محمد رضا دالیر در Trust نوشت: فیلمساز هنرمندی است که می تواند ایده خود را به هر طریقی روی پرده بکشد. در طول اپیدمی کویت -2 ، ما عملاً در دنیای سینما یک جایگاه ملموس بودیم و هر فیلمساز سعی داشت به این دوره پاسخ دهد. اما در این میان یک نکته مشترک در بین آنها وجود داشت. ما به راحتی بوی سینمای تجربی را در بیشتر این آثار بوی دادیم.
نیل برگر ، به کارگردانی دو اثر اخیر خود در سینمای اصلی خود نبود ما انتظار داشتیم که در آخرین خروجی سینمای خود ، مخاطب با فیلم سازی روبرو شود ، که در نتیجه ابتکار عمل خود را در سینمای ژانر خود انجام داده است. در طی اپیدمی Kuwavid-1 ، او قصد داشت کاری را که از نیویورک تا قاهره ، بمبئی آغاز می شود ، به مخاطبان بدهد و سرانجام سئول و نیویورک دوباره چشم خود را به استفاده از سخت افزار مشترک در فیلمبرداری و فراتر از تلفن همراه بست. آنچه در این کار می بینیم نتیجه این محدودیت ها و تصمیمات بعدی است.
داستان کارگردان از ابتدا ریتم بالایی دارد. ما دختری به نام مایا را می بینیم که قبل از دفن ، مادر خود را به خیابان ها و کلوپ های نیویورک می برد و او در مراسمی که قرار است دوباره او را نزدیک نگه دارد ، با پدر روبرو می شود. ما از ابتدا منطق روایی و ریتم بالای کار را می بینیم و مخاطب به راحتی در این ماجرا مایا و پدر درگیر می شود. کار خوبی که برگر در کار خود انجام داده است لذت بردن از سینمای ژانر و به ویژه کارهای هیجان انگیز جاسوسی است.
این فیلم هنوز حاوی هارد دیسک است که شامل اطلاعات فوق العاده است. شخصیت اصلی از یک طرف بدون دانستن اینکه هارد دیسک با گروه های تروریستی برخورد می کند و از طرف دیگر با پلیس اینترپل تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. اما آقای برگر هیجان خود را از Chase و طراحی صحنه های اکشن و جلوه های ویژه ارائه نمی دهد. او از طریق عمق روابط مایا -پدر و ادامه جنگ ، مخاطب را درگیر می کند تا دوباره در مخاطب دوباره بخواند.
دوربین سبک کارگردان به او اجازه می دهد تا از هر منظره ای استفاده کند و یک ماجراجویی ماجراجویی را علیه مایا قرار دهد ، که علاوه بر داستان فیلم ، مخاطبان را درگیر تفاوت فرهنگی در سه کشور می کند. قاب های خیابانی این کارگردان در هر سه کشور در مصر ، هند و کره جنوبی در کنار بازی خوبی که برگر از بازیگرانی مانند دین فیبینگ گرفته است ، همان نقاط قوت است. در طول کار می بینیم که هیچ سکته مغزی در روایت وجود ندارد و استرس از طریق ریتم و مستندات روایت در پایتخت های سه کشور بالاتر و بالاتر است. در کار خود ، کارگردان در صحیح ترین نکته به مخاطبان و مایا می دهد.
فیلم “وراثت” یکی از آثار ساده و قابل توجهی است که هم مخاطب سینمای سرگرمی و هم ثابت می کند که تمام سینما سخت افزار قدرتمند نیست و شکل بصری روایت به راحتی از طریق سبکترین سخت افزار ارائه می شود. مشروط بر اینکه روایت بستر خوبی برای این تجربیات باشد. در این روایت ، ما به راحتی می توانیم کارگردان را در حال گذر از لوازم جانبی ژانر در سینمای اصلی و در عین حال با استفاده از آنها بر اساس ساختار روایی فیلم بگذریم.