به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، اولین شب این مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی (ره) با حضور صدها تن از مسئولان و با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.
به گزارش مشرق، در تصاویر منتشر شده از این مراسم علاوه بر رئیس جمهور منتخب جهمر و رئیس قوه قضائیه حجت الاسلام آژه ای، آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی نیز در کنار مقام معظم رهبری حضور داشتند.
آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی کیست و چرا به عنوان رهبر انقلاب مورد احترام بود؟
آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی در سال 1316 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم آیت الله سید احمد شبیری زنجانی سال ها در حرم حضرت معصومه و مدرسه فیضیه قم نماز جماعت اقامه می کرد و اکنون برادر بزرگش آیت الله سید موسی شبیری زنجانی امام جماعت مغرب و عشاء است. در حرم حضرت معصومه و نماز ظهر و عصر در مدرسه فیضیه قم به جای پدرش می باشد.
آیت الله سید جعفر شبیری درجات علمی را در محضر پدرش و سایر اساتید آن زمان مانند مرحوم امام آیت الله مستنباط و سایر مراجع گذراند، اما بهانه ای برای عدم حضور در درس آیت الله بروجردی داشت که در مصاحبه به آن اشاره کرد. همین بهانه بود که ایشان را به درس حاج شیخ مرتضی حائری رساند و از این فرصت چندین سال فرصت دیدار با رهبر انقلاب را پیدا کرد.
آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی نیز از دوستان رهبر انقلاب در دوران دانشجویی است که خاطرات جالبی از سیره شخصی رهبر و دوران تحصیل و مبارزات ایشان بیان می کند.
اولین آشنایی با حضرت آیت الله خامنه ای
تا سال 1335 در آن زمان در مشهد بود. در تابستان 1335 به اتفاق مرحوم آقای عباس غالظری که مدیر دبستان قائم تهران بود و از اصحاب نواب صفوی به شمار می رفت به مشهد رفتیم که آقای عبد خدایی واسطه دوستی ما شد. با رهبر معظم انقلاب قرار ملاقات من و آقای غالظری را گذاشتند و از همان سال فعالیت های مشترکمان را شروع کردیم.
در آن زمان نواب صفوی تازه به شهادت رسیده بود و در مشهد نمی خواستند سینماها را در ماه محرم تعطیل کنند. پیش از این تمامی سینماها در ایام محرم، صفر، رمضان و شب های شهدای ائمه اطهار (ع) تعطیل بودند. یعنی شب شهادت هر امام علیه السلام کافی بود یکی از طرفداران اسلام در مشهد با سینما تماس گرفت و آنها را در جریان گذاشت و آنها فیلم را تنظیم کردند اما پس از شهادت نواب دیگر این قدرت پیروان از بین رفت. امسال می خواستند سینماها را افتتاح کنند اما فعالیت های ما باعث شد هفدهم محرم تعطیل شوند اما از هفدهم متوجه شدند ما زیاد نیستیم. استاندار خراسان – که قبلاً استاندار فارس بود و با اینکه والی شجاعی هم بود و قبلاً به سران طوایف فارس ظلم کرده بود – ابتدا ترسید و فکر کرد ما جمعیتی جدی و مشتاق چند هزار نفری هستیم و معمولاً سلاح داریم. روی میز او از آن نقطه به بعد با آقای و فعالیت های مشترکمان آشنا شدیم.
خیلی ها نمی توانند ساده زیستی آیت الله خامنه ای را باور کنند
آقای خامنه ای هفده ساله بود که با ایشان آشنا شدم. یادم هست هفته ای یک بار دعای کمیل را حفظ می کرد یکی دو شب مشرف شدند و ما هم با ایشان به حرم رفتیم. از زیارت ایشان بسیار لذت بردم و تنها سالی که در ده روز اول محرم به طور مرتب زیارت عاشورا می خواندم سال 1335 بود که در مشهد بودم. هر روز می رفتیم پشت بام مدرسه نواب – آنجا گنبد حرم حضرت رضا (ع) بود. ابتدا زیارت عاشورا خواندیم و وقتی تمام شد به روضه رفتیم. امامزاده هایی که معمولاً مقدسین مشهدی را در خود جای داده و روحیه انقلابی داشت.
ما در خدمت علمایی بودیم که تماس گرفتیم و خدمت مرحوم آیت الله آقای سیدیونس اردبیلی یا بعدها خدمت مرحوم آیت الله میلانی و آیت الله قمی رفتیم. برادرم آیتالله موسی شبیری زنجانی خطاب به رهبر انقلاب گفت: برادرم ابتدا به قصد زیارت شما به مشهد میآید و در عین حال به زیارت امام رضا هم میرود.
وی ادامه تحصیلات خود را در سنین جوانی آغاز کرده بود. حتی زمانی که رهبر شدند، بسیار مراقب بودند که حیثیت جایگاه خود را مخدوش نکنند و خود را گم نکنند. بسیاری از مردم نمی توانند زندگی ساده خود را باور کنند.
چند ماه پیش به آنها گفتم: خداوند به ما نعمت های زیادی داده است، نمی دانم باید شکر کدام نعمت های خدا را داشته باشیم. یکی یکی از نعمت های خداوند بر ما بزرگواران شماست که می توانیم در دنیا به آنها افتخار کنیم. رهبر ما کسی است که نه تنها از خودش سوء استفاده می کند، بلکه فرزندانش از امکانات کشور استفاده نمی کنند. فرمود: دعا کن که ثابت قدم بمانند. وقتی بتوانید از نعمت های زیادی استفاده کنید، زندگی عادی بسیار سخت است.
بچه های آقا بیشتر از وام های اندک استفاده می کنند. وقتی آقا مصطفی را دیدم و گفتم شیطان همیشه در کمین مردم است و مردم همیشه مواظب خودشان هستند، برای شما توضیح می دهم و ماجرایی را که به رهبری گفتم.
خاطره ای از ضیافت شام سرزده در منزل آیت الله خامنه ای!
بعد از انقلاب، یک روز عصر با چند نفر از دوستانی که معمولاً قبل از انقلاب با آقای خامنه ای می نشستند و می ایستادند، قول داد که خدمت آقای خامنه ای برود.
به خانه اش رفتیم، یکسری پرس و جو در خانه داشت. بعد از مشورت به دوستان رسیدند. بعد از مدتی آقا به داخل خانه رفت، پیش دوستانش برگشت و گفت ما شام پخته نمی خوریم، نگفتی شام را آماده کنیم.
گفتم: «در خانه نان و پنیر داری؟» گفتند: «بله». من هم گفتم همین را بیاورم. من متوجه شده ام که برخی از دوستان در خوردن نان و پنیر مشکل دارند. Also ging Herr Khamenei in die Küche und kam zurück und sagte, dass es zwei gekochte Kartoffeln gäbe, und sie gingen zweimal in die Küche und kamen zurück und sagten, dass es zwei Eier gäbe, und sie bereiteten halbgebackene Kartoffeln vor und brachten sie zu sich میز. جلسه آنا خیلی خوب بود.
ماجرای بنی صدر و توصیه آیت الله شبیری به آیت الله خامنه ای
بعد از انقلاب و قبل از مجروح شدن ایشان بارها خدمت حضرت آقا وارد شدم. یاد ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور وقت در سال 14 می افتم اسفند مهدی کلهر که مسئولیت پخش را برعهده داشت در سخنانی گفت: بعد از صحبت های بنی صدر من موافق پخش این سخنرانی بودم اما دیگران مخالف بودند و استدلال مخالفان این بود که جامعه این کار را انجام دهد پرتاب می شود. اگر سخنرانی ایشان پخش می شد، هرج و مرج می شد، اما بحث من این بود که چون بنی صدر پنج شنبه سخنرانی کرد و فردا جمعه بود، ائمه جمعه می توانند در نماز جمعه درباره سخنان رئیس جمهور اظهار نظر کنند. من معتقد بودم که پخش سخنرانی بهتر است و پخش سخنرانی امکان دستکاری رسانه های متخاصم را از بین می برد. پس از پخش این سخنرانی، مردم با صداوسیما تماس گرفتند و نسبت به پخش آن از تلویزیون اعتراض کردند.
صبح روز بعد خدمت حضرت امام جمعه تهران رفتم و گفتم مواظب باش عکس العمل نشان نده، حالا بنی صدر به عنوان رئیس جمهور چیزی گفته بود.
حضرت آقا فرمودند: «حواسم پر است، با ایشان برای نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتیم». گفتند: “وضعیت بسیار غیرعادی است” فردی {در اعتراض به بنی صدر} با این شعار که نهضت تا مرگ شاه دوم ادامه خواهد داشت. به همراه آقای خامنه ای به ماشین رسید و به او اشاره کرد که آن را ببر و این شعارها را سر ندهد.
وقتی خطبه نماز جمعه شروع شد، دیدم عده ای پشت میله ها شعار مرگ بنی صدر می دهند و به آنها اشاره کردم که این شعارها را ادامه ندهند. آقا سخنرانی را شروع کرد و مانع شعار شد.
آقای خامنه ای در سخت ترین شرایط هم خودش را نبازد
هر کس به جای آقای خامنه ای باشد خودش را گم می کند. امام در سخت ترین زمان ها خود را از دست نداد; او هم همینطور است. زمانی که ما در ضعف کامل و کشوری بودیم که سلاح نداشت و در وضعیت نامناسبی قرار داشت. بنی صدر گفتند کشور در بن بست است و امام فرمودند مسلمان نمی تواند به بن بست برسد. امام به وعده خداوند معتقد بود: «وَ مَنْ تَتَّقُوا اللَّهُ فَأَرْجَعُهُمْ».
اگر مقام معظم رهبری در مقابل نبود کشور از دست رفت
اگر خیلی های دیگر بودند، خودشان را گم می کردند. ولی مقام معظم رهبری محکم ایستادند و با این نبودن مخالفت کردند کشور ما از دست رفت و از لیبی بدتر بود. آقا نه تنها شکست نخورد، بلکه قدرت خود را به آنها نشان داد و فهمیدند که وقتی چیزی را ادعا می کنیم، انجام می دهیم. وقتی شهید سلیمانی در عراق به شهادت رسید، باور نمی کردند که مرکز قدرت آمریکا فوراً به این شکل از بین برود. اما آمریکا متوجه شد که کار او تمام شده است.
29215