مشرق نوشت: اواخر سال گذشته سه زن جوان به دادگاه سرپرستی تهران آمدند و علیه خواننده لس آنجلسی شکایت کردند. یکی یکی از آنها به قاضی سعید احمد بیگی رئیس وقت دادسرای عمومی گفت: چندی پیش خواننده ای از لس آنجلس به نام مهرداد نیویورک از آمریکا به ایران آمد و برای اجاره رحم با ما قرارداد بست.
او و همسرش می خواستند فرزندان خود را از طریق رحم اجاره ای به دنیا بیاورند و ما به دلایل مالی موافقت کردیم. مهرداد در این مدت بیش از 2 میلیارد تومان خرج ما و فرزندانش کرد و بی صبرانه منتظر تولد آنها بود، اما حالا که چیزی به تولد بچه ها نمانده، خبری از مهرداد نیست و نمی دانیم چه هستیم. باید با فرزندانش انجام دهد
با تحقیق شروع کنید
با شکایت این سه زن، تحقیقات زیر نظر قاضی احمد بیگی آغاز شد. در همان زمان مردی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن خواننده لس آنجلسی خبر داد. گفت: مهرداد نیویورک دایی من است. او یک شهروند آمریکایی است و مدتی پیش برای رسیدگی به اموالش به ایران آمده بود. در این مدت او با دختری به نام سارا ازدواج کرد و قرار بود فرزندان خود را از طریق مادر جایگزین به دنیا بیاورند، اما اکنون او به طور مرموزی ناپدید شده است.
ماموران برای یافتن ردی از خواننده لس آنجلسی به سراغ همسرش سارا رفتند. وی گفت: مهرداد در ایران املاک و مشاغل زیادی دارد. من، مستاجر یکی من یکی از مشاغل او بودم و وقتی به ایران آمد از من خواستگاری کرد. او گفت که دوست دارد بچه های زیادی داشته باشد. او می خواست فرزندانش دارایی های زیادی را که او در اختیار داشت به ارث ببرند، بنابراین تصمیم گرفت از طریق رحم اجاره ای چندین فرزند به دنیا بیاورد.
دو نفر از خانم هایی که رحم او را اجاره کرده بودند دوقلوهای ما را باردار بودند و زن سوم یک پسر باردار بود. مهرداد از داشتن پنج فرزند همزمان خوشحال بود و می خواست تعداد آنها را به 20 فرزند برساند تا اینکه آخرین باری که برای سرکشی به ویلاهایش در شمال کشور رفت ناپدید شد. قرار بود بعد از به دنیا آمدن فرزندانمان به آمریکا برویم اما خبری از او نشد.
جنایت وحشتناک
در تحقیقات پلیس جنایی مشخص شد مهرداد از کشور خارج نشده است. از سوی دیگر مشخص شد اخیراً قسمت بزرگی از املاک مهرداد در غرب تهران به نام سر دفتری ثبت شده است. این موضوع مشکوک بود و ماموران به دفتر اسناد رسمی مراجعه کردند اما او مدعی شد با پرداخت دلار ملک مهرداد را در دبی به صورت قانونی خریداری کرده است. او حتی دستخط و سوگندنامه های مهرداد را که کارشناسان دست خط تایید کردند متعلق به مهرداد است را نشان داد.
اما در ادامه تحقیقات مشخص شد کارمند جوان با سرایدار ویلای مهرداد در یوسف آباد تهران تماس های مشکوکی داشته و به حساب یکدیگر پول واریز کرده اند. رابطه این دو نفر مشکوک بود و هر دو دستگیر شدند.
آنها در مواجهه با مدارک و مدارک پلیس به قتل خواننده لس آنجلسی اعتراف کردند و گفتند که از آنجایی که دارایی مهرداد بیش از 4 میلیارد تومان ارزش دارد، برای تصاحب این اموال وسوسه شده اند که او را بکشند. متهمان به استخدام دو قاتل برای اجرای نقشه خود اعتراف کردند یکی از جمله مدیر تبلیغات این خواننده از لس آنجلس بود.
با اعترافات متهمان، قاتلان قراردادی نیز دستگیر و اعتراف کردند که پس از قتل خواننده لس آنجلسی، جسد وی را مثله کرده و در بیابان های اطراف دماوند به آتش کشیدند. به این ترتیب ماموران به همراه آنها به دماوند رفتند و بخشی از بدن این خواننده ثروتمند را پیدا کردند و با انجام آزمایشات دینا به پزشکی قانونی تحویل داده شدند. متهمان هم اکنون در بازداشت به سر می برند و تحقیقات ادامه دارد.
آدم ربایی جنایتکارانه
یکی یکی از قاتلان اجیر شده مدعی است که در نقش مامور به سراغ خواننده لس آنجلسی رفته و او را ربوده تا او را بکشد. مصاحبه با او را بخوانید.
آیا مقتول را می شناختید؟
نه من نمی دانستم که او یک خواننده است. رئیس دفتر را می شناختم. او نزد من آمد و از من خواست تا مهرداد را با مردی به نام شاهرخ ربوده و به دفترش در غرب تهران ببرم. قبول کردم چون پیشنهاد پول خوبی داد.
یعنی نمی دانستی برای قتل استخدام شده ای؟
نه ما باید آدم ربایی کنیم، نه جنایت. سرایدار خانه مقتول گفت او دختری به نام النا دارد که مقتول با او قول ازدواج داده بود. اما ناگهان عهدش را شکست و به النا گفت تو به اندازه کافی زیبا نیستی. ظاهرا مقتول قصد ازدواج با دختری زیبا و داشتن 20 فرزند را داشته است. وقتی سرایدار متوجه شد مهرداد با دخترش ازدواج نمی کند و با دختری به نام سارا ازدواج کرد و اموال مهرداد از دست خانواده اش خارج خواهد شد، تصمیم گرفتند مهرداد را گروگان بگیرند و با کمک سردفتر مقداری از اموال او را تصاحب کنند. انجام دهید
پس چه شد که نقشه گروگان گیری به جنایت تبدیل شد؟
النا دختر سرایدار از حرکات مهرداد خبر داشت. به ما گفت که در شمال است. من و جوانی به نام شاهرخ به ویلای مهرداد در شمال رفتیم. من به عنوان عامل وارد عمل شدم و با تزریق آمپول بیهوشی او را بیهوش کردم. سپس با کمک شاهرخ مهرداد را ربودیم و به تهران منتقل کردیم. بردیمش دفتر. او تقریباً ده روز آنجا گروگان بود.
در این مدت او را شکنجه کردیم و مجبور کردیم اسناد خانه اش را به نام سردفتر منتقل کند. از او اعتراف و نامه ای دست نویس گرفتیم و از ترس جان تسلیم شد. اما بعد از آن ترسیدیم که اگر او را آزاد کنیم ما را افشا کند. به همین دلیل او را خفه کردیم و جسد مثله شده اش را در اطراف دماوند سوزاندیم تا شناسایی نشود.
