چند روزی است که خبر پایان مراحل فنی فیلم «خجالت نکش 2» با عنوان «جدایی قنبر از صنم» منتشر شده است. خیلی ها نام قسمت دوم این فیلم «جدایی نادر از سیمین» را به یاد آوردند و در فضای مجازی نوشتند که رضا مقصودی می خواست در فصل دوم این فیلم کمدی با فیلم محبوب اصغر فرهادی شوخی کند. او بارها با نام آثار مهم سینمای ایران و جهان در فیلم های مختلف کمدی شوخی کرده است. برخی از کارگردانان این آثار کمدی با استفاده از عناوین فیلم های مهم و تغییر آنها با آثار کمدی خود، سعی در بازنمایی موقعیتی طنز و نزدیک شدن به معنای اثر مورد نظر داشته اند. دیگران صرفاً می خواستند از محبوبیت فیلم برای جلب توجه استفاده کنند. هنوز نمی دانیم ماجرای «جدایی قنبر از صنم» چیست..
به گزارش بازتاب آنلاین، فیلم سینمایی «خجالت نکش 2» با عنوان «جدایی قنبر از صنم» به کارگردانی رضا مقصودی و تهیه کنندگی امیر پروین حسینی با بازی شبنم مقدمی، احمد مهرانفر، بهاره کیان افشار و… آماده است. که پس از اتمام مراحل فنی مورد بررسی قرار می گیرد. به بهانه شوخی این فیلم درباره «جدایی نادر از سیمین» نگاهی می اندازیم به آثار کمدی که نام خود را از یک اثر شاخص سینمای ایران یا جهان گرفته اند.
زیر درخت هلو ایرج طهماسب 1384| نام مشابه: زیر درختان زیتون
زنده یاد عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۳ پس از زلزله رودبار فیلم «زندگی و نیستی» را درباره زلزله ساخت و سه سال بعد در «زیر درختان زیتون» این حادثه تلخ را مرور کرد. ماجرا از این قرار است که پسری بی خانمان به نام حسین قرار است از دختر مورد علاقه اش خواستگاری کند، اما خانه و کسی برای انجام این کار ندارد و به همین دلیل پاسخی به او داده نمی شود. همان شب زلزله ای رخ می دهد و دختر خانه و خانواده اش را از دست می دهد. حسین خوشحال است که اکنون در شرایط برابر است. این وضعیت مربوط به حضور گروهی از فیلمسازانی است که قصد دارند در آن موقعیت فیلم بسازند. در حقیقت درخت زیتون را نماد رودخانه می دانند. ایرج طهماسب یازده سال بعد فیلم کمدی «زیر تمره هلو» را می سازد. داستان فیلم درباره رسم عجیب یک خانواده است. نسل اندر جد خواب می بیند و ساعت پنج بعد از ظهر زیر درخت هلو می خوابد و ساعت پنج بعد از ظهر می میرد. حالا وصیتی هست که فقط در صورت ازدواج صفا خادم خانواده باز می شود. صفا باید هر چه زودتر ازدواج کند و به همین دلیل زنگ می زند و … در این فیلم خوابیدن زیر درخت هلو به شیوه سنتی مرگ برای این خانواده گره خورده است، اما بعید است طهماسب این کار را نکرده باشد. . هنگام انتخاب نام فیلم به «زیر درختان زیتون» نگاهی بیندازید.
عشق بلورین رضا حیدر نژاد 1378 | نام مشابه: آژانس شیشه ای
ابراهیم حاتمی کیا اثر درخشان خود «آژانس شیشه ای» را در سال ۱۳۷۶ و بازی پرویز پرستویی در نقش حاج کاظم را اجرا کرد. یکی این نقش به یکی از مهمترین نقش ها در کارنامه این بازیگر تبدیل شد. نام آژانس شیشه ای از لوکیشن اصلی این فیلم گرفته شده است. آژانسی که در هیچ هواپیمایی جای خالی نداشت تا یک جانباز را برای معالجه بفرستد و سرکشی حاج کاظم توانست وضعیت عجیبی را برایش رقم بزند. پرویز پرستویی دو سال بعد از این فیلم، با وجود اینکه برای ایفای این نقش در کانون توجه قرار داشت، در فیلمی کمدی به کارگردانی رضا حیدر نژاد بازی کرد. فیلمی که عنوان آن بسیار به «آژانس شیشه ای» نزدیک بود. این فیلم به نام “عشق شیشه ای” در مورد بازیگر شکست خورده ای بود که تلاش هایش برای خودکشی بی نتیجه ماند و در نهایت وقتی تصمیم گرفت راه جدیدی را برای خودکشی انتخاب کند با دختر مورد علاقه اش آشنا شد و … دلیل انتخاب این نام شاید اشاره داشته باشد. به صراحت عشق و شاید چنین مشکلاتی وجود داشته باشد، اما به نظر می رسد حضور پرویز پرستویی و شهرتی که در آن زمان از طریق «آژانس شیشه ای» به دست آورد، در این انتصاب تاثیری نداشته است.
مومیایی 3 محمدرضا هنرمند 1378 | نام های مشابه: مومیایی 1 و 2
پس از اکران فیلم «مومیایی» به کارگردانی استیون سامرز در سال ۱۳۹۹ و مورد توجه جهانیان، مقدمات ساخت قسمت دوم این فیلم نیز فراهم شد. در سال ۱۳۷۸ محمدرضا هنرمند از محبوبیت مومیایی استفاده کرد و فیلمی با محوریت آن ساخت. فیلمی کمدی درباره جسد مومیایی بسیار گرانقیمتی که همه سعی می کردند به نحوی دستش را بگیرند. این هنرمند نام کمدی خود را “مومیایی 3” به شوخی با فیلم “مومیایی 3” گذاشت و به نوعی کار خود را با مومیایی 1 و 2 پیوند داد. از آنجایی که “مومیایی” در آن زمان بسیار پرطرفدار بود، بسیاری از مردم در واقع فکر می کردند که فیلم این هنرمند دارای اثری است. معنی خاصی با “مومیایی” دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند آن را ببینند. البته “مامان 3” یکی یکی از جذاب ترین و متفاوت ترین کمدی های دهه 70 بود و حتی اگر نام دیگری هم داشت می توانست به همان اندازه مورد استقبال قرار گیرد.
بعدازظهر سگی مصطفی کیایی 1388 | نام مشابه: بعدازظهر سگی
«بعدازظهر سگی» به کارگردانی سیدنی لومت. یکی یکی از فیلم های معروف سینمای جهان است. این فیلم در سال 1975 با بازی درخشان آل پاچینو ساخته شد و درباره مردی به نام سانی است که برای پرداخت هزینه عمل معشوقش از بانکی سرقت می کند و در نهایت گروگان گرفته می شود. مصطفی کیایی در سال ۱۳۸۷ اولین فیلم خود را با اقتباس از «بعدازظهر سگی» ساخت. البته داستان کمی متفاوت بود اما در بعضی قسمت ها به آن فیلم چسبید. داستان در مورد یک جوان فارغ التحصیل مکانیک است که هیچکس برای طراحی هایش ارزش قائل نیست. او برای اینکه حرفش را به گوش مسئولان برساند، دست به بازی خطرناکی می زند که منجر به گروگان گرفتنش می شود و… کیایی هم به نام فیلمش به این اقتباس چسبیده و نام «بعدازظهر سگی» را برای آن انتخاب کرده است. . . انتخاب این نام با توجه به اقتباس چندان عجیب به نظر نمی رسد.
خوب، بد، جلف | پیمان قاسمخانی 1393 | نامهای مشابه: خوب، بد، زشت.
پیمان قاسم خانی با نام اولین فیلمش، با یکی او با معروف ترین فیلم های تاریخ سینمای وسترن شوخی کرد. «خوب، بد و زشت» به کارگردانی سرجیو لئونه و با بازی کلینت ایستوود حتی برای کسانی که علاقه چندانی به سینمای وسترن ندارند، اثری درخشان است. آدم های خوب و بد، کلانترهای مناطق مختلف را فریب می دهند و پول در می آورند و آدم بد یک قاتل حرفه ای است که حاضر است برای پول دست به هر کاری بزند. نکته عجیب اینجاست که در «خوب، بد، جلف» عملا خبری از هیچکدام از اینها نیست و همه چیز پیرامون دو شخصیت احمق پژمان و سام گفته می شود. شخصیت هایی که ناخواسته پای خود را به باندهای عجیب و غریب باز می کنند و جانشان در خطر است. قاسمخانی با انتخاب نام «زیبا» به جای «زشت» تکلیف مخاطب را با فیلمش روشن می کند و از همان ابتدا به آنها نشان می دهد که این یک کمدی خنده دار است. استقبال از «خوب، بد، جلف» بسیار بالا بود و باعث شد قاسمخانی قسمت دوم و سوم را بسازد.
جدایی قنبر از صنم رضا مقصودی | 1402 | نام مشابه: جدایی نادر سیمین
«جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی بدون شک یکی یکی از مهم ترین فیلم های سینمای ایران است. فیلمی که در جشنواره های مهم جهانی به چشم آمد و جوایز متعددی را برای کارگردان و تیم بازیگران به ارمغان آورد. حالا رضا مقصودی کارگردان «خجالت نکش» تصمیم گرفته است با نام قسمت دوم این فیلم کمدی بر اساس اثر معروف اصغر فرهادی شوخی کند. داستان قسمت اول درباره مردی به نام قنبر بود که تحت تاثیر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت ایران، تصمیم گرفت در میانسالی با شعار «ما می توانیم» صاحب پسری شود. صنم با وجود داشتن فرزندان بزرگتر، عروس و نوه، از این حاملگی ناخواسته خجالت می کشید و سعی می کرد به نحوی از شر بچه خلاص شود، اما در نهایت عاشق او شد و… حالا ما نمی کنیم. می دانید داستان قنبر و صنم در قسمت دوم این فیلم کجاست، کارگردان چه تصمیمی برای انتخاب این نام برای فیلمش گرفته است؟