همشهریآنلاین نوشت: زن جوانی که به خاطر شکایت شوهرش به کلانتری آمده بود، با التماس از او درخواست می کرد که طلاقش ندهد.
زن 30 ساله ای با التماس عفو و بخشش با چشمانی گریان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: چند ماه بعد از فارغ التحصیلی با پسری ازدواج کردم. حدود یک سال با او بودیم ولی این زندگی زیاد طول نکشید چون خیلی زود متوجه شدم که شوهرم همزمان با من با دختر دیگری رابطه دارد و بعد از ازدواج هم به این رابطه غیراخلاقی ادامه داد. من نتونستم خیانتش رو تحمل کنم و دو سال از زندگی مشترکمون گذشت ازش طلاق گرفتم.
مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که آرین پیشنهاد ازدواج داد. با اینکه به دلیل ناسازگاری اخلاقی از همسرش طلاق گرفت اما خودش مردی بسیار خوش اخلاق و مهربان بود و با تمام وجود مرا دوست داشت. به همین دلیل از زندگی ام بسیار راضی بودم و احساس خوشبختی می کردم. با تولد دخترم شیرینی این زندگی بیشتر شد و غرق در روزهای خوش زندگی شدم که روزی غلام همسایه واحد روبروی در زمان نبود همسرم به خانه ما آمد. با آرین دوست بود و ارتباط خانوادگی داشتیم. به همین دلیل مانع ورود او به خانه نشدم.
آن روز غلام با چشمانی هوس آلود از عشق و علاقه دیوانه وار خود با من سخن گفت و با رفتار شیطانی خود چنان مرا فریب داد که حتی تا لبه پرتگاه رفتم اما او را از خانه بیرون نکردم. بعد از این ماجرا یاد گذشته ام افتادم که چگونه از خیانت همسرم رنج بردم و در نهایت از او طلاق گرفتم.
این مشکل صدها بار وجدانم را سنگین کرد و در یک مخمصه وحشتناک قرار گرفتم تا اینکه تصمیم گرفتم همسرم را متقاعد کنم که این مکان را ترک کند تا دیگر نتوانیم با غلام و خانواده اش ارتباط برقرار کنیم زیرا توانایی فاش کردن چهره این مرد شیطانی برای همسرم را نداشتم.
بنابراین یک روز اثاثیه خانه را به هم ریختم و در حالی که طلاهایم را پنهان کرده بودم، نقشه ای برای سرقت از خانه را طراحی کردم و با پلیس 110 تماس گرفتم. اما پلیس بعد از بررسی به همسرم گفت که این نقشه ساختگی است.
با این جمله ترسیدم به من مشکوک شوند، بنابراین نقشه دیگری کشیدم و نیمه شب شوهرم را بیدار کردم و وانمود کردم که نگران و ترسیده هستم و به او گفتم که سایه مردی را دیدم. که از خانه فرار کرد قبلاً قفل واحد آپارتمان را باز کرده بودم تا به او ثابت کنم که دزدی در را با کلید باز کرده است.
این بار که پلیس به خانه ما آمد مرا به اتاق مراقبت بردند و با مدارکی که به من نشان دادند متوجه شدم که از همان روز اول میدانستند کسی طلاها را دزدی نکرده است و فقط این موضوع را پنهان کردند تا زندگی مشترک ما آسیب نبیند، الان هم که این ماجرا پیش آمده است، شوهرم قصد دارد من را طلاق دهد.
اهمیت این حادثه ناگوار موجب شد تا به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد)، بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای برای پیشگیری از سایر آسیب های اجتماعی در دستور کار مشاوران معاونت مددکاری اجتماعی قرار گیرد.