیه را برای تحقق بخشیدن به مردم نشان دهند. بسیار مهم است که رسولان بتوانند زندگی معقولی داشته باشند و پاسخی که اسلام برای سه سوال (از کجا آمده ام، کجا می روم و برای چه آمده ام) آماده کرده است بسیار جدی است. و زندگی بدون درستی پاسخ به این سوالات قابل تفسیر و توجیه نیست و می دانید که تا زمانی که این مسائل بین مردم و ملت ها مشترک نباشد، مشارکت آنها در زندگی واقعی ممکن به نظر نمی رسد. و آنچه ممکن است یک زندگی مشترک ظاهری است که با کوچکترین عواملی دستخوش دگرگونی می شود.
سپس خطاب به دانشمندان شوروی گفتم: «البته ما مشترکات دیگری هم داریم که میتوانیم از تضادهای مرگباری که همیشه برای جوامع بشری مضر بوده، بپذیریم و رقابت سازندهای را شروع کنیم.» در آن زمان آقای گانکوفسکی گفتند: آیا اینها شباهت دارند؟ پاسخ دادم: مانند قانون عالم، ارزشهای اخلاقی مشترک، تکامل و دگرگونیهای مبتنی بر موازین قانونی، پایدار در نظر گرفتن هر چیزی که به نفع مردم روی زمین است، احساس مشارکت در شادیها و دردها. یکدیگر و دیگران پذیرش این مشکلات مشترک می تواند به ما کمک کند تا در کنار هم سالم زندگی کنیم، مشروط بر اینکه به طور مستمر برای پیشرفت در درک عالی ترین حقایق هستی تلاش کنیم. در این جا اصل حرکت و تحول را از مثنوی مولوی مثال زدم که در ابیات زیر جلب توجه می کند:
هر نفسی دنیا و ما را تازه می کند
من متوجه نمی شوم که شما برای زنده ماندن می نوشید
زندگی مثل یک فضای جدید است
در بدن ادامه می یابد
شاخ آتش را متحرک کنید
برای روشن کردن آتش کافی است
گفتم که دانشمند معروف شوروی آقای اوپارین در کتاب خود (زندگی: ماهیت و منشأ تکامل آن، ص 57) از همین مقایسه با زندگی انسان در رودخانهای جاری استفاده میکند: «بدن ما مانند نهر جاری است». و مواد آنها مانند آب اتمسفر است. دائماً در حال بهروزرسانی است.»
در این مرحله، دکتر. صالح علی اف، مسئول ترجمه مصاحبه: یکی از مراکز علمی اتحاد جماهیر شوروی یکی از دانشمندان می گوید مولوی ماتریالیست بود. گفتم: می دانی آن دانشمند با آن سخن چه کرد؟ این دانشمند می خواست یک واگن حاوی بیست تن محموله را در جعبه کبریت ببندد و قسمتی از جعبه را خالی بگذارد تا اگر مسافری در راه پیدا شد، بتواند چند مسافر را در جعبه کبریت جا دهد. این مثال امام (قدس سره) را بسیار خنداند و در حین مصاحبه شرکت کنندگان در جلسه (آقایان شوروی و اعیان ایرانی) نیز بسیار خندیدند. را
کتاب قلب؛ جلد 1، ص 46-47
2727