در بالا: این روزها ، مصاحبه Rehidpour با رایان سرلاک ، بازیگر فیلم ایرانی دیده می شود. جایی که کودک در پاسخ به سؤال رشیدپور در مورد کار مادرش می گوید ، “مادر!” خوب ، در فرهنگ ما ، آنها فکر می کنند که موقعیت “مادر” مقدس است و البته در موقعیت مادر به عنوان شک یکی هیچ ستون خانوادگی وجود ندارد. پاسخ همچنین می تواند در متن شما زیبا باشد ، اما در قریب به اتفاق شما ، غش و ضعف برخی از کاربران را می بینیم ، که کمی اغراق آمیز به نظر می رسد. اما همه اینها نکته مهمی دارد.
به تازگی ، یک توییت به نام “علی” یک ضد افسردگی متمرکز در برابر این ویدیوی سطح بالا ایجاد کرده است. علی به آن دسته از مادرانی رسیده است که در زندگی فرزندان خود نقش منفی داشته و کاری بیش از خراب کردن انجام نداده اند. این چند خط را بخوانید:
“امروز ، هنگامی که من یک مرد نسبتاً کامل هستم ، جرات می کنم این حقیقت را بپذیرم و از اعتقاد و بیان او شرمنده نیستم: مادرم از قلب من متنفر است و عمیقاً. کودکی که عاشق تخیل خود است که عاشق تخیل خود است که شبیه من نیست.
او همه تلاش خود را برای ظلم و ستم ، نقش قربانی بازی ، احساس گناه ، دروغ ، دروغ ، گناه ، حس نامناسب ، عدم اقتدار و حق انتخاب و نابودی شخصیت در حضور و غیاب ، کاری که می خواهم انجام دهم ، انجام می دهد.
و من هنوز فکر می کنم که مادرم یک هیولا واقعی است که اگر آن را ببینید ، می گویم که من این را می گفتم و شما فقط باید در جای من زندگی کنید و سرتان زیر چکمه های سرب نامرئی او خرد شده است تا من را باور کند. “
خواندن این چند خط می تواند تکان دهنده باشد. البته برخی به شدت پاسخ داده اند و نادرست هستند ، اما کاربران تجربیات مشابه و احساسات مشترک را گفته اند. این نشریه در نظرات کاربران توییتر در مورد یادداشت مختصر علی. به ما بپیوندید
نیما نوشت: او یک مادر مقدس نیست. مادر سوءاستفاده و سوءاستفاده از کودک بودن فقط یک شرط را دوست دارد ، او از او به عنوان ابزاری برای پر کردن خلاء های خلاء خود استفاده می کند و این آسیب در تمام زندگی خود در آن کودک باقی خواهد ماند. همانطور که شما آن را تجربه نکردید ، هیچ دلیلی برای وجود وجود ندارد. شما همدردی را نمی دانید ، حداقل نمک را نمی پاشید.
هاله: این فقط کلمه و فقط یک نفر می فهمد که چنین وضعیتی دارد. شما حتی نمی توانید حدس بزنید که چقدر تحقیر شده توسط مادر می تواند معاون مدیر ، کوچک و آزار دهنده باشد و ادامه او می تواند زندگی را تغییر دهد و سالها تغییر کند ، تجربه تلخ و بدی است.
آراش: من همیشه مسئول مادرم بودم ، نه کسی که دوستش داشتم. عشقی که به من توجه نمی کرد یا به سرعت به ترس از مجروح شدن بستگی دارد و اجازه نمی دهد کسی به من نزدیک شود. مادرم به آجرهای دیواری که پرتاب کردم برخورد کرد.
شیدا: شما حتی چکمه های سرب نامرئی را نمی بینید. شما دائماً احساس گناه می کنید. شما سعی می کنید پیشرفت کنید. شما در حالی که حتی نام خود را نمی دانید ، با درد بدون درد برخورد می کنید.
خسته: من فکر می کنم بسیاری از مادران ایرانی اینگونه هستند. یا در مورد دختر یا پسر. بدبختی این است که با کلیشه مقدس مادر و هنگام تفسیر حرفه ای بودن او ، هیچ کس سخنان فرزندان را نمی پذیرد و روان کودکان برای همیشه آسیب نمی بیند.
با تشکر از علی: علی: یک بار دیگر ، دم گرم او که با این واقعیت بیرون آمد و به جای انکار و توجیه رفتارهای خود ، می توانست در مورد آن صحبت کند. آنها می گویند اگر می خواهید معنای واقعی شخصی خود را بدانید ، عصبانیت کنید یا دستورالعمل های خود را دنبال نکنید.
Daffodil: چه شجاعت یا یک روان سالم که با خودش صادق بوده و چیزی را می نویسد که کمیاب یا کمیاب نیست!
oriana: من پدر نیستم ، اما فکر می کنم وحشتناک ترین لحظه فرزندپروری زمانی است که کودک او نمی تواند فکر کند ، او نمی خواهد باشد ، همانطور که فکر می کنم با صدای بلند فریاد می زند تا مسیر خودم را دنبال کند. مشکلی که ما با بسیاری از والدین خود داریم.
نام مستعار: من از تجربه این دوست ناراحت شدم و می خواهم اضافه کنم که هیولا را نیز دیدم که فکر می کنید آنها یک فرشته زیبا هستند ، اما شما فقط باید با آنها زندگی کنید تا هیولاهای خود را با تمام وجود خود درک کنید.
تجربه دردناک مسافر: مادرم هم … پسرش ، او دختر بیمار خود را ترجیح می داد و من ترجیح می دادم. در حالی که برای معالجه پسرش بدون قرنطینه در خانه ما شیر می دهیم و همه ما آلوده می شدیم. نتیجه: مادر و خواهر بیمار من نیز در یک هفته درگذشت تا قیمت دشواری داشته باشد.
نیکول: به نظر می رسد مادرم واقعی را می بیند. سال 4 در حالی بود که هنوز هم اکنون نبودم. اما خواهرم از آنچه من هستم متنفر است. مهم نیست خرداد امسال دو سال خواهد بود که من با او صحبت نکردم و او را ندیدم.
و تارا: این پدیده ای است که تا زمانی که زندگی نمی کنید نمی فهمید. اینکه مادر شما از پدر شما متنفر است اما شما را طلاق نمی دهد ، اما به او اجازه دهید تمام تلاش های خود را از زندگی اول خود انجام دهد تا شما مانند پدر خود به نظر برسید و کمترین یاد بگیرید و حتی شوهرش را نیز داشته باشید تا ببیند خود را به عنوان پدر خود می بینید.
منبع:برترینها