به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاینساعت 19:30 یکشنبه 13 اسفند در سال 1340 صدای انفجار مهیبی در کوچه حسنخانی امامزاده حسن، ساکنان منطقه را آواره کرد. یک انفجار مهیب یکی از منازل محل رخ داده و در نتیجه علاوه بر منزل محل وقوع حادثه، هفت منزل دو طبقه مجاور آن تخریب و با خاک یکسان شده است. این انفجار 19 کشته و 7 زخمی برجای گذاشت و شدت آن به حدی بود که علاوه بر تخریب هفت خانه، به منازل همجوار حتی در فاصله 400 و 500 و شیشه های رنگی تمام مناطق امامزاده حسن نیز آسیب وارد کرد. از هم پاشید و هزاران نفر می ترسیدند خانه های خود را ترک کنند. آنها آمدند. بنا بر این ماجرا، فرزندان وی در خانه مرکز انفجار متعلق به فردی به نام منصور اعظم کرمتی، ترقه و نارنجک های انفجاری درست کردند تا روز چهارشنبه به فروش برسند.
در زیر گزیده ای از گزارش مشروح خبرنگاران سرویس حوادث اطلاعات که پس از اطلاع از این حادثه بلافاصله به دنبال امامزاده حسن بودند را مشاهده می کنید:
بلافاصله پس از انفجار صدها نفر از اهالی امامزاده حسن در اطراف محل حادثه تجمع کردند، اما به دلیل ناراحتی شدید نتوانستند بر اعصاب خود مسلط شوند، در مراحل اولیه نتوانستند کمک موثری به حادثه دیدگان کنند. نیروهای ملی و نظامی بسیج شدند.
صدای مهیب انفجار در کوچه ها و خیابان ها به گوش ماموران انتظامی و برزن رسید و ماموران در مدت کوتاهی وقوع این حادثه ناگوار را به اطلاع کلیه سازمان های کشوری و لشکری رساندند.
ساعت نه شب گردان امداد و نجات پلیس و اورژانس سپاه یکم مرکز و همچنین افسران ژاندارمری ناحیه یک و ماموران آتش نشانی و رفتگران 20، 22، تیپ های 10 و 11 در محل حادثه حاضر شدند و با نجات افراد مدفون در زیر آوار کار را آغاز کردند. در این زمان خبر انفجار در سطح شهر تهران پیچید و شهردار تهران، فرمانده سپاه یکم، روسای برزنان و کلانتری ها، دادستان تهران و پزشک قانونی در این محل حضور داشتند.
علت حادثه
پس از بررسی ها مشخص شد که علت حادثه انفجار بوده است یکی از خانه های لین حسنخانی اتفاق افتاد. در این خانه کارگاهی برای آتش بازی، آتش بازی و سایر آتش بازی ها وجود داشت که برای چهارشنبه شب آتش بازی و نارنجک دستی آماده می کردند. علت انفجار تماس ماده قابل اشتعال پتاسیم کلرات و آرسنیک و سرایت آنها به مقدار زیادی باروت بوده است. از طرفی مقدار زیادی باروت در نزدیکی اتاق برای ساخت مواد آتش بازی و نارنجک جمع شده بود و به همین دلیل پس از انفجار پتاس و کلرات آرسنیک، انبار باروت و انبار آتش بازی، نارنجک و آتش بازی در آتش سوخت. میلیون ها نفر از آنها پخش شد و چنان انفجاری ایجاد کرد که شش خانه اطراف را ویران کرد و صدای وحشتناک آن تا چندین کیلومتر شنیده شد.
انفجار در یک اتاق انبار مواد منفجره و زیرزمین رخ داد و هنگامی که آتش سپس به اتاق انبار باروت سرایت کرد، صدای بمبی عظیم به صدا درآمد که هفت ساختمان دو طبقه را با خاک یکسان کرد و به ساختمانهای متعدد اطراف تا نیم کیلومتری آسیب رساند. و خسارت وارد کرد.
شروع عملیات
پلیس، سربازان و ژاندارم های برزن به همراه اهالی محل از بدو ورود به امامزاده حسن، عملیات شناسایی و جستجو را آغاز کردند و از آن زمان تمامی ساکنان خانه ها که بیش از بیست و سه نفر می شدند، در میان آوار بودند. به این معنا، کار مقامات را دفن کرد، زیرا آنها رهبر نداشتند. جستجوی زیرزمینی بسیار سخت بود و بالاخره با ابزار و تجهیزات لازم و هماهنگی کامل مسئولان، شب شد. [بامداد دوشنبه ۱۴ اسفند] تا صبح امروز هفده جسد مرد و زن، کودک، پیر و جوان از زیر زمین بیرون آمده است [۱۴ اسفند ۴۰] هفت مجروح نیز به بیمارستان منتقل شدند.
مرکز انفجار
منفجره دیشب [شامگاه یکشنبه ۱۳ اسفند] اتفاقی که در امامزاده حسن افتاد در واقع بزرگترین و ناگوارترین فاجعه سال تهران است. مرکز این انفجار خانه منصور اعظم کرامتی بود که پسرانش به ساخت وسایل آتش بازی و نارنجک برای آتش بازی مشغول بودند و با وجود اینکه مدت ها در این خانه به این کار خطرناک مشغول بودند، هیچکس نمی توانست. خطر را پیش بینی کرد و در نهایت به دلیل عدم توجه و بی توجهی افراد زیادی جان خود را از دست دادند. بسیاری از مردم بی گناه جان خود را از دست دادند.
خانه تبدیل به گودال شد
خانه دو طبقه محل انفجار پس از حادثه تبدیل به گودال شد و ساکنان آن به گوشه ای پرتاب شدند و زیر آوار مدفون شدند. به گفته کارشناسان نظامی، شدت انفجار به حدی بود که ساکنان خانه ها در همان لحظات اولیه کشته شدند که از وضعیت اجساد بیرون آمده از زیر آوار به خوبی مشخص بود.
ماموران شهربانی و سربازان هنگ پهلوی که با کامیون و تجهیزات لازم در این محل حاضر شده بودند ابتدا با خاکبرداری زمین شروع به کار کردند و در مدت کوتاهی تمامی کوچه ها و خیابان ها از وجود مردم پاکسازی شد. و سپس سربازان با تجهیزات خود زمین را حفر کردند. خانه های ویران شده را به خیابان ها برده و اجساد را بیرون کشیده اند. دادستان تهران، شهرداری تهران، مدیرکل امور شهرداری و فرمانده انتظامی تهران تا ساعت 24 با ماموران در محل حضور داشتند و سپس نظارت بر ادامه عملیات را به روسای کلانتری های شهر و کلانتری های محلی واگذار کردند.
مردی که از مرگ فرار کرد
آقای محمد موسوی یکی همسایه های این خانه که به طرز معجزه آسایی از این حادثه جان سالم به در برده بودند، می گویند: حدود ساعت هفت برادرم، راهبر قطار باری راه آهن به مشهد رفت و سپس برای سرکشی به خانه برادرم آمدم. در مجموع هفت نفر از ساکنان این خانه هستند. دقایقی در اتاق روبروی منزل محل انفجار نشستیم و سپس در اتاقی دیگر در انتهای حیاط شام تهیه شد و پس از آن برای صرف شام در آن اتاق رفتیم، انفجار رخ داد و اتاق ها در مال ما خانه ویران شد و تنها این اتاق که کمی با محل حادثه فاصله داشت سالم ماند.
او یک کفاش بود
برای ماموران شهرداری و لشکری از دیشب تا صبح امروز [۱۴ اسفند ۴۰] مشغول عملیات بودند. بزرگترین مشکل این بود که اساسا هیچ کس نمی دانست اجساد و کسانی که زیر آوار دفن شده بودند کجا هستند. همسایه ها گفتند که ما کوچکترین اطلاعی از کار و فعالیت ساکنان این خانه نداریم. روزها کفاش بود ولی شب ها نمی دانستیم چه می کند.
مهمانان هم مردند
در یکی چهار نفر از مردم جوادیه از منازل نزدیک محل انفجار مهمان بودند که این افراد به همراه اهالی همان خانه در اولین لحظه حادثه و امروز جان باختند. [۱۴ اسفند ۴۰] اجساد آنها از زیر خاک بیرون آورده شد.
یک پیشگویی عجیب
در این حادثه شدید، پسری هشت یا نه ساله به طور معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافت. این پسر که صادق پیرزازی نام دارد با شنیدن صدای انفجار وارد کمد اتاق شد و او را از غرق شدن زیر آوار و مرگ حتمی نجات داد. ساعاتی بعد، زمانی که مأموران توانستند کمد را از زیر زمین بیرون بیاورند، با دیدن صادق در کمد شوکه شده و او را بیرون کشیدند.
نکته عجیب اینجاست که به گفته اهالی سه روز پیش وقتی این پسر از پدرش تقاضای پول کرد و پدرش از دادن پول به او امتناع کرد، گفت: تا پایان ماه مبارک رمضان این خانه ها و همه اهالی خانه ها خواهند شد. ویران شد.» بمیر.» صادق، پسر هشت ساله، همین سه روز پیش این جمله را گفت و در میان ساکنان اطراف دست به دست شد و همه را شگفت زده کرد.
مرگ و سکوت
امروز صبح [۱۴ اسفند] اگرچه هزاران نفر از ساکنان خانه های اطراف در گوشه و کنار محل حادثه تجمع کرده بودند، اما سکوت مرده ای مداوم در تمام خیابان های اصلی و فرعی محل حادثه حکمفرما بود، تنها صدای جیغ و ناله در حین حمل سربازان و نیروهای امدادی شنیده می شد. یک جسد به آنها در آمبولانس.
پس از انتقال جسد به ماشین، دوباره سکوت حکمفرما شد و تنها بوی مرگ و سکوت در همه جای این کوچه و خیابان به مشام می رسید و فقط صدای کلنگ و بیل در میان گرد و غبار به گوش می رسید. خانه های ویران شده
شدت و سرعت تخریب در این حادثه به حدی بود که صدایی از زنده به گور شدگان در این حادثه شنیده نشد و به گفته ساکنان خانه های مجاور پس از صدای شدید انفجار و تخریب منازل. ، حتی یک صدایی شنیده نشد و مردم و مسئولین آن را نمی دانستند. در زیر زمین چه خبر است؟ آنها شروع به حفاری کردند و در نهایت در حین حفاری موفق شدند اجساد را از زمین خارج کنند.
از خانواده ای که یکی یک کودک 9 ساله به نام بلقیس در خانه های ویران شده مهمانان جان باخت و دو کودک خردسال دیگر این خانواده به نام های لطیفه و تقی فرزندان محمدعلی مجروح شدند.
۲۵۹۵۷