صندوق بین المللی پول در آخرین گزارش خود با مقایسه تورم ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اعلام کرد: افزایش شدید درآمدهای نفتی منجر به افزایش سریع نقدینگی و در نتیجه افزایش نرخ تورم شده است. کشورهای عربی خاورمیانه. قیمت نفت حتی در ماه های اخیر به رکورد بی سابقه 106 دلار در هر بشکه رسید.

صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده است که تورم در کشورهای عربی خاورمیانه در سال جاری در سطح بالای 6 درصد باقی خواهد ماند.

مقامات پولی کشورهای عربی خاورمیانه اخیراً در بحرین گرد هم آمدند تا مشکل افزایش تورم را بررسی کرده و راه های مقابله با آن را بررسی کنند. کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس در حالی با بحران تورمی مواجه هستند که تلاش می کنند ارز واحدی در بین اعضای خود ایجاد کنند.

روسای بانک های مرکزی دبی و ابوظبی در امارات متحده عربی نیز خواستار بررسی رابطه بین پول محلی و دلار برای مهار تورم شدند. آنها همچنین تاکید کردند که هماهنگی بیشتر سیاست های پولی و مالی این کشور به طور موثر به کاهش تورم و حمایت از اقتصاد ملی کمک می کند. امارات متحده عربی، بزرگترین واردکننده در منطقه، مشخص نیست که کدام اقتصاد است.

نکته مهمی که نیاز به تحلیل جدی دارد. در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، افزایش نرخ تورم در ایران ثبت شده است.

در عربستان سعودی که در دهه گذشته تورم کمتر از نیم درصد بوده است، نرخ تورم در سال 2007 به بیش از 6.5 درصد رسید، اگرچه برآوردهای غیررسمی نشان می‌دهد که نرخ تورم بسیار بالاتر است که حاکی از افزایش بیش از 1100 درصدی است.

این موضوع اعتراضات و مخالفت های عمومی را در عربستان برانگیخته است، به طوری که 19 مرجع برجسته مذهبی در دسامبر گذشته بیانیه ای غیرعادی منتشر کردند که در آن درباره بحران شامل «سرقت، کلاهبرداری، سرقت مسلحانه و ظهور نفرت و…» صحبت کردند. این هشدار می‌دهد که نفرت میان یکدیگر «باعث ثروتمندان» و فقرا شد.

تحلیلگران بر این باورند که تورم ناشی از افزایش اخیر ثروت نفتی است و شکاف طبقاتی را با خود به همراه داشته است که باعث ایجاد احساس فساد و بی عدالتی اقتصادی در بین مردم عادی شده است.

بدون شک عامل اصلی تورم در کشورهای تولیدکننده نفت دلار نفتی است که با سرازیر شدن به بودجه باعث ایجاد تورم می شود. هر نقدینگی که از تولید کالا و خدمات وارد نشود و وارد بودجه شود باعث تورم می شود. اقتصاد ایران نیز مانند کشورهای عربی منطقه، البته مبتنی بر نفت است و ویژگی های خاص خود را دارد که در اینجا برای جلوگیری از تعلل به آن نمی پردازیم، اما تورم در ایران بسیار کمتر از سایر کشورهای منطقه بود. تورم در ایران از 12.5 درصد در سال 2004 به 17.5 درصد در سال 2006 رسید که حدود 40 درصد افزایش داشت.

پدیده نادری که در سال گذشته رخ داد، فاصله زیاد بین نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم بود. این دو معمولاً با فاصله کمی از هم و با فاصله بسیار زیاد بین آنها حرکت می کردند نبود. بین سالهای 1368 تا 1384 این دو تنها یک بار از یکدیگر جدا شدند. بدون شک درآمدهای بالای نفتی چنین چیزی را ممکن کرد. با این حال، تفاوت بین رشد نقدینگی بسیار بالا و تورم نسبتاً پایین، نکته جالبی را برجسته می کند که کمتر مورد بحث قرار گرفته است.

یکی یکی از انتقادات جدی به دولت های گذشته، توزیع بسیار ناهمگون نهادهای اقتصادی در کشور بود. در برخی از نقاط کشور فرصت های اقتصادی بسیار زیاد بود، اما در برخی دیگر بسیار محدود بود. در برخی از نقاط کشور نقدینگی بسیار کم و در برخی دیگر نقدینگی کمتر از حد لازم بود. توزیع بسیار بهتر دارایی های مالی در کشور معمای تفاوت نقدینگی و تورم را حل کرده است.

کارشناسانی مانند دکتر. غنی نژاد پیش بینی کرد که نرخ تورم ایران در سال های 1384 و 1385 از 50 درصد فراتر رود و وقتی این اتفاق نیفتاد، نتوانستند دلیل آن را توضیح دهند. نقدینگی اقتصاد ایران کمتر از استانداردهای اقتصادی است اما سطح نقدینگی منجر به تورم می شود. دولت با تمرکز بیشتر بر توزیع فرصت های اقتصادی می تواند در تامین عدالت اجتماعی و مهار تورم در این حوزه پیشرفت کند.

در جریان افزایش قیمت نفت، سازمان‌هایی مانند صندوق بین‌المللی پول به کشورهای نفتی هشدار دادند که پول نفت را وارد بودجه نکنند و از این طریق خلأهای بودجه خود را پر کنند، اما به دلایلی این هشدارها و هر آنچه که پیش‌بینی می‌شود جواب نداد. اتفاق افتاد. از یک سو، پول نفت اگر خرج نشود، پشتوانه پول ملی می شود و با تقویت آن، کالاهای داخلی را غیررقابتی می کند. با توجه به سیاست تثبیت نرخ ارز در سال ۱۳۷۶، اقتصاد ایران با این مشکل دست و پنجه نرم می کند.

اگر پول نفت وارد بودجه می شود باید بعد از تبدیل به پول ملی باشد که نقدینگی را افزایش می دهد و تورم را به دنبال دارد. واردات یکی دیگر از راه های صرف درآمدهای نفتی است که با استفاده از آن برای کالاهای مصرفی، صنایع داخلی را از رقابت و وابستگی شدید اقتصادی کشور خارج می کند. چیزی که اقتصاد نفتی خاورمیانه با آن دست و پنجه نرم می کند.

حجم واردات شش کشور شورای همکاری خلیج فارس از 154 میلیارد دلار در سال 2003 به بیش از 376 میلیارد دلار در سال 2007 افزایش یافت. از یک سو، کشورهای عربی به دنبال ماجراجویی های اقتصادی به سبک شب های عربی هستند. مانند ساختن املاک رنگارنگی که برخلاف ادعای مطبوعات، سود خاصی ندارند و از سوی دیگر، هر چیزی را که می توانند وارد کنند، وارد می کنند.

بر خلاف این کشورها، ایران بر پروژه‌های عمرانی و زیرساخت‌های اقتصادی متمرکز شده است که می‌تواند رشد اقتصادی کشور را در آینده حمایت کند و بخش زیادی از درآمد کشور نیز صرف واردات کالاهای سرمایه‌ای شده است. البته نباید از برخی سیاست های غلط اقتصادی کشور غافل شد.

معضل واردات کالاهای مصرفی در اقتصاد ایران نیز وجود دارد و سالانه هزینه های زیادی را مصرف می کند. بر اساس آمار گمرک ایران، ایران در سال گذشته سومین واردکننده اسباب بازی در جهان بود که با توجه به جمعیت کشور جای تعجب دارد.

اشتباهی که در تحلیل های تورمی صورت می گیرد این است که در نظر نمی گیرند تورم در اقتصادهای نفتی اجتناب ناپذیر است و به هیچ وجه نمی توان از آن جلوگیری کرد. البته پس از فروپاشی سیستم برتون وودز در همه اقتصادها تورم وجود دارد، اما منظور ما تورم بالا یا دو رقمی است. در اقتصاد وابسته به نفت، تورم تک رقمی غیرممکن است، به ویژه زمانی که قیمت نفت مانند الان افزایش یافته است.

پرداختن به درآمدهای نفتی می تواند بسیار متفاوت باشد، بنابراین درآمدهای نفتی می تواند یک نعمت یا یک فاجعه باشد. بهترین کاری که دولت های کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی می توانند انجام دهند این است که از درآمدهای نفتی برای بهبود زیرساخت ها استفاده کنند.

بانک جهانی افزایش قیمت نفت که منجر به افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی شده است را برای کشورهای در حال توسعه مضر می داند و نسبت به عواقب آن هشدار می دهد. بانک جهانی پیش‌بینی کرده است که قیمت انرژی و مواد غذایی در سال‌های آینده افزایش خواهد یافت.

دنی لایپزیگر، معاون کاهش فقر و مدیریت اقتصادی بانک جهانی گفت: وضعیت برخی از کشورهای در حال توسعه به نقطه بحرانی رسیده و افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی منجر به تنش های اجتماعی شده است.

وی افزود: افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی بر بودجه کشورهای در حال توسعه فشار وارد کرده است و این مشکل در کشورهای آفریقایی که وضعیت آشفته ای حاکم است به مراتب نگران کننده تر است. کشورهای نفت خیز از یک سو از هشدار بانک جهانی درباره ذخایر انرژی در امان هستند، اما از سوی دیگر با ریسک تورم وارداتی ناشی از بودجه نفتی نیز مواجه هستند.

باید از فشار بر طبقه متوسط ​​به دلیل تورم ناشی از افزایش قیمت نفت جلوگیری کرد. تورم باعث افزایش ثروت طبقه ثروتمند و کاهش ثروت طبقه متوسط ​​می شود. یک سیاست مالیاتی صحیح و جدی می تواند این اثر مخرب را کاهش دهد. در غیر این صورت، سرمایه اجتماعی از بین می رود و کسب و کارهای زیان آور زمانی رونق می گیرند که سود آسان باشد و کار خوب پاداشی نداشته باشد.

متأسفانه حساب ذخیره ارزی نتوانسته مشکل را حل کند، زیرا با برداشت‌های مستمر مواجه است که عملاً مانند تبدیل ارز حاصل از فروش نفت به ریال عمل می‌کند و باعث تورم می‌شود که باید از آن جلوگیری شود.

منبع: هفته نامه آتیه; عطا بهرامی

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما