به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، منصوری در ابتدا برگزاری این سلسله نشست ها را شروع خوبی برای نقد و بررسی های دانشگاهی در عرصه سینما دانست، بر این اساس که بدون زنگ ها و سوت هایی که متاسفانه روزها جامعه منتقد سینما از آن رنج می برد. کتابهای ارزشمند سینمایی در نقد ارائه شده است که اصول این آثار معنا می بخشد. وی در ادامه توضیح داد که در جلسه حاضر ابتدا به کلیات سینمای تجربی و آوانگارد و شباهت ها و تفاوت های این دو واژه پرداخته می شود و سپس به نحوه پردازش مفاهیم در کتاب اوپری و همچنین ترجمه آن پرداخته می شود. نسخه
روناک رنجی (مدرس سینما و مترجم کتاب) در ابتدای بحث خود گفت: امروز در بمباران تصاویر غرق شده ایم و دنیای امروز فرصت تفکر را از ما گرفته است. حال این سوال پیش میآید که این تصاویر تا چه اندازه چنین قصدی دارند؟ واژگان، آن هم تجربی زیرزمینی، مستقل، بسط یافته، ناب و مطلق، اما نقطه مشترک همه اینها کناره گیری و حاشیه نشینی نسبت به سینمای اصلی و بدنه ای است که داستان و روایت در آن نقش اصلی را ایفا می کند، زیر سوال رفته است. قرار داده شده است.”
حسین حیدری در ادامه با اشاره به اینکه سوزان هیوارد در کتاب «مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی» فیلم ها را به سه دسته داستانی، مستند و تجربی یا آوانگارد تقسیم می کند، این سوال اساسی را مطرح کرد که آیا فیلم تجربی یا تجربی همان فیلم آوانت است. -فیلم گارد فیلم های نگهبانی یکی جمله در این زمینه گفت: «آوانگارد در اصل به معنای کسی است که از ارتش جلوتر است. سینمای آوانگارد از هنر آوانگارد الهام گرفته شده است و هنر آوانگارد به جریانی از تفکر مدرن قبل و بعد از جنگ جهانی اول اشاره دارد. جنبشهایی مانند کوبیسم، آیندهگرایی، دادائیسم، ساختگرایی و سوررئالیسم که شامل سینمای آوانگارد نیز میشود، سوبژکتیویسم، متا فیلم و روایت هستند، فیلمهای ساختاری و مقالهای از هم گسیخته و خودکفا هستند. آوانگاردیسم به این دلیل که هنجارهای سینمای مسلط را زیر پا می گذارد و به دو بخش پیشرفته و متأخر تقسیم می شود، در دسته ضد سینما قرار می گیرد. آوانگارد پیشرفته بر سه گرایش استوار است: یکی آوانگارد ذهنی که ما آن را به عنوان امپرسیونیسم سینمایی می شناسیم، مانند برخی از آثار ژرمن دولاک، بخش دوم سینمای نابی است مانند کنتراکت رنه کلر و بخش سوم که بخش اصلی آوانگاردها را تشکیل می دهد، سینمای سورئال است. آندلس مانند سگ بونوئل گل سرسبد این دوران است. آوانگارد متأخر نیز طبق طبقه بندی پیتر وولن و دادلی اندرو به سه جنبش اصلی تقسیم می شود: یکی جریانی بین دهههای 40 و 50 که ولن آن را جریان بازتابی و اندرو آن را رمانتیسیسم آمریکایی مینامد، مانند آثار مایا درن. در دهه 1960، جنبش دوم ظهور کرد که والن آن را آوانگارد سیاسی و اندرو آن را ماتریالیسم ساختاری اروپایی، مشابه آثار ژان لوک گدار می نامد. جریان سوم که در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 می گذرد، یک آوانگارد روایی است که شامل آثاری از فمینیست ها و فیلمسازانی مانند شانتال آکرمن، مارگریت دوراس و اینیس واردا می شود.
رامتین شهبازی در ادامه این نشست به نسبی بودن تعاریف در این حوزه اشاره کرد و گفت: باید دید هنر آوانگارد با چه چیزی سنجیده می شود. به نظر من، هنر آوانگارد تعریفی ذاتی ندارد.» در واقع، اگر به دو شکل مفهوم اساسی هنر که در آغاز تفکر مدرن پدیدار شد، یعنی آنهایی که مبتنی بر نظریههای کانت بودند توجه کنیم، آثاری در دورههایی که شباهتی به دیگر دیدگاههای اثرمحور نداشتند، در مقابل، دیدگاه معطوف به نظریههای هگل، اولین دیدگاهی است که فرم را مطرح میکند، اما از معنای برگرفته از اشکال آگاه است. شهبازی در ادامه افزود: در این شرایط، فرمالیست ها مطرح شدند و وقتی پرسیدند چگونه می توان شکل را تغییر داد، متوجه شد که نمی توانند صرفاً کانتی بمانند، زیرا معتقد بودند که فرم ها را می توان تغییر داد و از این رو مفاهیمی مانند بیگانگی و این مفهوم را مطرح کردند. خود مبتنی بر این واقعیت است که شکل باید در درون خود تغییر کند تا چیزی غیر از جریان اصلی ایجاد کند. بنابراین این سوال پیش میآید که آیا یک اثر آوانگارد برای همیشه آوانگارد باقی میماند و کار بر روی سبک شخصیتان تا آخر عمر خلاف هدفش است، زیرا برای اینکه تجربی و آوانگارد باقی بماند، باید دائماً تغییر کند. باغ این مدرس سینما همچنین توضیح داد: سینمای حاکم بر ساختار بسته یا چارچوب روایی استوار است. این همان چیزی است که مخاطب می خواهد زیرا می خواهد معنای فیلم را در پایان فیلم از بین ببرد. بنابراین در مقابل این مفهوم منجر به گشودگی ساختاری در سینمای آوانگارد میشود که هنجارها و نقش اثر هنری را تغییر میدهد و گسستی در تاریخ سینما ایجاد میکند. به همین دلیل مهم است که در اینجا نیز متفاوت باشیم.»
منصوری در ادامه صحبت های شهبازی خاطرنشان کرد: گاهی اوقات باید در ژانرشناسی به دنبال اشتراکات باشیم و در طبقه بندی فیلم های شناخته شده در عرصه سینمای آوانگارد نیز همین امر صدق می کند. وی درباره آشفتگی در شناسایی یا تفکیک دو واژه تجربی و آوانگارد افزود: در خود کتاب در ریشه شناسی واژه آوانگارد، مخالفت و جهت گیری نوشته شده است. اما لزوماً همه فیلمهای آوانگارد و تجربی با جریانهایی که با آنها روبرو میشوند مبارزه میکنند. گاهی اوقات این تجربیات، مانند کارهای من ری که بدون استفاده از دوربین و با استفاده از پون و آهنربا روی نگاتیوهای فیلم خلق شدهاند، آنقدر جدید هستند که به جای اینکه ببینیم با پیشینیان خود دست و پنجه نرم میکنند، تلاش میکنند، اشتباه میکنند تا چیز جدیدی خلق کنند. ”
روناک رنجی با اشاره به اینکه از نظر او آوانگاردها هرگز از بین نمیروند، بلکه در نقاط عطف اجتماعی و سیاسی ظاهر میشوند و در دوره بعدی با تغییرات اجتماعی دوباره ظاهر میشوند برای استفاده از مفهوم فرمالیست ها تحت عنوان «تاکید» در رابطه با آشنایی زدایی.» من از فیلم های تجربی و آوانگارد استفاده خواهم کرد، زیرا این نوع سینما عناصر فرمی خاصی را در رسانه برجسته و تأکید می کند. رنجی در ادامه توضیح داد: اندرو تودور طرفدار تئوری اجماع فرهنگی است، یعنی بر اساس قراردادی که بین تهیه کنندگان و تماشاگر بسته شده، اتفاق نظر وجود دارد که یک فیلم خاص در سینمای بدنه در حال به حاشیه رفتن است و البته این است مورد اجماع فرهنگی که به سایر ژانرها و مقولههای فیلم در این طبقات اعتبار میبخشد، او تجربیات را با احتیاط انجام میدهد و گاهی از کلمه آوانگارد و گاهی از کلمه تجربی استفاده میکند، همانطور که اسمال در کتاب «تئوری مستقیم» سینما را به سه ابرژانر تقسیم میکند. داستان را از هم جدا می کند، فیلم مستند و تجربی است و متوجه می شود که فیلم ها در نقاط مرزی همپوشانی دارند و ژانرهای ترکیبی تولید می کنند.
این مدرس سینما در ادامه درباره جدایی یا یکسان سازی دو حوزه سینمای آوانگارد و تجربی افزود: نظریه پردازانی مانند ریس و کورتز از اصطلاح فیلم تجربی استفاده می کنند در حالی که شخصی مانند سوزان هیوارد هر دو را یکی می داند. اما اوپری دو دلیل دارد که بین این دو اصطلاح فرق میکند: اول اینکه به نظر او سینمای تجربی از ابتدا وجود داشته است و مانند سرباز سینمای بدن، تغذیهای با تجربه فراهم کرده تا در اختیار سینمای بدنه باشد. برای مثال در سینمای تجربی از حرکات دوربین متفاوت یا نمای مورب استفاده می شود، به طوری که از این نظر سینمای تجربی فاقد پویایی است که مفهوم آوانگارد می طلبد. از آنجایی که سینمای تجربی در خدمت سینمای جریان اصلی است، حمله به ساختارهای نهادی پیامدهای فعال سیاسی و اجتماعی دارد، اما او برای اوپری اصطلاح «تجربی» را اصطلاحی جهانی تر می داند و همه انواع آوانگاردها طبقه بندی می شوند. زیر آن”.
حسین حیدری درباره این کتاب و نویسنده آن چنین اظهار داشت: مایکل اوپری منتقد سینما و استاد مطالعات فیلم در دانشگاه شرق لندن است که از سال 2024، 8 سال پس از مرگش، جوایزش به افتخار او اهدا می شود محقق فیلم و ویدئو آرت زنده شد. وی درباره این کتاب گفت: ساختار کتاب شبیه کتاب های تاریخ فیلم است و با روش تاریخی جمعی نوشته شده است. این نوع سینما را دهه به دهه بررسی می کند، تقریباً با کتاب بوردول همپوشانی دارد. یکی از کاستی های این کتاب به گرایش های مدرن مانند پست مدرنیسم آوانگارد اشاره دارد. در مورد ترجمه کتاب نیز باید گفت که بسیار روان و آسان است و قطع کتاب نیز خواندن آن را آسان می کند.
رامتین شهبازی در ادامه سخنان خود به بررسی کتاب «سینمای آوانگارد» اپری پرداخت و گفت: اپری در مقدمه کتاب توضیح می دهد که دوست دارد با ایده ویتگنشتاین کار خود را پیش ببرد و می دانیم که اساس اثر ویتگنشتاین «ایده شباهت خانوادگی در بازیهای زبانی، اما نه دقیقاً و نه، به طور ضمنی وارد این فضا نمیشود و به همان مقولههای تاریخی نمیپردازد و این بدان معناست که تاریخنگاری را نمیتوان از مفهوم آوانگارد جدا کرد. می تواند. ما به این نتیجه خواهیم رسید که در واقع نمی توان کانتی محض بود.» شهبازی در ادامه به دیدگاه سوسور درباره زبان و تقسیم زبان به زبان (نظام زبان) و آزادی مشروط (استفاده در آن نظام زبانی) اشاره کرد: وقتی رودخانه ای شکل می گیرد، در واقع زبانی در دل آن پدید می آید، آنها شعارها را در آن تکرار می کنند، و هنر تجربی می تواند مانند تغییر در این شعارها باشد، اما هنرمند آوانگارد به دنبال یک تغییر طولانی است، نه یک تغییر. تغییر شعارها، بنابراین بنیادی عمل می کند و چنین عملکردی مستلزم کامل بودن است و کتاب اپری به درستی به این نیاز اشاره می کند.» در نهایت شهبازی نیز ترجمه کتاب را روان و نه حاصل کار مترجم دانست. ، اما حاصل کار پر زحمت یک عاشق سینمای آوانگارد که برای پر کردن کتاب مطالعات گسترده ای انجام داد، چنین کتابی را خواندم و سپس ترجمه کردم و در نتیجه ترجمه های استانداردی به دست آوردم. و غیر متخصص از زمین تا آسمان فرق دارد.
این جلسه تقریباً 150 دقیقه پس از جلسه پرسش و پاسخ با حضار به پایان رسید.
24457