عنوان فیلم «کت چرمی» تصویری از یک کت به ذهنمان میرساند که در وهله اول یک پوشش است. فیلمها و سریالهای مختلفی را به یاد داریم که نامشان به نحوی از یک پوشش گرفته شده. از «چکمه» و «روسری آبی» گرفته تا «کلاهپهلوی» و «کفشهایم کو؟» و … به بهانه اکران فیلم «کت چرمی»، مروری داریم بر دلایل نامگذاری این فیلمها.
به گزارش پی ام آپ، فیلم هایی مانند «ارنجیپوش» و «پالتو شتری» را از این فهرست حذف کرده ایم. دلیل حذف اولی این است که هیچ اشاره مستقیمی به نوع جلد در عنوان آن وجود ندارد.
چکمه کارگردان: محمدعلی طالبی سال تولید: ۱۳۷۱
ماجرای فیلم: داستان فیلم درباره دختر کوچکی به اسم سمانه است که در یکی از محلههای پایین شهر همراه مادرش زندگی میکند. مادر سمانه مجبور است او را به محل کارش ببرد. شیطنتهای سمانه باعث دلخوری مسئول کارگاه است و مادر ناچار او را چند روزی در خانه تنها میگذارد و برای مشغول نگه داشتن سمانه یک جفت چکمه قرمز میخرد. در اتوبوس یکی از چکمههای سمانه گم میشود. مادر لنگه دیگر چکمه را دور میاندازد. پسرک همسایه که یک پای خود را از دست دادهاست، به دنبال یافتن لنگه گم شده میرود.
ارتباط نام اثر با سوژه: فیلم براساس داستان «چکمه» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده و مرادی کرمانی هم از این جهت نام اثرش را چکمه گذاشته که کاملا در ارتباط با ماجرای داستان است. چکمهای پلاستیکی که همه دنیای سمانه میشود و پس از گم شدن لبخند را به لب پسر میآورد.
روسری آبی کارگردان: رخشان بنی اعتماد سال تولید: ۱۳۷۳
ماجرای فیلم: داستان فیلم روسری آبی درباره کارخانهدار ثروتمند و میانسالی به نام رسول رحمانی است که همسرش را از دست داده احساس تنهایی میکند. دلش برای دختری به اسم نوبر کردانی و زندگی فقیرانهاش میسوزد و رفتهرفته به او علاقهمند میشود. او برای رسیدن به نوبر مقابل فرزندانش میایستد.
ارتباط نام اثر با سوژه: نوبر کردانی از ابتدای فیلم روسری آبی به سر دارد. حتی جایی رسول رحمانی او را روسری آبی صدا میزند. از یک طرف شاید بتوان گفت در جامعه فقیرانهای که رخشان بنیاعتماد در «روسری آبی» ساخته، هویت آدمها چندان اهمیتی ندارد و از این جهت نوبر هم به واسطه رنگ روسریاش بیشتر شناخته میشود تا اسمش. از طرف دیگر، شاید بتوان به این هم اشاره کرد که از میان تمام دخترها و زنهای کارگر، فقط رنگ آبی روسری نوبر است که برای رسول خاص به نظر میرسد.
بوی پیراهن یوسف کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا سال تولید: 1374
ماجرای فیلم: دایی غفور سالیان سال است در انتظار بازگشت پسرش از جبهه است. با اینکه به او اطلاع دادهاند پلاک یوسف را از دهان کوسه بیرون کشیدهاند اما انتظارش تمامی ندارد. با باز شدن پای خواهر یک اسیر دیگر به زندگی دایی غفور، زخمش بیشتر سر باز میکند و نهایتا گمشدهاش را مییابد.
ارتباط نام اثر با سوژه: نام فیلم اشاره به داستان زندگی حضرت یوسف دارد. زمانی که برادرها او را در چاه میاندازند و پیرهنش را که خودشان خونی کردهاند به نشانه مرگ یوسف نزد پدرش یعقوب میبرند. با اینکه همه شواهد نشان میدهد یوسف مرده، اما یوسف به زندگیاش ادامه میدهد و بالاخره روزی برمیگردد. بازگشت پسر دایی غفور آنهم بعد از اینکه هیچ امیدی به زنده بودنش نیست همین را به ذهن میرساند.
کت جادویی کارگردان: محمدحسین لطیفی سال تولید: ۱۳۷۷
ماجرای سریال: اولین سریال لطیفی در تلویزیون «کت جادویی» بود که به خاطر جذابیت سوژهاش مخاطبان زیادی را با خودش همراه کرد. ماجرا از این قرار بود که رئیس یک شرکت ساختمانی و برجسازی معتبر، از دست کتی جادویی که مدام برایش پول میآورد و از دردسرهای ثروتمند بودن خسته شده بود، میخواست از شر این کت راحت شود و آن را به کارمند جوان و آسوپاسش ببخشد. جوان با گرفتن این کت کیف میکرد اما رفتهرفته زندگیاش با دردسرهایی روبهرو میشد.
ارتباط نام اثر با سوژه: محوریت اصلی فیلم کتی بود که مدام از توی جیبهایش پول بیرون میآمد. درواقع کت نمادی بود از منبع ثروتهایی که بدون زحمت به دست میآید و کارگردان در پی تبیین همان ضربالمثل معروف پول خوشبختی نمیآورد است. با اینکه همه آرزوی داشتن این کت را دارند اما نمیتواند موفقیت کسی را تضمین کند و نهایتا خوشبختی زمانی میرسد که این کت از تن دربیاید.
دختری با کفشهای کتانی کارگردان: رسول صدر عاملی سال تولید: ۱۳۷۷
ماجرای فیلم: فیلم درباره دختری ۱۶ ساله بهنام تداعی است که همراه پسری به اسم آیدین دستگیر میشود. بعد از اینکه پدر و مادرش رفتار بسیار بدی با او میکنند فرار میکند و به مدرسه نمیرود. با آیدین تماس میگیرد اما او هم جوابش را نمیدهد. تداعی زندگی دشواری را در سطح شهر تجربه میکند و به درک جدیدی از زندگی میرسد.
ارتباط نام اثر با سوژه: «دختری با کفشهای کتانی»، دومین بخش از سهگانه رسول صدرعاملی درباره دختران نوجوان است؛ فیلمی که در زمان تولید بسیار جسورانه به نظر میرسید. خود صدرعاملی در مصاحبهای گفته ایده اصلی فیلم به این صورت در ذهنش شکل گرفته که دختر نوجوانی یک روز از خانه بیرون میزند و از ولیعصر تا راهآهن روی جدول خیابانها راه میرود و در طول این سفر شبانه، ماجراهایی را تجربه میکند. تداعی فیلم هم با کفشهای کتانی علاقه زیادی به راه رفتن روی جدول خیابانها دارد و به طور کلی پس از بیرون رفتن از خانه، با همان کفشها مسائل زیادی را تجربه میکند.
کلاهی برای باران کارگردان: مسعود نوابی سال تولید: 1385
ماجرای فیلم: دو دزد وارد خانه دختری ثروتمند به اسم باران میشوند و در جریان ماجرای خودکشی او به خاطر شکست عشقی قرار میگیرند. باران را نجات میدهند و در بیمارستان به او قول میدهند کاری کنند که رابطهاش با نامزدش درست شود. آنها نقشهای میکشند تا به شکلی او را سرکیسه کنند و …
ارتباط نام اثر با سوژه: کلاهی برای باران درواقع به همان کیسه دوختن و کلاه گشادی اشاره دارد که آنها قصد دارند سر باران بگذارند؛ هدفی که این دو دزد با آن وارد زندگی باران میشوند اما از یک جایی به بعد به ماجرایی عاشقانهای منجر میشود. فیلم «کلاهی برای باران» چندان اثر قابل قبولی نیست اما از آنجایی که رضا عطاران و جواد رضویان و مهران غفوریان در آن بازی داشتند در گیشه اثرری موفق شد و فروش خوبی داشت.
کلاه پهلوی کارگردان: ضیاءالدین دری سال تولید: 1391
تاریخچه سریال:زندیاد ضیاءالدین دری در مجموعه «کلاه پهلوی» به شرح فساد خان های دوران پهلوی در شهرهای کوچک و روستاها می پردازد. هدف این بود که نشان دهد چه کسانی در کشف حجاب در آن زمان تأثیر داشتند. دری برای حفظ کامل جنبه داستانی سریال خود، داستان سریال خود را در شهری خیالی به نام سامان روایت می کرد.
رابطه نام اثر و موضوع.: سال ها قبل از ساخت «کلاه پهلوی» در سریال «کیف انگلیسی»، دری بخشی از تاریخ معاصر ایران را لمس کرده بود و در انتخاب نام «کلاه پهلوی» سعی کرده بود به شیوه نامگذاری سریال سابقش پایبند بماند. در واقع انتخاب نام این سریال نگاه کلی فیلمساز به مقوله تغییرات کلیدی در فرهنگ و همسانی پوشش مردم با زندگی به سبک و سیاق رضاشاه را نشان می داد. کما اینکه با مطرح شدن کلاه پهلوی و حجاب اجباری، تغییرات اساسی تری در حال رخ دادن بود.
کفش هایم کو ؟ کارگردان: کیومرث پوراحمد سال تولید: ۱۳۹۳
داستان فیلم: داستان در مورد کارخانه دار قدیمی به نام حبیب کاوه است که به دلیل مهاجرت همسر و دخترش احساس تنهایی می کرد و اکنون به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. دختر او پس از سال ها به ایران بازمی گردد و به طور ناشناس با پدرش زندگی می کند. حضور دختر به تدریج بر وضعیت روحی پدر تأثیر می گذارد.
رابطه بین نام اثر و موضوع: عنوان “کفش هایم کو؟” این به داستان بیماران آلزایمری از دست دادن چیزهایی برمی گردد. حبیب از ابتدای فیلم مدام دنبال وسایلش می گردد. جستوجوی چیزهایی که اغلب نزدیک به دست هستند، نشانههای این بیماری است و پوراحمد با انتخاب این نام سعی کرده از همان ابتدا به مخاطبش بفهماند که فیلمی که قرار است ببینند چیست.
کت چرمی کارگردان: حسین میرزامحمدی سال تولید: 1401
داستان فیلم: تمرکز اصلی فیلم روی مشکلات زنان و دختران بدسرپرست است. یک بازرس اورژانس 123 به اسم عیسی فرهمند قصد دارد هرطور شده دختری فراری را که مادرش در آستانه اعدام است نجات دهد. عیسی در حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بدسرپرست میشود و از این طریق با زندگی دختر روبهرو میشود.
رابطه نام اثر و موضوع: نام کت چرمی برگرفته از نام محفلی است که دخترانی که مورد آزار معلم قرار می گیرند. در واقع هیچ ربطی به پوشش کاراکترها ندارد و بیشتر عنوانی است که توسط باند فساد برای نفی ضرر انتخاب شده است.