اعتقاد بر این است که هنرمندان یک سبک زندگی غیرمعمول و عجیب دارند ، به طوری که حتی این ویژگی ها گاهی اوقات معیار ارزیابی کار خود هستند. براساس مطالعه ون تیلبورگ در سال 2 ، مردم آثار هنری را زیباتر می دانند وقتی خالق آنها فردی عجیب و غیر طبیعی است.
به گفته Faraid ؛ در کتاب نبوغ: تاریخ طبیعی خلاقیتهانس آیزنک همچنین خاطرنشان می کند که افراد غالباً خلاقیت را با رفتارهای غیرمعمول ، سبک زندگی خاص و حتی بیماریهای روانی مرتبط می کنند و ون گوگ را به عنوان نمونه ای از این پدیده معرفی می کنند. اما آیا می توان ارزش یک اثر هنری را بر اساس ویژگی های غیرمعمول خالق آن قضاوت کرد؟ و در مورد ون گوگ ، آیا بیماری روانی وی بر نبوغ او تأثیر داشت؟
ون گوگ ؛ هنرمند بوهمی
ون گوگ قطعاً یک شخص بوهمی بود. وی در سن هشت سالگی مدرسه را ترک کرد و به جای دنبال کردن الهیات ، در شهر و طبیعت سرگردان شد. او به عنوان یک مأموریت مذهبی در بین معدنچیان بلژیکی کار کرد و تمام دارایی های خود را به فقرا و خوابید و روی زمین خوابید ، تا اینکه به او لقب “معدن زغال سنگ” شد.
او تصمیم گرفت در 6 سالگی یک هنرمند شود. انتخابی که در آن زمان توسط جامعه بسیار پذیرفته می شود نبودبشر او عاشق یک روسپی شد و مدتی با او زندگی کرد ، اما این رابطه دوام نیاورد. در سال 6 علائم بیماری روانی آشکار شد. پس از اختلاف با هنرمند برجسته پل گوگگن ، او را با تیغ تهدید کرد و سپس گوش خود را به روشی عجیب و غریب قطع کرد و آن را به یک روسپی محلی داد. در یکی از دوره های شدید اختلال روانی ، حتی برخی از رنگ روغنهای آن.
ون گوگ پس از دو سال زندگی در شرایط سخت مالی و ترس مداوم از بازگشت حملات عصبی ، زندگی خود را در 7 ژوئیه به پایان رساند. در زمان خود او “دیوانه” تلقی می شد و هنوز هم به عنوان یک هنرمند رنج آور شناخته می شود. اما این سؤال باقی مانده است: وان گوگ نبوغ دیوانه ای بود؟
ون گوگ ، سلامت روان و نقاشی
آیا تمایل شدید ون گوگ به رنگ آمیزی ، علی رغم بیماریش ، او را به “نبوغ دیوانه” تبدیل کرده است؟ بسیاری بر این باورند که لحظه ای که ون گوگ گوش خود را در سال 6 قطع کرد ، آغاز دوره بی ثباتی روانی بود که تا زمان مرگ وی ادامه داشت. وی صبح روز بعد در بیمارستان بستری شد ، اما با وجود توصیه پزشکانی که قصد داشتند وی را به سلامت روان بفرستند ، طی دو هفته بهبود یافت.
در حین حملات عصبی ، ون گوگ کاملاً گیج شد و نمی دانست چه بگوید یا چه کاری انجام می داد. با این حال ، پس از بهبودی ، وی تصمیم گرفت داوطلبانه در بیمارستان سان پل موزا پل در سن رم در بیمارستان بستری شود. او یک سال کامل را در آنجا گذراند و در این مدت نقاشی می کرد. این نقاشی مانند درمانی برای او بود ، اما در دوره بحران ذهنی او نه تنها قادر به نقاشی بود ، بلکه توسط کارکنان بیمارستان نیز ممنوع بود.
بازگشت این بیماری باعث شد ون گوگ از بهبودی کامل ناامید شود. اقامت وی در بیمارستان با دوره های بحران و بهبودی متناوب همراه بود. پس از یک سال ، او در ماه مه به آنجا رفت ، اما عدم اطمینان در مورد آینده و بیماری وی او را در تنهایی و افسردگی فرو برد. با این حال ، او مولد ماند و به نقاشی به عنوان راهی برای بازیابی خود اعتقاد داشت.
چه چیزی باعث شده ون گوگ “دیوانه” شود؟
ون گوگ از چه بیماری رنج می برد؟ این سؤال هنوز به طور قطعی پاسخ داده نشده است ، اما باعث شده است که بسیاری از افراد در زمینه پزشکی زندگی خود را مطالعه کنند. پزشکان معاصر وی به صرع آلوده شده بودند. اصطلاحی که در قرن نوزدهم برای توصیف طیف گسترده ای از اختلالات روانی به کار رفته است. از آن زمان ، تئوری های بی شماری در مورد بیماری وی وجود داشته است ، از جمله اسکیزوفرنی ، اختلال دو قطبی و اختلال شخصیت مرزی.
قبل از اینکه در ماه دسامبر گوش خود را بگیرد ، هیچ نشانه ای از بیماری روانی شدید نداشت. کارل جاسپر ، روانپزشک برجسته ، پس از بازدید از نمایشگاه انجمن ویژه وی در سال 6 در کلن نوشت: “ون گوگ تنها نبوغ واقعی و ناخودآگاه در بین بسیاری بود که وانمود می کردند که دیوانه هستند ، اما در واقع بیش از حد عادی بودند.”
جاسپر اولین دارویی بود که بیماری ون گوگ را در رابطه با هنر خود بررسی کرد. وی مطالعه ای را در سال 9 منتشر کرد که به اشتباه سبک هنری ون گوگ را به ابتدای روانپزشکی خود نسبت داد. بعد از گذشت یک قرن ، کارشناسان پزشکی هنوز در تلاشند تا دریابند که آیا ون گوگ یک نبوغ دیوانه است یا خیر. در یک مطالعه جدید توسط محققان ویلم A. نولن نتیجه گرفتند که ون گوگ از چندین بیماری مختلف رنج می برد که پس از افزایش مصرف الکل در سال 6 و سوء تغذیه شدیدتر شد.
با این حال ، نویسندگان این مطالعه ، در نتیجه گیری خود ، بین بیماری ون گوگ و استعداد او تمایز قائل می شوند: این نیز دوام و پایدار بود. “
ون گوگ در مورد بیماری خود چه فکر کرد؟
یکی یکی دیگر از عواملی که سؤال “وان گوگ یک نبوغ دیوانه بود؟” او بزرگ می کند ، چگونه او در معرض بیماری خود قرار می گیرد. ون گوگ در نامه هایی که به برادرش تئو در اواخر زندگی خود نوشت ، بارها و بارها به بیماری و تأثیر آن بر کار خود اشاره کرده است. در بیشتر بحران های روانشناختی ، او نه وقتی که سردرگمی ، افسردگی یا توهم داشت ، نامه ای نوشت و نه نوشت. با این حال ، در آخرین بحران های خود ، او به کار خود ادامه داد و در نامه ای به تئو نوشت: “در حالی که من بیمار بودم ، با این حال ، من چند تخته کوچک از حافظه را ترسیم کردم که بعداً خواهید دید ، یادآور شمال.”
در آخرین ماه زندگی خود ، پس از بازگشت از ATE ، ون گوگ نوشت:
“من از آن زمان سه بوم بزرگ دیگر ترسیم کرده ام. اینها طیف گسترده ای از مناظر مزارع گندم در زیر بهشت طوفانی است ، و من سعی کرده ام آنها را با غم و تنهایی شدید به تصویر بکشم … من تقریباً معتقدم که این پانل ها چیزهایی را می گویند من نمی توانم با کلمات بیان کنم ، چیزهایی که در مورد طبیعت ، سالم و قدرتمند می دانم. “
این بیماری دیدگاه خود را نسبت به زندگی و به تبع آن هنر تغییر داد. سرانجام ، ون گوگ احساس کرد که جاه طلبی هنری او را از درون پوشیده است. وی در یادداشتی که هنگام تلاش برای خودکشی در جیب او پیدا شد ، نوشت: “خوب ، من زندگی خود را برای کارم تهدید کردم و ذهنم تا حدودی غرق شد.”
چه چیزی از نقاشی ون گوگ الهام گرفته است؟
سوال “وان ون گوگ یک نبوغ دیوانه؟” فرض بر این است که رنج علت هنر است ، بدون اینکه خود هنرمند را در نظر بگیرد.
ون گوگ از هرگونه دگماتیسم سبک و یقین در هنر متنفر بود. او فرم و رنگ را به عنوان عناصر مستقل در هنر می دانست که می تواند به عنوان ابزاری برای توصیف واقعیت استفاده شود ، همانطور که در هنر دانشگاهی دیده می شود. از نظر وی ، مهارت های فنی و قدرت بیان برابر بود. هنرمندی که در یک بیان واقعی نقاشی می کند و نگران سازگاری با اصول دانشگاهی نیست ، نمی تواند به عنوان یک نقاش بد مورد انتقاد قرار گیرد.
تابلو سر اسکلت با یک سیگار روشن این یک انتقاد طنزآمیز از آموزش طراحی در آکادمی Antwerp بود. در آن زمان ، از اسکلت ها به عنوان پایه ای برای مطالعات آناتومی استفاده می شد ، اما برای ون گوگ ، آنها برعکس آنچه را که او در نقاشی های خود می خواست ، نشان می دهند. سیگار روشن در دهانه اسکلت نشانه مسخره ای از زندگی را القا می کند.
در پاریس ، ون گوگ با هنرمندانی چون هنری دو تولوز-کلاوتکار ، کامی پیسارو ، پل گوگگن و امیل برنارد معرفی شد. او در مورد امپرسیونیسم و تکنیک است تقسیم گرایی او یاد گرفت. ضربات برس او آزادتر شد ، رنگهای او روشن تر شدند و مناظر وی به یک کشور امپرسیونیست تبدیل شدند. او یکی او یکی از اولین نقاشان بود که شب ها در فضای بیرون نقاشی می کرد.
ون گوگ پس از بستری شدن در سان رمی ، از خطوط مارپیچ معروف خود استفاده کرد. تابلو شب پرستاری یکی یکی از بارزترین نمونه های این سبک است که در آن همه چیز پویا به نظر می رسد. روش استفاده از رنگ در این آثار نشانگر درک او از این واقعیت است که رنگ نه تنها واقعیت را نشان می دهد ، بلکه ابزاری برای بیان احساسات است.
قدردانی از ون گوگ در زندگی او
صرف نظر از وضعیت روانی و دیدگاه عمومی ، این سؤال ، “آیا ون گوگ یک نبوغ دیوانه بود؟” مهم نیست تأثیر او بر دنیای هنر و جهان از طریق آثار او فراتر از این بحث ها است. اگرچه او در طول زندگی نقاشی های زیادی را به فروش نرسید ، اما در بین هنرمندان همکار خود ناشناس بود. نبودبشر نمایشگاه های کار او راه را برای نسل های جوان هنرمندان مدرن هموار می کرد.
در اوایل سال ، شش نقاشی ون گوگ در نمایشگاه گروه انجمن هنرمندان بلژیکی در بروکسل به نمایش گذاشته شد. این اولین تلاش برای ایجاد یک فضای بین المللی برای Art Avant -Garde بود. منتقد هنری ، آلبرت اوری ، مقاله مثبتی در مورد آثار ون گوگ منتشر کرد و یکی از نقاشی های او ، تاکستاندر طول نمایشگاه فروخته می شود.
این اولین بار است نبود آثار ون گوگ در محافل هنری پذیرفته شد. TEO از سال 4 نقاشی های برادرش را به پاریس می فرستد. در نمایشگاه سال 2 ، ده اثر از ون گوگ به نمایش گذاشته شد که بازخورد مثبتی دریافت کردند. تئو در نامه ای به ون گوگ نوشت:
“تابلوهای شما به خوبی نصب شده و خوب به نظر می رسند. بسیاری از مردم به من آمدند و می خواستند تحسین خود را به شما منتقل کنند. گوگگن گفت نقاشی های شما در این نمایشگاه متمرکز است.”
تأثیر ون گوگ در دنیای هنر
تأثیر مستقیم ون گوگ بر دنیای هنر در اوایل قرن بیستم با ظهور نسل جدیدی از هنرمندان که تشنه تجربی بودند ، احساس شد. برای این نسل ، خواه ون گوگ یک نبوغ دیوانه وار بود ، اهمیتی نداشت. او یک هنرمند بود که راه را برای بیان هنری جدید هموار کرد.
سه هنرمند برجسته ازار (آندره درن ، هنری ماتیس و موریس د سولیماک) برای اولین بار در نمایشگاه ون گوگ در سال 2. تکنیک حکاکی عاطفی ون گوگ ، به ویژه ، بر والماماک تأثیر گذاشت. در آن زمان ، تصورات غلط در مورد بیماری ون گوگ وجود داشت ، و والامک درک خود را از آثار خود داشت. او انگیزه های اولیه را دید که الهام بخش نقاشی های خودش در خطوط مارپیچ و تکنیک emppast ون گوگ بود.
در آلمان ، دو گروه از نقاشان اکسپرسیونیست آثاری با رنگ های ضخیم و عاطفی ایجاد کردند که تا حدودی از هنر ون گوگ و گوگگن الهام گرفته بودند. تخریب کنترل شده اشکال طبیعی و تشدید رنگهای طبیعت در آثار ون گوگ الهام بخش اکسپرسیونیست ها بود. در آلمان ، ون گوگ به عنوان نمونه ای از یک هنرمند مدرن پذیرفته شد ، هرچند که اکسپرسیونیست ها گاهی به دلیل تقلید سطحی مورد انتقاد قرار می گرفتند.
آیا ون گوگ یک نبوغ دیوانه بود؟
به نظر می رسد که این کلیشه باقی خواهد ماند. می توان گفت که هنر ون گوگ به طور مستقیم تحت تأثیر بیماری او است نبودبشر سبک ، تکنیک و مضامین او همه گزینه های هنری بودند. از آنجا که هدف وی ابراز احساسات بود ، طبیعی بود که وضعیت روحی وی در آثار او ظاهر شود. رنج ، جنون ، افسردگی و ناامنی همیشه بخشی از کار او بود ، اما آنها به ندرت در مرکز آن بودند. او ممکن است به عنوان دیوانه شناخته شده باشد ، اما او نگاهی به طبیعت و نحوه استفاده از رنگ برای بیان احساسات خود داشت ، چیزی بود که او را به یک نبوغ تبدیل کرد.