می گویند من از مادرم به دنیا آمده ام
مکیدن سینه را یاد گرفت
شبها در گهواره من
بیدار نشست و یاد گرفت که بخوابد
دستم را گرفت و بلند شد
راه رفتن را یاد گرفت
یک کلمه و دو کلمه بر زبانم
کلمات گذاشت و حرف زدن را یاد گرفت
لبخندی روی لبم نشست
او گل دادن را از جوانه گل یاد گرفت
پس وجود من بر اساس وجود اوست
این من هستم و او را دوست دارم