فیلم اکشن “شب خاموش” مانند نسخه جان وو از داستان معروف “مجازات” است. یک اکشن انتقاممحور با طعم قهرمان غمانگیز که هیچ دیالوگی نمیگوید. یعنی با یک فیلم اکشن بی کلام بر اساس قوانین دهه 90 هالیوود روبرو هستیم. برای آشنایی بیشتر با این فیلم در نقد و بررسی فیلم شب خاموش با ما همراه باشید.
به گزارش ویجیاتو، اولین فکری که با شنیدن کلمه عمل به ذهنتان می رسد چیست؟ به احتمال زیاد، تیراندازی های قدرتمند، شخصیت اصلی مناسب، تعقیب و گریزهای دیدنی و مبارزات هیجان انگیز را به خاطر خواهید آورد. این چیزها به معنای فیلمی است که در آن کمتر فکر می کنید و بیشتر عمل می بینید. و در حالی که اساساً فیلمهای اکشن متفاوتی با ایدههای غیرعادی یا حتی، به جرأت میتوانم بگویم عمیق، وجود دارند، اکثر آنها دقیقاً یکسان به نظر میرسند. و پادشاه بلامنازع در این ژانر آثار خود جان وو است.
چیزی که این مرد مطمئناً به عنوان یک استاد فیلمسازی اکشن می داند، شلیک تیراندازی های دیدنی است، جایی که رئالیسم به سادگی از متن خارج می شود و هرگز باز نمی گردد. جان وو از زمان فیلم Face/Off جالب، عجیب و غریب و بی رحمانه هیچ کار بهتری انجام نداده است، اما تاثیر او هنوز در بسیاری از فیلم های اکشن ۲۰ سال بعد احساس می شود.
باور کنید یا نه، اما بدون او، ما تارانتینویی را که می شناسیم، و شاید حتی جان ویک و خیلی چیزهای دیگر را هم نداشتیم. پس باید به جان وو و سبک گانفوی این کارگردان تمجید کنیم. جالب است که جان وو کارگردان معروف هنگ کنگی در فیلم اکشن قاتل را بشناسید. یکی او یکی از آثار تعیین کننده در زیر ژانر «خونریزی قهرمانانه» را تولید و روانه سینمای جهان کرد. جان وو سبک خاص خود را از خشونت لجام گسیخته، آهنگ اپرا و استفاده عاقلانه از حرکت آهسته با این اکشن مهیج کلاسیک کامل کرد.
در واقع این کارگردان بود که با توانایی خود فیلمسازان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داد. جالب است بدانید که کوئنتین تارانتینو بارها از تأثیر آثار جان وو بر آثارش صحبت کرده است. او ارجاعات جالبی به این اثر جان وو در جکی براون دارد، اما اساساً دو فیلم تارانتینو «بیل را بکش» نشانههای واضحتری از فیلمشناسی جان وو دارند. بنابراین فیلمی مانند «قاتل» با یک قاتل جذاب بیشتر از آن چیزی است که برخی فکر می کنند. در واقع، فیلم های اکشن هنگ کنگی جان وو بیش از هر فیلم آمریکایی مسئول هجوم فیلم های اکشن بزرگ در دهه 1990 هستند.
حالا چنین فیلمسازی با گذشته ای جذاب بار دیگر با یک اکشن به هالیوود بازگشته است. اما ویژگی اصلی فیلم «شب خاموش» (در کنار اکشن بودن جان وو) دیالوگ نبودن آن است. در واقع شخصیت اصلی فیلم در همان ابتدای فیلم از ناحیه گلو زخمی شده و اساسا نمی تواند چیزی بگوید و بقیه شخصیت ها نیز ساکت هستند.
اگرچه چند دیالوگ تک و کوتاه در فیلم دیده می شود، اما اساس این فیلم است نبود دیالوگ و روایت تصویری داستان است. بنابراین دیالوگ قابل توجهی در فیلم وجود ندارد، اما لال بودن شخصیت اصلی مشکل خاصی برای او ایجاد نمی کند، زیرا هیچ طرح و یا پیچش داستانی روی این سناریو ساخته نشده است. حتی صحبت های اینجا هم چیز خاصی نیست نبود آسیبی به فیلم نمی زند. اما چرا این را می گویم؟! چون طرح این فیلم فوق العاده ساده است، حتی می توانم بگویم پیش پا افتاده، مثل همه شخصیت ها و انگیزه هایشان.
با این تفاسیر باید بدانید که تلاش برای ساخت چنین فیلمی بدون دیالوگ چالشی خلاقانه خواهد بود. و شب خاموش بدون دیالوگ مانند تلاش برای ساخت فیلمی در مورد قرون وسطی بدون تلفن همراه در کادر است. بدون شک حضور تلفن همراه در آن دوره الزامی است نبود، بنابراین آنها آنجا نیستند. در مورد دیالوگ ها هم همینطور است. به این معناست نبود دیالوگ چیز عجیبی نیست.
بنابراین در این فیلم با داستانی انتقام جویانه روبرو هستیم که به شدت کلیشه ای و قدیمی است. این کلمه به این معنی است که ناگهان گلوله ای سرگردان از درگیری گروه های مافیایی وارد گلوی پسری می شود و سپس پدر مجروح او که یک برقکار ساده است با آموزش و تلاش به قاتل قدرتمندی تبدیل می شود که تنها هدفش کسب آرامش و آرامش است. انتقام پسر کشته شده بوده است به این معنی که دشمنان «خانه او را به آتش کشیدند» و او با تمرینات سخت، تمرین تیراندازی، نبرد تن به چاقو، رانندگی افراطی و مانند آن، اوباش را مورد ضرب و شتم قرار می دهد.
خب، اینجا باید اولین نقدم را به ساختار روایی این اثر معرفی کنم. به عنوان یک فیلم اکشن، شب خاموش زمان زیادی را صرف تخریب اخلاقی و ارتقاء سطح شخصیت اصلی خود می کند، شاید بگویید این خوب است، اما مشکل اینجاست که فیلم کمی بیش از یک ساعت و نیم و دقیقاً نیمی از آن طول می کشد. این تا زمانی است که ما 50 دقیقه اکشن در فیلم نداشته باشیم.
یک بار دیگر تاکید می کنم که در نیمی از فیلم جان وو اکشن وجود ندارد. البته در ابتدای فیلم حدود پنج دقیقه سکانس اکشنی را می بینیم که دلیل انتقام را ایجاد می کند، اما پس از آن فیلمساز شما را با اشک های غمگین یک مجروح به مدت 45 دقیقه رها می کند و در نهایت شما را همراهی می کند. با موسیقی غمگین و مونتاژ آموزشی در نیمه دوم فیلم دریافت می کنید.
اما مشکل من در نیمه اول طولانی این فیلم است. با این حال، من همچنین می دانم که از دست دادن یک پسر برای یک پدر چقدر سخت است و این یک درام و یک تراژدی است. اما از منظر فیلمنامه، این فقط یک نمایش است، دلیلی برای قهرمان برای کشتن افراد بد داستان، نه بیشتر. و مشکل اینجاست که این غم و اشک تقریباً چهل دقیقه بدون وقفه طول می کشد و در نیمه دوم فیلم به طور منظم اما کاملاً بدون پویایی و بدون اطلاعات جدید برای بیننده ظاهر می شود.
خب، در این اثر متوجه میشویم که شخصیت اصلی غمگین است و برای اولین بار به آن پی خواهیم برد. اما بار دوم، بار سوم، بار چهارم و دوباره بی نهایت این پدر غمگین است و این سناریو تا آخر تکرار می شود. اینجاست که باید به کارگردان بگویید فهمیدیم، مطمئنیم غمگین است، پس میتوانیم فیلمبرداری را از الان شروع کنیم؟! پس اکشن در یک فیلم اکشن کجاست؟! بنابراین واضح است که درام اینجا برای مخاطب کار نمی کند، زیرا برای ما پسر کوچک بیشتر یک نماد، یک شی است تا یک شخصیت تمام عیار.
اگر فیلمساز می خواست ابتدا درام روایی داشته باشد، باید پسر فیلم را برای ما شخصیت می کرد و سپس این سناریوی دردناک را برای من مخاطب روایت می کرد تا قابل لمس باشد. اما مشکل اینجاست که پسر داستان از همه اینها محروم است، زیرا او معمولی ترین کودک بی گناهی است که توسط گروهی شرور کشته شده است. بنابراین در این شرایط شخصیت اصلی پدر استاندارد تشنه انتقام است و انگیزه او قابل درک است، اما این برای همدلی با این شخصیت کافی نیست.
در اینجا باید از کارگردان جان وو که استاد تولید فیلم های اکشن خوش ساخت است بپرسید چرا دیالوگ های فیلم را به دلیل اینکه اینجا نیازی به آن ها نیست، اما همان صحنه های غم انگیزی که 30 دقیقه پخش می شود را کنار گذاشته است. زمان از بیننده کوتاه نشده؟! جواب این داستان چیست؟ خوب، چون اگر حذف می شد، فیلم یک ساعت طول می کشید و نمی توانست در سینماها نمایش داده شود، عمدتاً به این دلیل ساده. و کارگردان به وضوح نمی داند در این سی دقیقه چه چیزی را جایگزین چشمان خیس یکنواخت یک پدر ناراحت کند.
در اینجا ممکن است فکر کنید که من از جان وو و فیلم هایش خوشم نمی آید، اما این نقد را با تعریف و تمجید از این فیلمساز شروع کردم تا بدانید با او مشکلی ندارم، فقط طرفدار سینمای او هستم. من نگرش خوبی نسبت به آثار این فیلمساز دارم و به عنوان مثال فیلم «تغییر چهره» او را بارها تماشا کرده ام و آن را به همه کسانی که آن را ندیده اند توصیه می کنم. چون آن فیلم فوق العاده است، مخصوصاً در کارگردانی و کارگردانی عالی تیم بازیگری، زیرا نیکلاس کیج و جان تراولتا در آن جذاب هستند.
با تمام آنچه گفته شد، ما باید درک کنیم که جان وو هرگز داستاننویس عمیقی نبوده و در ارائه شخصیت یا داستانگویی بصری خود بسیار اصیل یا پیچیده نبود. در واقع، شخصیت پردازی هنر او نیست، جان وو داستان ها را به سادگی و مستقیم، درست مثل یک گلوله تعریف می کند. بنابراین فیلم «شب خاموش» نیز از این قاعده مستثنی نیست. داستان سرایی بصری خوب است، اما دقیقاً همان چیزی است که از این کارگردان انتظار دارید: ساده و سرراست.
قهرمان غمگین است، چگونه می توانیم این را نشان دهیم؟ از نظر جان وو، او باید در گوشه ای بنشیند و مشروب بخورد و یک دسته بطری خالی روی میز باشد. در این میان خاطرات خوش گذشته نیز از جلوی چشمانش می گذرد. دید ساده کارگردان جان وو همچنین از یک پالت رنگی برای گرم کردن مدام کادر استفاده می کند. به طور کلی، شما در هنگام تماشای فیلم، احساس سطح سادگی را به دست میآورید و کل فیلم بدون هیچ افشاگری خاصی در پسزمینه، همینطور خواهد بود.
خب بیایید به سوال اصلی درباره این فیلم پاسخ دهیم. فیلم «شب خاموش» اکشن خوبی است یا نه؟! پاسخ این سوال در نیمه دوم فیلم است و نکته اصلی در نیمه دوم فیلم این است که زیاد فکر نکنید و فقط اکشن نمایش داده شود. در واقع شما دقیقاً همان چیزی را میگیرید که در این نیمه یک ساعت منتظرش بودید. اما آیا این اکشن ارزش تحمل پنجاه دقیقه اول فیلم را دارد؟ پاسخ ساده است، ما یک فیلم اکشن معمولی در نیمه دوم دریافت می کنیم که به لطف جان وو به خوبی صحنه سازی شده است.
در بخش اکشن فیلم، دوربین جان وو متحرک، کنجکاو و بر خلاف قهرمان داستان، به خوبی پرحرفی است. حتی یک بار هم در حین تماشای این قسمت از فیلم برای مخاطب سوالی در مورد اتفاقاتی که در اکران می گذرد پیش نمی آید که از آن می توان به این نتیجه رسید که کارگردان 77 ساله اصلاً ارتباط خود را با بخش اکشن از دست نداده است.
این بدان معناست که سبک گانفو یا خونریزی قهرمانانه که از فیلمهای جان وو در هنگ کنگ به وجود آمده است، از بین نرفته است و ما میتوانیم شاهد انفجار و سوختن همه چیز در اطراف قهرمان باشیم. حتی در این بخش، تعقیبها هیجانانگیز و در عین حال واقعبینانه هستند و زمان در لحظههای مناسب کاهش مییابد تا به شما چشیدن قدرت ضربه در برابر دشمنان را بچشید.
در این نبرد نهایی، قهرمانی که زیر فشار شرایط تسلیم جنون انتقام می شود، می ترسد، مرتکب اشتباهات احمقانه می شود و مجروح می شود، در لحظات سردرگمی تسلیم می شود و هیچ توهمی نسبت به نتیجه نبرد نهایی ندارد.
در خاتمه، اگر بخواهم به Silent Night در یک کلمه امتیاز بدهم، از کلماتی مانند “خوب” یا “بد” یا “جالب” یا حتی “خسته کننده” استفاده نمی کنم. من از کلمه “می توانم” استفاده می کنم. یعنی می توانید نیمه اول فیلم را تماشا کنید و در همان زمان می توانید از نیمه دوم لذت ببرید، حتی می توانید این فیلم را به کسی توصیه کنید، اما عکس این توانایی نیز در این فیلم قابل درک است. شما همچنین می توانید به سادگی به هر کسی بگویید که این فیلم چگونه و از چه چیزی ساخته شده است و خودتان تصمیم بگیرید که مزایا و معایب چقدر برای شما ارزش دارد و در نهایت چه چیزی بیشتر از محتوای درون آن می خواهید.