یکی از کاربران با شرح زیر از این خاطره، بسیاری از کاربران توییتر را تحت تأثیر قرار داد.

او نوشت:

«دیشب سوار یک {تاکسی اینترنتی} شدم.

ماشین آمد دیدم دختری جلو نشسته است

به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از برترینها، گفتم شاید مسافر است و می خواهد دقیقا همان جایی که تاکسی گرفتم پیاده شود. یه کم صبر کردم دیدم جدا نشد. جلوتر رفتم تا بپرسم چه مشکلی دارد و دختر گفت: آقا ببخشید من بابام بلد نیست با {اپلیکیشن موبایل} کار کنه من اومدم یادش بدم اگه مشکلی داره داره یا من پیاده بشم یا شما کنسل کنید.

گفتم نه بابا مشکل چیه؟ گفت تو اولین مسافرش بودی. در راه به پدرش یاد داد که چگونه از نقشه استفاده کند و…

پدرش کارگر کارخانه بود و تازه پراید خریده بود.

پدرش به شوخی میگفت یاد گرفتم تورو خواستم ببرم دانشگاه به قیمت {تاکسی} ازت پول میگیرم.

واقعا دلم شکست که دیدم یکی از صبح تا غروب و از شب تا صبح باید دنبال لقمه نانی بگردد و خوشحال شدم دخترش را که اینقدر عاشقانه به پدرش کمک می کند.

چون اولین مسافرش بودم، دوبرابر کرایه را به او دادم و گفتم: «خدا کنه دستم برات خوب باشه».

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *