فروزان آصف نخعی: دکتر. مقصود فراستخواه، جامعه شناس و دبیر علمی میز آینده پژوهی آموزش عالی پژوهشکده و برنامه ریزی آموزش عالی در گفتگو با کافه خبرگزاری. اخبار آنلاین وی با بیان وضعیت موجود و خطراتی که ایران را تهدید می کند، تاکید کرد: شرایط کنونی موجب رضایت عمومی نمی شود، به ویژه آنچه از سوی تندروها و اصولگرایان مطرح می شود، نه عادلانه است، نه آزاد، نه اخلاقی و نه منطقی. و بدون پایداری لازم، تولید برای مردم آسیب خواهد دید.»

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه «در حال حاضر قدرت و ایجاد قدرت بر اساس منافع و رانت ها اساساً ایدئولوژی های رادیکال را به وجود می آورد»، گفت: ویژگی اصلی ایدئولوژی های رادیکال جنبه بیگانه سازی آنهاست. روش خاصی او را نمایندگی می کند. طرد اجتماعی نیز سازوکار آن است.

او به تعبیر خود، پیدایش و بازتولید این وضعیت را منوط به غفلت سیستماتیک می دانست که علت آن در آنتروپی و سن نهفته است. وی ادامه داد: اساساً نظریه مرگ نظام ها حاکی از غلبه سن و تقویت و تولید عوامل مرگ و مرگ در نظام است، اما این گونه نیست که شخصی بر اساس سوء نیت عمدی این اقدامات را انجام دهد. «سیستم در دایره غفلت سیستماتیک قرار دارد و در این غفلت سیستماتیک، عوامل تصادفی دائماً با هم ترکیب می‌شوند تا این سیستم را از درون تضعیف کنند، روز به روز تا جایی که حتی راه‌حل‌های آنها گاهی به مشکل تبدیل می‌شود.»

سپس خواهان به نکته دردناکی اشاره می کند. او می‌گوید: «وضعیت موجود دائماً ایدئولوژی‌های رادیکال را نه تنها در درون خود، بلکه مهم‌تر از آن علیه خودش ایجاد و بازتولید می‌کند.» ما در حوزه روش‌شناسی بحثی داریم که در آن منطق موقعیت و بررسی را بررسی می‌کنیم. تحلیل رشته از این منظر نه شرایط کنونی و نه مخالفان آن برای ایران ثبات ایجاد نمی کنند، بلکه ایدئولوژی های رادیکال از هر دو طرف این کشور را تهدید می کند.

فراستخواه از این منظر نتیجه می گیرد که «اگر نتوانیم با عقلانیت، آینده نگری همه جانبه و واقع گرایی انتقادی با این وضعیت روبرو شویم، ایران در آستانه یک وضعیت رادیکال یا به گفته برخی در آستانه یک وضعیت انقلابی قرار خواهد گرفت». در خطر. سقوط کرده است.

این استاد دانشگاه سپس به تله سیاسی موجود و پیشینه تاریخی آن اشاره کرد و گفت: ابتدا ایران در دهه 1350 به این وضعیت افتاد. غفلت سیستماتیک حتی نخبگان را در تفکر، استراتژی و سیاسی خود به دنبال داشت. رویکردی قانون گرایانه، ملی گرایانه و معمولاً اصلاح طلبانه بود تا انقلابی، سیاست را آبرومند ساخت، ناگزیر در امواج شرایط انقلاب گرفتار شد و حتی صداهایی مانند صدای غلامحسین صدیقی و امثال او شنیده نشد. کمتر کسی مثل او بود که تحت تاثیر روند کسب عزت در سیاست قرار نگرفت.

فراستخواه افزود: اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، بعید نیست که ملت ایران اولین ملتی در پنج دهه اخیر باشد که می خواهد دو انقلاب انجام دهد. اگر چنین خطراتی محقق شود، وضعیت نسل های آینده ما بسیار پیچیده خواهد شد.» اما ما همچنان در ناامیدی امیدواریم. زیرا نوعی نبوغ برای بقا در ایران وجود داشت که آن را برای چندین هزار سال پایدار می کرد، اما بیم آن است که این نبوغ بقا به شکلی بسیار متناقض به جنون زوال تبدیل شود. بنابراین، ممکن است نبوغ بقا و جنون زوال هر دو راه را طی کنند بیایید یک چرخش بسیار خطرناک را در پیش بگیریم.

دبیر علمی میز آینده پژوهی آموزش عالی پس از تحلیل جامعه به تحلیل سطح نخبگان خارج از حوزه حاکمیتی با دو برنامه متفاوت اشاره کرد که هر کدام برنامه خاص خود را برای مقابله با شرایط موجود دارند. وی در ادامه به این دو برنامه پرداخت. به گفته وی، این دو برنامه عبارتند از: 1- اول برنامه توسعه تغییر و 2- برنامه تغییر توسعه. شایان ذکر است که نقش موافقان برنامه توسعه برای تغییر در جبهه اصلاحات به نیروهای گشایش معروف شد.

فراستخواه تاکید کرد: این دو برنامه هم تغییر و هم توسعه را می طلبد. با این حال، ترکیب و فرمول آنها متفاوت است.

وی در ادامه با اشاره به بیش از 20 شاخص، معیارهای تمایز این دو برنامه را دسته بندی کرد. وی در رابطه با معیارهای ترجیحی، در دو برنامه «تغییر برای توسعه» و «توسعه برای تغییر» گفت: «طرفداران تغییر برای توسعه فکر می‌کنند که میدان عمل تنها حوزه سیاسی است و در این زمینه عمل تنها است. سیاسی.» عمل کنید، اما حامیان توسعه برای تغییر هستند. آنها خود را به سیاست محدود نمی کنند. بلکه تاکید می کنند که توسعه در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، رسانه ای و… ترویج شود تا مثمر ثمر باشد.

فراستخواه با اشاره به اینکه جمله دوم را در کلاس درس و در جلسه عمومی دنبال می کند، افزود: فعالیت هایی مانند آموزش و پرورش حرفه ای، عضویت در صنف و مجمع عمومی همسایگان و تلاش برای بهبود زندگی از جمله موارد دیگر است. The Matters.» از جمله دوم هستند.

وی معیار و معیار دوم را «فرض استاندارد ضمنی در «تغییر برای توسعه» و «توسعه برای تغییر» دانست و افزود: فرض استاندارد تغییر برای توسعه، ضرر و انسداد را مهم می‌کند و انسداد به عدم وجود می‌رسد. حذف شده. ، توسعه اتفاق نمی افتد، بنابراین آنها پیشنهادات خود را بر روی تغییرات ساختاری متمرکز می کنند. اما توسعه برای تغییر هنوز به معنای فکر کردن به احتمالات است. فضاهای مرزی تنها نمونه ایده آلی از انواع فرصت های نهفته در قلب جامعه ایران در تلاش برای توسعه مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه موفق در آسیا هستند. برنامه توسعه برای تغییر، تداوم انتخابی ایران را با ابتکارات مختلف ضمنی و عملی خود، بدون درگیر شدن در مناقشات سیاسی بی‌ثمر، دنبال می‌کند. از منظر تاریخی معاصر، در ایران شاهد روالی هستیم که همواره نقاط تداومی داشته و هدف آن تسهیل توسعه با حرکت از نقطه‌ای به نقطه‌ای و ایجاد فرصت‌های جدید بوده است.

فرستخواه سومین معیار را «رویکرد» دو برنامه ذکر کرد و گفت: «رویکرد تغییر برای توسعه همه ابتکارات در این کشور تا لحظه موعود تحول ساختاری!» حتی با روش‌های خودسرانه هم به تعویق می‌افتد و مختل می‌کند. اما رویکرد توسعه به تغییر در واقع بر «ساختار» گیدنزی تأکید دارد. زیرا وقتی یک آگاهی میانی، ضمنی و عملی در جامعه ایجاد شود، خود مردم می دانند چگونه فضاسازی کنند. بنابراین توسعه به معنای توسعه مهارت ها و آگاهی های میانی، ایجاد تقسیم کار اجتماعی، تفکیک و تولید اجتماعی و ایجاد فضاهایی برای ابتکار است.

این استاد دانشگاه سپس به معیار چهارم یعنی «گرایش ضمنی» پرداخت. به نظر او، «گرایش ضمنی تغییر، توسعه یک دموکراسی جایگزین و سریع است.» به عبارت دیگر، جنبش در مورد دموکراسی سریع و جایگزینی است، در حالی که توسعه درباره یک «گرایش ضمنی» به سمت تغییر، اثرات بلندمدت و دموکراسی عمیق تر زیرا اگر توسعه بخواهد پیشرفت کند باید روندی طولانی و بدون شتاب را طی کند.

فرستخواه از «بسیج اجتماعی از جمله دعوت به عدم شرکت در انتخابات و … حفظ بسیج اجتماعی» به عنوان پنجمین معیار «تغییر راهبرد توسعه» نام برد. به عقیده وی این به این دلیل است که «توسعه برای تغییر به جذب مشارکت عملی بسته به تخصص افراد می اندیشد و عمل می کند و از آنها دعوت می کند تا در حوزه تخصصی خود و نه فقط در حوزه سیاسی مشارکت کنند».

و…

متن کامل این گفتگو به زودی منتشر می شود

بیشتر بخوانید:
توسعه امری زمان است/ توسعه پایدار با خداحافظی با توسعه استبدادی و وجود احزاب مشارکتی و دانشگاه های مستقل
چگونه با کتاب اندیشمندی را کشتند/ در آستانه بحران تمدنی و گسست هستیم/ بزرگترین و خطرناک ترین درگیری حکومت و مردم کجاست؟
در اوایل انقلاب سیزدهم، زنان پردیس های دانشگاهی یا سرمایه انسانی را فتح کردند و اکنون به 60 درصد رسیده است. سرمایه عظیم انسانی در صورت عدم مدیریت صحیح منجر به بحران خواهد شد
زاریل القلم: ایران تحت فشار 180 درجه سیاست خود را تغییر می دهد. مثل توافق با عربستان

۲۱۶۲۱۶

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *