اثاثه فیلم خوشمزه با یکی یکی از جذاب ترین صحنه های سالهای اخیر آغاز شده است ، اما خوب پیش نمی رود.
به گفته بازتاب آنلاین ، به نقل از موش صحرایی ، فیلم خوشمزه سال داستان یک خانواده ثروتمند از آلمان است که برای تعطیلات به فرانسه می روند و در ترافیک به دام می افتند. در خیابان ها اعتراضات ادامه دارد و راننده برای آنها توضیح می دهد که مردم به دنبال افزایش دستمزد خود هستند. او می گوید: “زندگی خیلی گران است.” “اما قبل از اتمام توضیحات ، استر (با بازی والری پاکنر) ، که ظاهراً توسط دنیای اطراف خود نادیده گرفته می شود ، می پرسد که آیا یک مترو برای رسیدن به ویلا سریعتر وجود دارد. این گفتگوی ساده اما معنی دار ، موضوع اصلی فیلم را به خوبی تثبیت می کند.
با این حال ، با گذشت زمان ، این فیلم به جای تمرکز روی داستان ها و شخصیت ها ، بر پیام های اجتماعی خود تأکید می کند. اگرچه این پیام ها از طریق نمادگرایی بصری و دیالوگ های تأثیرگذار به خوبی منتقل می شوند ، فداکاری روایت در این مسیر باعث شده است که این فیلم در نهایت تأثیر خود را از دست بدهد. فیلم خوشمزه تمام عناصر مورد نیاز برای یک کار درخشان را دارد ، اما در ارائه آنها مشکل دارد. ایده اصلی فیلم قدرت آن است. پس از صرف شام در یک هتل ، خانواده ثروتمند فکر می کنند که آنها به طور تصادفی دختر جوانی به نام تئودورا (کارلا دیاز) را با ماشین گرفتند. بعد از اینکه برای معالجه به خانه خود منتقل شدند ، تصمیم می گیرند وی را به عنوان خدمتگزار استخدام کنند ، زیرا وی به دلیل آسیب دیدگی از کار قبلی خود اخراج شده است.
اما حقیقت چیز دیگری است: تئودورا با کمک دوستی ، این آسیب را به صحنه برد و ورود وی به خانه خانواده بخشی از یک برنامه بزرگتر است. این ایده یک شروع عالی برای یک فیلم هیجان انگیز است. مشکل از جایی آغاز می شود که فیلم روایت خود را برای اهداف نمادین خود فدا می کند. فیلمبرداری فرانک گاریب زیبایی بصری خاصی دارد و بین نمادهای آشکار و حرکات ظریف به خوبی متعادل است. اما این شمشیر دو برابر است که فیلم را از نظر روایت ضعیف کرده است. علیرغم عملکرد خوب بازیگران ، مانند والری پاکنر ، فارری یاردیم ، کاسپار هافمن و نیلا شوبرت ، شخصیت ها عمق لازم را ندارند. بیشتر آنها تنها بازتاب کلیشه های “ثروتمندی که فقرا را دست کم می گیرند” هستند و این باعث شده است که نتواند در ذهن مخاطب بماند. اگرچه استر (پاچنر) و جان (یاردیم) از شخصیت های شخصیتی برخوردار هستند ، شخصیت هایی مانند فیلیپ (هافمن) و آلبا (شوبرت) تقریباً تغییر نمی کنند و بیشتر شبیه انواع ثابت و تکراری هستند.
این فیلم دلپذیر در پیام های خود درگیر است و داستان را رها می کند ، همانطور که فیلم می رود ، جذابیت خود را از دست می دهد. یکی یکی از نقاط ضعف عالی این است که اگرچه داستان با یک ایده جذاب آغاز می شود ، اما نمی تواند این جذابیت را حفظ کند. از ابتدا مشخص است که اگرچه انگیزه تئودورا تا حدودی مالی است ، اما دلایل عمیق تری در مورد رفتار وی وجود دارد. او از جهل این خانواده در مورد بسیاری از مسائل سوءاستفاده می کند و اعضای خانواده را با ظرافت بازی می کند. این فرایند شباهت هایی با روایت های سریال اجتماعی مانند Lotus White از HBB دارد و از نظر فضای داستان ، حس حس جهان (1) را از بین می برد.
اما بر خلاف این آثار ، ظرافت ها فاقد داستانی جذاب و منسجم هستند که می تواند ایده های خود را عمیق تر کند. هرچه بیشتر داستان ادامه یابد ، وقایع از منطق روایت دور می شوند و به سمت تصادفی و غیرواقعی حرکت می کنند. نقشه تئودورا ، که در ابتدا باهوش به نظر می رسد ، بیش از حد پیچیده و حتی مسخره می شود. در نتیجه ، این فیلم نه تنها از تأثیر اجتماعی خود کاسته می شود ، بلکه پیام های آن نیز قدرت کافی برای ماندن در ذهن مخاطب را از دست می دهد.
فیلم خوشمزه بدون شک حاوی مضامین مهمی در مورد تقسیمات طبقاتی ، نابرابری و خودخواهی ثروتمندان است و لحظه ای درخشان دارد. مشکل این است که این پیام ها بدون داشتن یک داستان قوی و شخصیت های به یاد ماندنی ، عملکرد خود را از دست می دهند. این فیلم در انتقال پیام خود بیش از حد درگیر شده است و از ابزارهای روایی مناسب برای تأثیر بیشتر استفاده نکرده است. در نتیجه ، اگرچه برخی از صحنه ها به تنهایی جذاب هستند ، اما کل کار نمی تواند تأثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد. در یک جمله: یک فیلم دلپذیر فیلمی با پیام های قوی است ، اما با روایتی که نمی تواند اثربخشی آن را تا پایان حفظ کند.