سوال معنای زندگی ، یکی یکی از اساسی ترین سؤالات انسانی است. سوالی که در قلب تاریخ ، فلسفه و ادبیات و پاسخ های مختلف ، گاهی اوقات در یک رمز و راز ، گاهی اوقات در یک کلام ساده اما عمیق تکرار شده است.
طبق دوره ایران ، در ادبیات فارسی ، به ویژه در شعر ، این سؤال جایگاه بالایی دارد. شاعران ایرانی ، با ماهیت ظریف و ذهنی ، هر یک آن را به روشی خاص پرداخت کرده اند. بعضی اوقات از پنجره عرفان ، گاهی به زبان عشق ، گاهی به شکل بازتاب های اخلاقی و فلسفی.
1. مولوی جلال الدین محمد بلکلی: زندگی ، هجرا روح به حقیقت
اول از همه ما به مولوی می رویم. شخصیتی که نمی توان در مورد معنای زندگی گفت و نادیده گرفته شد.
مولی زندگی را یک سفر معنوی می داند. هجرا از ظاهر فریبنده جهان به سمت اصل و حقیقت وجود. او مردی را از نقطه اصلی خود جدا می کند و در میل زمزمه می کند.
از نی بشنوید زیرا می گوید
وزن جدایی ها شکایت می کنند
از Neystans برای گرفتن من
در زن و مرد نفیس
نی در این بیت نمادی از روح انسان است که از منشأ الهی جدا شده و اکنون از ممتنع آن می گوید. این خانه جوهر زندگی در زمین است. رومی می گوید:
این دنیای زندان و ما زندانیان
سوراخ زندان و خودکشی
جهان از نظر رومی است که به دلیل روح انسان زندانی می شود ، و نکته مهم انسان حفر یک تونل از این تاریکی تا نور آزادی است. از این دیدگاه ، معنای زندگی چیزی جز رهایی از این زندان نیست. آزادی که فقط با عشق ، دانش و رفتار عرفانی همراه است.
عشق در نگاه مولوی ، جوهر وجود و نیروی پیشرانه زندگی است. بدون آن ، زندگی آن بی معنی و بی ثمر خواهد بود. در حقیقت ، خلاص شدن از شر این زندان فقط با عشق امکان پذیر است و فقط دوستداران بال در حال پرواز هستند.
او می گوید که او باید فراتر از عشق آشکار باشد و به عشق واقعی برسد:
چه تعداد چهره را دوست دارید.
معنی و معنی طالبان
چهره ظاهر فانی
جهان باید ابدی باشد
بنابراین به طور خلاصه ، زندگی از نظر مولوی بزرگ دنیایی گسترده است و فقط وقتی عشق برای دستیابی به آزادی می آید ، معقول می شود.
2. Hafez Shirazi: زندگی در مرز لذت و حیرت
هافیز ، این زبان مرموز زندگی را یک شادی ، حیرت و عشق می داند. او نه تنها به دنبال معنای زندگی است ، بلکه برای رندی ، آگاهی و رهایی از محدودیت های بیرونی است.
راه عشق راهی است که هیچ کس در کنار آن نیست
چاره ای جز زندگی وجود ندارد
وت
در اجاق گاز خوب آنها از ما عبور نکردند
اگر دوست ندارید ، ده را تغییر دهید
وت
بیا برای پاشیدن گل و فشار
سقف را برش داده و یک طرح جدید ترسیم کنید
او هشدار می دهد که اگر ما دست را در دست بگیریم ، ناگهان متوجه می شویم که خیلی دیر شده است:
عشق کسی نبوده است که هیچ روز دنیای کار
نقش ناگفته در کارگاه
از نظر حافظ ، زندگی ، با تمام رنج و بی ثباتی ، فرصتی برای توهین ، دیدن و دستیابی به کشف درونی است. نه با زهد خشک ، بلکه با لذت و آزادی و البته عشق بی پایان. برای هافیز ، زندگی معقول است.
1. سعدی شیرازی: زندگی به عنوان عشق و همدلی
سعدی به جای اینکه با مفاهیم عرفانی برخورد کند ، اخلاق ، بشریت و روابط اجتماعی را در نظر می گیرد. او زندگی را فرصتی برای عشق ، خدمات ، عشق و عدالت می داند.
او نه تنها در آسمانها و معنی بلکه در زمین و در زندگی عادی به عشق می پردازد:
استخدام
هرکسی که در این حلقه نباشد مهم نیست
اگر من به تیغ برخورد کردم.
دیدن او منظره ای از صد قطعه خون است
سعدی زندگی را فرصتی برای همدلی می داند:
بنی آدم
که در ایجاد یک گوهر
از دیدگاه او ، معنای زندگی در عشق و همدلی آشکار می شود.
1. فردووی: زندگی به معنای خوب و خرد است
فردووی ، خالق شهنومه ، زندگی را زمینه مبارزه برای عزت ، خرد و نام خوب می داند. از نظر او ، مرگ اجتناب ناپذیر است ، اما آنچه پس از مرگ باقی مانده است نام و نام خوب انسان است:
امسال رنج زیادی کردم.
من این فارسی را زنده کردم
الان که زنده هستم نمی روم.
که تخم مرغ را پراکنده کرده ام
و همچنین:
قادر بود که عاقلانه باشد
دانش قلب قدیمی بورنا بود
معنای زندگی با فردووی در شکوفایی عقل و دانش ، دفاع از سرزمین و حمایت از زبان و فرهنگ نهفته است. او مرگ را نه پایان زندگی می داند ، بلکه پایان یک مأموریت است. مأموریتی که زندگی را اگر با دانش ، شجاعت و حقیقت همراه باشد ، معنی می دهد. تلاش برای خوب بودن و جابجایی کار Neko معنای زندگی برای فردووی است.
1. Attar Neyshaburi: زندگی ، اختلال و جستجوی علاقه الهی
عطار زندگی پر از اسرار را می بیند. در سیستم بزرگ منطق ، او مسیر زندگی را در قالب سفر طیور به سیمورگ یا حقیقت مطلق توصیف می کند. او زندگی را یک سفر در مسیر درست می داند:
دلال
اگر می خواهید روشن شوید
در مرگ به دریای حقیقت
غافل از زن
از نظر عطار ، زندگی با “خود دانش” آغاز می شود و با “خود دانش” به کمال می رسد. مردی که در خود غرق می شود هرگز حقیقت را پیدا نخواهد کرد. او مراحل توسعه معنوی را با برنامه ریزی “هفت دره” ، از جمله دره ، عشق ، دانش و فقر توضیح می دهد و نشان می دهد که زندگی واقعی در رفتار عرفانی و مرگ و میر نهفته است. معنای زندگی در دیدگاه عطار مطابقت با رنگ مطلق است.
1. عمر خییام: لذت لحظه زندگی گذرا
Khayam ، یک شاعر ریاضیدان و فلسفی ، زندگی را گذرا ، پوچ و مبهم می داند. در کواترین های خود ، او اغلب با مسئله زندگی و مرگ روبرو می شود:
زیرا پایان کار جهان نیست
گویی که نیستید ، خوب هستید. خوشحال باش
او با تصدیق بی ثباتی و بی ثباتی زندگی ، زندگی را در لحظه دعوت می کند. در جای دیگر:
اکنون که گل خوشبختی شما مولد است
آیا دست شما در جام بیکار است؟
mi’r آن زمان خصومت است
پیدا کردن روز دشوار است.
از نظر خیام ، انسان فقط در حال حاضر قدرت دارد و هیچ خبری از آینده وجود ندارد. بنابراین ، معنای زندگی در “آگاهی از مرگ” و به تبع آن “قدردانی از لحظه” نهفته است.
1. باباتهر: زندگی در سادگی و معنویت
باباتاهیر ، برهنه ، به زبان لری و لحن ساده اما آتشین ، زندگی را از قلب رنج ، نماز و دعاها می سازد. زندگی در نگاه باباتاهیر به حمایت ایمن نیاز دارد و این حمایت چیزی جز خدا نیست. برای او ، زندگی در پذیرش فقر و درد معقول است ، اگر انسان بالاخره به خدا برسد:
آنها را مبارک
افتخار و هو هو الله.
برکت کسانی را که دائماً دعا می کنند
بهشت ابدی بازار آنها
بابا طاهر همچنین معنای زندگی را با معنویت الهی می داند.
1. شهری: عشق و اکنون
شاهیار شاعری است که زندگی را هم از یک دیدگاه عاشقانه و هم از پنجره ایمان و بازگشت می بیند. در شعر معروف خود می گوید:
شما به قلب خود رسیدید ، اما حالا چرا؟
اکنون که من از راه خارج شده ام ، ناخوشایند است؟
این بیت تصویر زندگی را در لحظه پشیمانی نشان می دهد ، وقتی فرصت ها تمام می شوند و امیدها در حال مرگ هستند.
برای او ، معنای زندگی در درک “اکنون” و پیوند دادن به عشق و ارزشهای عاطفی است.
1. احمد شملو: زندگی در اشتیاق آزادی و خلوص
شملو شاعری است که به معنای زندگی از منظر آزادی و عدالت است:
نه داستان برای گفتن
ترانه ای برای خواندن نیست
نه صدا برای شنیدن.
یا چیزی که می بینید
یا چیزی که می دانید
من یک درد مشترک دارم …
جیغ منو!
او زندگی را به عنوان یک ارزش زنده می داند تا خلوص باشد:
اگر چنین است ، زندگی
اگر من بر روی یک رسوایی ننوشتم از چه چیزی غافل از من نیست
روی کاج بلند بن بست کوچه.
اگر زندگی باید تمیز شود
چه ناپایدار است اگر من از ایمان خود مانند کوه نشسته ام.
یادآوری ابدی
زندگی در چشمان شملو یک مبارزه دائمی است. اگرچه مرگ اجتناب ناپذیر است ، اما آنچه زندگی را معنی دار می کند “آگاهی” و “زندگی مشترک” و “خلوص” است.
1. Parvin Etesami: زندگی ، زمینه برای فضیلت و محبوبیت
پاروین ایتسامی ، یک شاعر اخلاقی و متفکر ، زندگی را به عنوان صحنه ای برای آزمایش با فضیلت ها و درک حقیقت می بیند و در این میان با مشاهده حقوق افراد ضعیف. یکی او یکی از مهمترین ستون های زندگی را می شناسد و می گوید ممکن است فردا فقر و ناتوانی داشته باشید ممکن است فردا توانایی فقر بودن را داشته باشید:
نباید به فقیر روز حمله کرد
روزهای ناتوانی را به یاد آورد
محبوبیت در دنیایی که بسیار زودگذر است ، زندگی را به پاروین می بخشد.