اخبار روز

طالبان قصد حذف زبان فارسی از دانشگاه ها و مدارس را دارند! / جنجال جدید طالبلان برای تبدیل افغانستان به پشتونستان!

طبق اعلام یکی از خبرگراری ها طالبان قصد حذف زبان فارسی از دانشگاه ها و مدارس را دارند و می خواهند به جای آن درس ساخت ادات جنگی را در برنامه مطالعاتی دانشجویان و دانش آموزان بگنجاند. در ادامه بیشتر با جزئیات این اقدانم مضحک آشنا می شوید.

قاری محمد یونس رشید معاون جوانان وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان گفت: افغانستان به ادبیات فارسی نیازی ندارد و ما نیازی به تحصیل زبان و ادبیات فارسی نداریم.

وی در دیدار با جوانان بامیانی از آنان خواست تا «در حال حاضر که تدریس ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها دیگر اهمیت چندانی ندارد، رشته‌ها و حرفه‌هایی را بیاموزند که می‌توان در ساخت ادوات جنگی مدرن از آن استفاده کرد». البته خبرنگاری که این صحبت را اعلام کرده است مگفته است که این طالب این گفته ها را به چه زبانی بیان کرده است!

همچنین مشخص نیست عناد او با زبان فارسی به عنوان وسیله ارتباطی است یا ادبیات فارسی به عنوان یک موضوع دانشگاهی، اما سلام در تصویر به زبان فارسی است!

داستان البته واضح است. طالبان می خواهند افغانستان را به پشتونستان تبدیل کنند و پشتونستان آنها زمانی محقق می شود که از زبان دیگری استفاده کنند.

اهمیت زبان به حدی است که پس از استقلال بخشی از مسلمانان شبه قاره هند و تشکیل کشور پاکستان، اختلافاتی بین پاکستان غربی و شرقی بر سر زبان به وجود آمد، زیرا پاکستان شرقی زیر بار نمی رفت. زبان اردو و بنگالی را رها نکردند و نتیجه آن کشور امروزی بنگلادش است وگرنه از نظر نسب و اسلام یکی بودند.

مهمترین دلیل تفاوت ایرانیان با سایر ملل مسلمان در حفظ زبان فارسی است. در حالی که تشیع نیز منعکس کننده این تفاوت است، تشیع با سلسله صفویه مشروعیت و حاکمیت یافت و پیش از آن مهمترین عنصر زبان فارسی بود.

البته این اولین بار نیست که حاکمان افغانستان علیه زبان فارسی توطئه می کنند. قبل از بازگشت طالبان از زبان اشرف غنی شنیده ایم که رئیس جمهور مخلوع اصرار دارد فارسی را جدا از «دری» توصیف کند. اما فارسی و دری دو زبان نیستند، بلکه یکی هستند، اما اگر دری کمی متفاوت به نظر می‌رسد به این دلیل است که زبان فارسی رایج در ایران که با تکنولوژی و دنیای مدرن به روز شده است و اصلی تر باقی مانده است.

ایران در حال مدرن شدن بود و نیاز به کلمات جدید بود و فرهنگستان دوره رضاشاه کلماتی مانند کالج، دانشگاه و قوه قضائیه را خلق کرد در حالی که افغانستان در تعصب قبیله ای غوطه ور بود و توسعه نیافته بود.

بعدها، پس از سقوط پادشاهی، کودتای کمونیستی و اشغال شوروی، روابط فرهنگی بین دو کشور همسایه قطع شد و بسیاری از واژه‌های جدید فارسی به افغانستان راه نیافتند، هرچند مهاجران و پناهندگان آنها این واژه‌های جدید را حمل می‌کردند. .

حالا یک مقام طالبان به وضوح می گوید که ما به ادبیات فارسی نیاز نداریم. خودش بهتر می‌داند که فارسی از افغانستان فراتر رفته و به شبه قاره هند رسیده و بخش قابل توجهی از سرود ملی پاکستان نیز فارسی است.

البته افغان ها نمی خواهند مانند هند و پاکستان جای انگلیسی را بگیرند، اما پشتونستان آنها با زبان پشتو آمیخته شده است، بنابراین تاجیک ها، هزاره ها و ازبک ها در این کشور خارجی تر به حساب می آیند.

مشکل طالبان با زبان فارسی تنها به دلیل احتمال نفوذ شیعیان ایران و اصرار بر جدایی از پیشینه فرهنگی نیست که افغانستان را در زیر ایران بزرگ فرهنگی و فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی قرار می دهد.

خوی خشن طالبان با روح لطیف زبان فارسی ناسازگار است. از این رو می ترسند غرق شدن جوانان در مفاهیم لطیف زبان فارسی بر روحیه مبارزی آنها تأثیر بگذارد، اما درد آنها حماسه نیست که بزرگترین حماسه تاریخ بشریت است که به فارسی (شاهنامه فردوسی) نوشته شده است. بلکه قصد آنها تشویق خشونت است و البته فارسی خشونت آمیز نیست.

اگرچه برای تفسیر «سخنرانی خاموش» در شعر حافظ تعابیری صورت گرفته است، اما تحقیق استاد دکتر علی قلی محمودی بختیاری این نشان می دهد که زبان خاموش حافظ، زبان عشق، زبان خرد و زبان اندیشه یا زبان فارسی است و حتی شعر معروف او معنای دیگری دارد و می گوید حافظ همان پارسی است که در برابر تهاجم دفاع کرد. زبان عربی و نیاز به تعابیر عرفانی از کلمه «زبان خاموش» نیست. تا به حال خیلی ها دنبال تعبیر زبان لال بوده اند و ساکت بودنش به این دلیل است که نمی تواند دوست را توصیف کند وگرنه در دهان ژنرال حرف می زند اما به چشم این ایران عزیز. ادیب و زبان شناس، معنا و مقصود حافظ پیچیده نیست زیرا در مدح او، زبان و معنای فارسی، فارسی زبان خموش نیز هست:

گرچه وسعت هنر بی ادب است
اما «لال زبان» «دهان پر از عربی» است.

یعنی خیلی ساده و صریح می خواهد بگوید ما شعله فارسی را خاموش کرده ایم و جای خود را به زبان دیگری داده ایم و دهانشان به جای فارسی از کلمات عربی پر شده است.

حافظ عبارت “سخن گفتار” را بر “یک لقمه عربی” مقدم داشت و حالا این طالبان هستند که می خواهند زبان فارسی را در افغانستان خاموش کنند. اما نه این که به نام دین عربی را پخش می کنند، در واقع به دنبال زبان پشتون خود هستند و نه حتی عربی. نمی گوید برای آموختن معارف دینی باید زبان عربی را یاد گرفت. گفته می شود که به دنبال توانایی ساخت ابزار جنگی است. زیرا حرفه آنها جنگ و جنگ و ستیزه جویی بود. این فرد وزیر یا معاون وزارت فرهنگشان است! بقیه چه فکری دارند!

حافظ در همین غزل می گوید:

دلیل این سوال این است که چرخ از کدام کشور است
که ارضای آن بهانه ای برای بی دلیلی است

حالا حکایت طالبان از دهقانان است و مشکلشان با زبان و ادبیات فارسی این است که فرصت پرورش دهقان را از آنها سلب می کند.

در مورد مفاهیم عرفانی در شعر حافظ به قدری گفته شده که توجه او به خود زبان فارسی مغفول مانده است و در حالی که او با واژه های فارسی شگفتی می کرد سعی در استخراج معانی دیگری داشتند و معلوم است که او به معنای «زبان خاموش» بوده است. و نه استعاره های عرفانی که خودش به کار می برد. زبان فارسی است و برای اینکه او را ضد دین نخوانند، چند نیم بیت هم به زبان عربی دارد که البته خنده دار هم هستند مثل بیت معروف «الا یا ایحال الساقی».

طالبان می خواهند رابطه بین افغان ها و زبان و فرهنگ فارسی را از بین ببرند زیرا این زبان با روحیه خشونت آمیز آنها ناسازگار است.

البته ممکن است به این دلیل باشد که طالبان با شیعه مشکل دارند و زبان فارسی با ایران شیعه پیوند خورده است، اما برادران اهل سنت نیز به زبان فارسی علاقه دارند.

از منظر سیاسی دو نوع تقابل وجود دارد: اول اینکه آقای ابطحی از اعضای جامعه روحانیون مبارز و رئیس دفتر رئیس جمهور در دوران اصلاحات به طعنه نوشت: این یک افتخار بزرگ است که طالبان فارسی صحبت نمی کنند. مشکل بزرگ فارسی زبانانی است که با طرز فکر طالبان صحبت می کنند.واضح است که این توئیت مربوط به محدودیت های فرهنگی و تلاش برخی اصولگرایان برای طالبانی کردن سیاست و فرهنگ در دو سال گذشته است و به بحث اصلی ما مربوط نمی شود، هرچند قبلا در مقاله ای با عنوان «ما با کمونیست ها هستیم» منتشر شده بود. مسابقه داد، این کار را نکنیم.» «با طالبان بدوید.» خطاب شد.

تقابل دوم این است که در سال 1400، زمانی که مذاکرات آمریکا با طالبان علنی شد و شایعاتی مبنی بر بازگشت آنها به قدرت شنیده شد، به نظر می رسد ایران پنج شرط برای طالبان قرار داده است که در صورت رعایت آنها، موضع مخالفی اتخاذ نمی شود، هر چند وعده ای نمی دهد. ساخته شد که آنها به رسمیت شناخته شوند.

این شرایط عبارت بودند از: مدارا با شیعیان افغانستان و مشارکت آنان در قدرت و پرهیز از هرگونه رفتار خشونت آمیز با شیعیان، عدم تکلم به زبان فارسی، همکاری در مبارزه با مواد مخدر، عدم حمایت از اسرائیل و علیه انقلاب یا هر کشوری که ممکن است به ایران حمله کند. و آبیاری سیستان ما با عنوان هیرمند.

به استثنای اسرائیل و گروه های مخالف جمهوری اسلامی – که خود هیچ علاقه ای به رفتن به افغانستان ندارند – طالبان به هیچ یک از تعهدات دیگر خود عمل نکرده اند.

با این حال، سفارت افغانستان در تهران قدرت را به دست گرفته است و تنها خوبی آن این است که هنوز پرچم خود را برافراشته نکرده است، هرچند بعید نیست که (یا قبلاً در زمان نگارش این مطلب این کار را انجام داده باشد) و در مورد مقدسات تأمل کند. عبارات موجود در آن هر که بخواهد آنها را تحقیر کند باید متهم به مخالفت با اسلام شود.

نگین یوسف پور

نگین یوسف پوریان هستم از شهر سمنان و بعنوان سردبیر این رسانه جدیدترین اخبار روز رو برای شما قرار میدم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا